خانه / منبرک های روایی (صفحه 5)

منبرک های روایی

در این بخش منبرک های روایی را می توانید ببینید.

تشرف به محضر امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)/ مرحوم فشندی تهرانی

داستانک: مرحوم فشندی تهرانی انسان زاهدی بود که خود را از گناه حفظ می کرد تا بتواند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند. هفتم ذی الحجه به عرفات رفت. ایشان زودتر از کاروان به آنجا رفت و وسایل کاروان را با خود برد. در حالی که غیر از او  زائر دیگری در عرفات نبود. نیمه های شب آقایی وارد خیمه ایشان شد و با هم شروع به صحبت کردند. در بین صحبت از ایشان پرسید به نظر شما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف الان کجا هستند؟ ایشان گفتند امام زمان الان در این  خیمه هستند. پرسید به نظر شما امام زمان فردا کجا هستند؟ ایشان فرمودند امام زمان فردا به خیمه شما می آید.  چون در  خیمه شما روضه عمویشان عباس خوانده خواهد شد. ماجرای آن شب و صحبت های بین آن دو بزرگوار طولانیست. مرحوم فشندی تهرانی می گوید بعد از اینکه این آقا  خیمه مرا ترک کردند متوجه شدم که ایشان وجود نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. فردا عصر، بدون اینکه من سفارشی کرده باشم دیدم در خیمه ما روضه حضرت ابوالفضل العباس خوانده می شود. دقت کردم و متوجه شدم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم تشریف آوردند. هرچه کردم که با صدای بلند ایشان را به مردم معرفی کنم، نتوانستم. ایشان کنار در خیمه ایستاده بودند و بر مصیبت عمویشان عباس گریه  می کردند. [با تلخیص از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص۲۳، قضیه ۵٫] برای مطالعه ماجرای کامل تشرف به آدرس زیر مراجعه کنید: http://bit.ly/2wwn6HB  امام زمان عجل الله تعالی فرجه و شریف در مجالسی که روضه اهل بیت علیهم السلام، خصوصا روضه حضرت اباالفضل علیه السلام خوانده می شود حضور دارند. حیف است ما خانه داشته باشیم و یک بار امام زمان به منزل ما تشریف نیاورند. هر خانه ای چه بزرگ و چه کوچک، در ایام ماه محرم و صفر ذکر توسل به ائمه علیهم السلام داشته باشد. برنامه ریزی کنیم  حتی به صورت ساده مجلس روضه ای برای اهل بیت برگزار کنیم تا منزلمان به قدوم مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متبرک و معطر شود. و مراقب باشیم که مجالس ما آلوده به تجمل، اسراف و چشم و هم چشمی نشود. 

ادامه نوشته »

جامعه ی شیعه راستین

داستانک: ابو اسماعیل گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم فدایت شوم، شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است. امام فرمود آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطاکار در مى گذرد؟ آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟ عرض کردم نه. امام فرمود آنها شیعه نیستند، شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد. [اصول کافى، دعائم الاسلام، حدیث ۱۰] طبق فرموده امام باقر علیه السلام شیعیان این ویژگی ها را دارند: ۱- ثروتمندان به فقراء و نیازمندان کمک می کنند؛ چه کمک واجب مانند خمس و زکات و رد مظالم، چه صدقه مستحبی. ۲- از خطاى خطاکاران چشم پوشی می کنند؛ مثلا در رانندگی کسی جلوی ما بپیچد، یا فرزندمان، همسرمان کار اشتباهی انجام دهد. ۳- با هم برادر هستند؛ انسان با برادرش چطور برخورد می کند؟ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»؛ (آیه ۱۰ سوره حجرات) اگر جامعه ای این ویژگی ها را داشت، می توانیم بگوییم جامعه­­ ی شیعه است.

ادامه نوشته »

چهارمین فریاد شیطان

عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع: أَنَّ إِبْلِیسَ عَدُوَّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ یَوْمَ لُعِنَ وَ یَوْمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ یَوْمَ بُعِثَ النَّبِیُّ ص وَ یَوْمَ الْغَدِیرِ [قرب الاسناد ص ۹ حدیث ۳۰]   در کتاب قرب الاسناد، روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که می فرمایند: من از پدرم امام باقر (علیه السلام) شنیدم که پدرم فرمودند ۴ زمان شیطان از اوج ناراحتی فریاد کشید. اولین بار اولین بار زمانی بود که از درگاه الهی طرد شد دومین بار زمانی بود که از بهشت اخراج شد؛ (زمانی که حضرت آدم و حوا از درخت ممنوعه تناول کردن همه با هم از بهشت اخراج شدند.) سومین بار زمانی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به پیامبری مبعوث شدند. و چهارمین بار در روز غدیر بود. چرا؟ به این خاطر که بعد از بعثت، شیطان هنوز امیدوار بود که این دین به طریقی و به شکلی منحرف شود. همانند سایر ادیان، پس از فوت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم دین اسلام نیز منحرف شود.  اما در روز عید غدیر فهمید که دیگر امکان ندارد. «اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى» نیز برای این است.  

ادامه نوشته »

میانمار توئیتر ندارد

(به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام و وقایع اخیر میانمار) میلاد با سعادت حضرت امام هادی علیه السلام و همچنین دهه ولایت را تبریک عرض می کنم، هرچند اتفاقاتی که در میانمار در حال رخ دادن است، جشن و عیدی برای ما شیعیان و مسلمانان نگذاشته است. در میانمار کودکان و زنان را زنده زنده می سوزانند، بچه ها را داخل آب خفه می کنند، نباید به راحتی از کنار این ها بگذریم. یقین داریم این روزها برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه عزا است. این مسائل دیگر عیدی برای آقای مان حجت بن الحسن باقی نگذاشته است. مشکل ما این است که مردم برای کشتن دو سگ در کشور خودمان، جلو استانداری مشهد و استانداری شهرهای مختلف جمع می‌شوند، تظاهرات می‌کنند، برگه دست می‌گیرند ما سگ هستیم، ما خود آن سگ هستیم، برای آنها توییتر می زنند، فیسبوک می زنند، ولی برای این همه مردم میانمار حتی یک شمع روشن نمی شود، چرا؟ چون میانمار توییتر ندارد، چون آنها فیس بوک ندارند، چون آنها، این طرفدارها را ندارند. آمریکا هرجا دلش بخواهد، از هر که بخواهد حمایت می کند، آنها تاریخ را هم تحریف می کنند. وقایع اخیر، وقایع دلخراشی است، در افغانستان نزدیک به ۵۰۰ بچه را سر بریدند، جریان میانمار، جریان یمن، بحرین، سوریه. امیدواریم خداوند مرهم دل ما و عیدی ما را ظهور حجت بن الحسن قرار بدهد.

ادامه نوشته »

اصول دینداری

(به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام) عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ- فَقُلْتُ فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَهً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ قَالَ هَاتِ حَاجَتَکَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ قَالَ إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَهَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَهَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَهَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَهَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَهَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَع.    ابى جارود گوید: بامام باقر علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! آیا شما دوستى و دلباختگى و پیروى مرا نسبت بخود می دانید؟ فرمود: آرى، عرض کردم: من از شما پرسشى دارم که می خواهم بمن پاسخ فرمائى، زیرا چشمم نابیناست و کمتر راه می روم و نمی توانم همیشه به زیارت شما آیم، فرمود: حاجتت را بپرس. عرض کردم: دینى که شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت می کنید، بمن بفرمائید تا من هم خداى عز و جل را با آن دیندارى کنم. فرمودند: اگر پیشگفتار را کوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى، بخدا دین خود و دین پدرانم را که خداى عز و جل را با آن دیندارى می کنیم، به تو می گویم. آن دین: ۱٫ شهادت بوحدانیت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه علیه و آله ۲٫ اقرار به آنچه او(پیامبر صلى اللَّه علیه و آله) از جانب خدا آورده، ۳٫ دوستی با دوستان ما و دشمنی با دشمنان ما، ۴٫ اطاعت فرمان ما، ۵٫ انتظار قائم ما، ۶٫ کوشش (در امر واجب و حلال) و پرهیزگارى (از محرمات) است.                         اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏۳ ، ص ۳۵

ادامه نوشته »

علی نقی؛ گنده لات تهران

(به مناسبت شهادت حضرت جواد علیه السلام) وَ قَالَ الجواد علیه السلام: الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ … ۱٫ … ۲٫ … ۳٫ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه‏ امام جواد علیه السلام می فرمایند: مؤمن نیازمند به سه خصلت است: … اول… دوم… سوم … پذیرفتن نصیحت هر کس او را نصیحت نماید.   وقتی انسان را نصیحتی کردند بپذیرد. این توفیق است برای انسان. حتی اگر انسان اشتباهی هم نکرده باشد، نصیحت روی دل انسان ها اثر می گذارد. زنگار قلب، با همین پند و اندرزها و آیات قرآن پاک می شود.     داستانک: مرحوم علی نقلی که همین سال های اخیر به رحمت خدا رفت از انسان های آلوده و لات تهران بود. روزی مومنین با هزار ترفند او را پای منبر مرحوم شیخ محمد حسین زاهد که انصافا عالمی ربّانی و شخصیتی فاضل، با تقوا و با خلوص بوده، آوردند. به آقا اطلاع دادند که با هزار زحمت علی نقلی را پای منبر شما آورده ایم شما هم سعی فرمائید بحث به گونه ای باشد که ان شاء الله هدایت گردد. آن بزرگوار هم با خلوصی که داشت و بیاناتی که فرمود دل او را به خود جذب کرد بگونه ای که بعد از منبر آمد و دست آقا را بوسید. مردم او را معرفی نمودند. آقا یک نگاه به او کرد و دید خیلی ظاهر خرابی دارد کلاه شاپو و سبیل ها از بناگوش در رفته و … این عالم بزرگوار خیلی خوش سلیقه بود نگفت این چه وضعی است که تو داری مگر مسلمان نیستی چرا عرق می خوری و چرا قمار می زنی و چه وچه !! فقط یک کلمه فرمود: علی نقلی شما هستید؟ عرض کرد: بله آقا فرمود: یک نقل هم من پیرمرد روحانی به تو می دهم، بگذار پهلوی نقل هایت! گفت: امر بفرمائید؟ فرمود: پسرم نفس احتیاج به شنیدن موعظه دارد به من قول بده هفته ای یک بار پای منبر موعظه بنشینی. عرض کرد چشم آقا! فرمود: علی قول دادی به قولت عمل کنی گفت: آقا مرده و حرفش خداحافظ آن چنان این نصیحت و موعظه آقا در دل او اثر گذاشت که به هر طریق بود هفته ای یکبار پای منبر موعظه زانو می زد و به احادیث اهل البیت ( علیهم السلام ) گوش فرا می داد و گریه می کرد.  طولی نکشید که همه گناهان را رها کرد اهل طاعت و بندگی خدا شد. آن آدم لات و آلوده جزء اخیار  و نیکان تهران شد بعد هم به قم مهاجرت کرد و پناهنده به کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) شد، هتل بلوار قم را ساخت و خدمت گذار بیوت علماء گردید. همه این موفقیت ها در اثر شنیدن یک موعظه بود.

ادامه نوشته »

اهمیت نامگذاری روز جهانی مسجد

روز ۳۰ مرداد ماه، با پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز جهانی مساجد نامگذاری شده است.   رژیم غاصب صهیونیستی در چنین روزی به مسجدالأقصی حمله کرد و آنجا را به آتش کشید. به همین مناسبت این روز به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شد.   در رابطه با اهمیت و جایگاه مسجد، روایت های بسیار مهمی از معصومین علیهم السلام نقل شده است.   روایت ۱:   پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند :کسى که به سوى مسجدى از مساجد خدا قدم بردارد، به ازاى هر قدمى که بر مى‏دارد ، پاداش ده حسنه خواهد داشت و ده گناه از نامه اعمال او پاک مى‏شود و مقام و منزلت او را ده درجه بالا مى‏برند. [ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه : ۲۹۱]   داستانک:   امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: مردی نابینا نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من نابینایم و گاه ندای اذان را می شنوم؛ ولی کسی را نمی یابم که مرا به نماز جماعت و نماز همراه شما برساند. پیامبر ص به او فرمود: «از خانه ات تا مسجد، یک ریسمان ببند و در جماعت حاضر شو». [تهذیب الأحکام: ج ۳ ص ۲۶۶ ح ۷۵۳ عن ابن أبی یعفور؛ وسائل الشیعه: ج ۵ ص ۳۷۷ ح ۱۰۷۰۴]   روایت ۲:   حضرت علی علیه السلام می فرمایند: هر کس به مسجد می رود، یکی از ۸ فایده حداقل برای او خواهد بود… که یکی از آنها این است که به خاطر حیا هم که باشد، گناه نخواهد کرد.   یعنی یک شخص مسجدی، به خاطر همین نماز و مسجد در خیابان و بازار و جلو مسجد، به گناه نخواهد ایستاد… چرا که حیا او را از این کار باز می دارد.

ادامه نوشته »

نجات دلقک فرعون از عذاب

خداوند به یکی از پیامبران خویش وحی نمود که به مؤمنین بگو: «لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِی وَلَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی»؛[صحت و دقت منابع بررسی شوند: علل الشرائع ج‏۲، ص۳۴۸ ؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۳] لباس دشمنان مرا نپوشید، غذا های دشمنان مرا نخورید و روش های دشمنان مرا پیروی نکنید که اگر چنین کنید شما هم دشمنان من خواهید بود همچنان که آنان دشمنان من هستند. تاثیر لباس در شخصیت انسان بسیار واضح است. تاثیر لباس اینقدر زیاد است که حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه در خطبه متقین، که صد و ده صفت مومنین را بیان می کند، می فرمایند دومین صفت، لباس آنهاست. «فَالْمُتَّقُونَ … وَ مَلْبَسُهُمُ الاْقْتِصادُ» لباس مستقیما روی شخصیت انسان تاثیر می گذارد. شما اگر لباسی را بپوشید که برای یک انسان خوب، عالی و بزرگوار است تاثیر خودش را می گذارد. همچنین اگر کسی لباسی بپوشد که برای فلان خواننده بدکاره آمریکایی است، بداند که رویش تاثیر می گذارد. اندازه لباس هم تاثیرگذار است. «من تشبه بقوم فهو منهم»؛ هر کس به قومی شباهت پیدا کند از آن قوم است. چه دلش پاک باشد چه نباشد، کم کم به آن سمت گرایش پیدا می کند.   داستانک: فرعون دلقکى داشت که از کارها و سخنان او لذت مى برد و مى خندید. روزى به در قصر فرعون آمد تا داخل شود، مردى را دید که لباسهاى ژنده بر تن ، عبایى کهنه بر دوش و عصایى بر دست دارد. پرسید: تو کیستى ؟ گفت : من پیامبر خدا موسایم که از طرف خداوند براى دعوت فرعون به توحید آمده ام . دلقک از همانجا بازگشت ، لباسى شبیه لباس موسى پوشیده و عصایى هم به دست گرفت ، نزد فرعون آمد. از باب مسخره و استهزاء تقلید سخن گفتن حضرت موسى علیه السلام کرد. آن جناب از کار او بسیار خشمگین شد. هنگامى که زمان کیفر فرعون و غرق شدن او رسید و خداوند او را بالشکرش در رود نیل غرق ساخت ، آن مرد تقلیدگر را نجات داد. موسى عرض کرد: پروردگارا! چه شد که این مرد را غرق نکردى ، با این که مرا اذیت کرد؟ خطاب رسید: اى موسى ! من عذاب نمى کنم کسى را که به دوستانم شبیه شود، اگر چه بر خلاف آنها باشد. انوار نعمانیه ، ص ۳۵۴٫   اگر زندگی ما شبیه اولیای خدا باشد چه می شود؟

ادامه نوشته »

دستوری شگفت در رفع فقر

 (به بهانه ۱۵ شوال ؛ رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی) عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد الهادی: لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَان‏:…  قَالَ إِلَهِی‏ فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی‏ عبدالعظیم حسنی از امام هادی علیه السلام نقل می کند که: حضرت موسی به خدا عرضه داشت… خدایا! پاداش کسى که نمازها را اول وقت بخواند چیست؟ خداوند فرمود: [در دنیا] هرچه بخواهد به او می دهم  و [ در آخرت] بهشتم را بر او مباح کنم. [امالی شیخ صدوق/ ترجمه کمره‏اى ؛ متن ؛ صفحه ۲۰۹] داستانک: آیت الله بهجت می فرمایند: از آقا سید عبدالهادی شیرازی رحمه الله که عالم واقعی بود، نقل کرده‌اند که در کودکی بعد از فوت پدرم، میرزای بزرگ، تکفل خانواده به عهده من بود.  ایشان می‌گوید: پدرم را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی! حال شما چطور است؟ در جواب گفتم: خوب نیست. فرمود: «به بچه ها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع می‌شود» [آثار و برکات نماز اول وقت، ص ۲۱  و پاسخ های آیت الله بهجت رحمه الله به رازهای دین، ص ۳۵٫]    

ادامه نوشته »

به دشمن پشت نکنیم!

(به مناسبت شهادت حضرت حمزه علیه السلام) «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا». (آیه ۲۳ سوره احزاب) از میان مؤمنان مردانى‏ اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند. حضرت امیر می فرماید منظور از این آیه من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده هستیم. که سر عهدی که با خدا بستیم تا آخر ایستادیم؛ عده ای شهید شدند و عده ای منتظرند و من منتظر شهادتم.  «وَ لَقَدْ کُنْتُ عَاهَدْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ أَنَا وَ عَمِّی حَمْزَهُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ وَ ابْنُ عَمِّی عُبَیْدَهُ عَلَى أَمْرٍ وَفَیْنَا بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ فَتَقَدَّمَنِی أَصْحَابِی وَ تَخَلَّفْتُ بَعْدَهُمْ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِینَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا حَمْزَهُ وَ عُبَیْدَهُ وَ جَعْفَرٌ ع قَضَوْا نَحْبَهُمْ وَ أَنَا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِر »   خصال؛ ج ۲، ص ۳۷۵  حال آن عهدی که بستند چه بود؟ علامه طباطبایی در المیزان می فرماید : عهدی که کردند طبق این آیه شریفه: «وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ»  (احزاب ۱۵) این بود که هیچ گاه پشت به دشمن نکنند. سست نشدن در مقابل دشمن؛ این عنصر اصلی در شخصیت حضرت حمزه است. اگر می خواهم مثل حمزه شویم چه کنیم؟ امروز اگر ما می خواهیم از امام زمان مان رفع غربت کنیم و در قدرت رسیدن حضرت نقشی ایفاء کنیم باید حمزه ها را تکثیر کنیم. این روحیه حمزه را خودمان تقویت کنیم و در روح جامعه بدمیم. جامعه ای که حمزه سیدالشهدا که اساسا پشت به دشمن نمی کند اگر این روحیه مقاومت و سازش نکردن با دشمن که رمز موفقیت در برابر دشمن است؛ توضیح داده شود؛ دیگر کسی جرائت نمی کند دم از سازش با دشمن بزند. جامعه ای که حمزه ای دارد که هرگز پشت به دشمن نکرد؛ سازش و کرنش دربرابر دشمن را عیب و عار می داند. بنابراین تا مشکلی برایمان بوجود آمد سریع کنار دشمن نرویم. از مبارزه با دشمن زود خسته نشویم. ما تا روزی که هستیم با دشمن مبارزه خواهیم کرد. تا روزی که بیرق اباعبدالله علیه السلام سر در خانه هایمان باشد ما همین طور تحریم خواهیم شد. همان طور که امام حسین علیه السلام در آب تحریم شد. طبیعی است ما هم که پیرو این امام هستیم همین طور تحریم خواهیم شد.

ادامه نوشته »

جایی ننوشته است گنهکار نیاید

(به مناسبت ۱۲ شوال سالروز ارتحال شیخ بهایی) ۱۲ شوال سالروز ارتحال شیخ بهایی یکی از دانشمندان بزرگ ایران است. ایشان معماری کلی حرم امام رضا علیه السلام را با ظرافت زیادی انجام داده اند؛ به طوری که در آن دوران با امکانات کم گلدسته ها را طوری طراحی کرده اند که از هر طرف گنبد در وسط قرار بگیرد. داستانک: شیخ بهایی پس از طراحی حرم، در هنگام ساخت آن، خود بر کلیه امور نظارت داشته‌اند و تمام مراحل ساخت حرم نیز تحت نظارت و کنترل ایشان انجام می‌شده است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش می‌آید. شیخ سفارش های لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می ‌کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به حرم و ضریح مقدس). سفر شیخ به درازا می‌کشد و بیش از زمان پیش بینی شده در سفر می‌مانند، هنگامی که از سفر باز می گردد و جهت سرکشی کارهای ساخت و ساز به حرم مطهر می‌رسد، با تعجب بسیار می‌بیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند. شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت می‌شود و به معماران اعتراض می‌کند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟» مسئول ساخت عرض می‌کند: ما می‌خواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد. شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم می‌روند و از تولیت در این مورد توضیح می‌خواهند. تولیت حرم نقل می‌کند: چند شب پی در پی آقا امام رضا علیه السلام به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمی‌شود و هر کس بخواهد می‌تواند بیاید.» شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری می‌شود و به سمت ضریح می‌رود و ذکر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری می‌شود. ایشان چنین تعریف می‌کند: من می‌خواستم یکی از طلسم ها را به صورت کتیبه‌ای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این اثر که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمی‌توانند وارد حرم مطهر و حریم مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. دیدم همه جا در صحن و سرایت جایی ننوشته است گنهکار نیاید بعضی ها می گویند ما گنهکاریم، رویمان نمی شود حرم برویم. اما امام رضا علیه السلام طبیب است. آدم سالم که پیش طبیب نمی رود. این ما هستیم که مریض گناهیم و باید به نزد طبیب برویم.

ادامه نوشته »

اگر همه همشهریانت از تو تعریف کردند…

روی عن الإمام الباقر ع فی وصیته لجابر بن یزید الجعفی أنّه قال: «یَا جَابِرُ… اعْلَمْ بِأَنَّکَ لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِکَ وَ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْکَ ذَلِکَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذَلِکَ». تحف العقول، ص۲۸۴   از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده‌است که در وصیتشان به جابربن‌یزیدجُعفی فرمودند: «ای جابر!… بدان که تو ولیّ(دوستِ) ما نخواهی بود، مگر این‌که اگر اهالی شَهرت علیه تو هم‌داستان شوند و بگویند تو مرد بدی هستی، این (حرفشان) تو را اندوهگین نسازد و اگر گفتند تو مرد خوبی هستی، این (حرفشان) تو را شادمان نگرداند. ما مامور به وظیفه ایم و باید کارمان را انجام دهیم، حالا اگر همه مردم بگویند مرگ بر فلانی یا درود بر فلانی. ما باید یقین داشته باشیم حرفمان و راهمان درست است. «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»؛ از ملامت هیچ ملامت گری نمی ترسند. (آیه ۵۴ سوره مائده) مثلا شما می خواهید در یک اجتماعی صحبت کنید، می دانید اگر فلان حرف را بزنید مردم ناراحت می شوند اما باید بگویید. چه بسا مردم ناراحت بشوند. زمانی مردم از یک حرفی خوشحال می شوند، وظیفه مان بوده که بگوییم. داستانک: به شهید بهشتی خیلی توهین می کردند. ایشان به شهری رفته بودند، جلو ایشان خری را کشته بودند. مرگ بر بهشتی هم خیلی می گفتند. روزی نزد امام آمدند. امام گفتند از بیرون که آمدید مردم چه شعاری می دادند؟ ایشان عرض کردند: همه می گفتند درود بر خمینی. حضرت امام فرمودند: به خدا قسم اگر همه مردم با هم بگویند مرگ برخمینی به اندازه سر سوزنی برایم فرقی نمی کند. انسان باید به این حد برسد که وظیفه اش را انجام بدهد. مثلا در عروسی برادرتان موسیقی می گذارند، شما بلند می شوید. همه هم ناراحت می شوند، خوب ناراحت بشوند شما باید بلند شوید. انسان باید به این حد برسد که حرف مردم در او اثر نکند.

ادامه نوشته »

پیشگیری آسان تر از درمان است

امام علی علیه السّلام فرمودند: «تَرکُ الذَّنبِ أهوَنُ مِن طَلَبِ التّوبَه..» گناه نکردن آسان تر از طلب توبه است. کافی، ج۸، ص۳۸۴، نهج البلاغه حکمت ۱۷۰   داستانک: مرحوم کلینی در کتاب روضه کافی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود:  در بنى اسرائیل مرد عابدى بود که به هیچ وجه به دنیا آلوده نشده و گرد آن نگشته بود، شیطان که از وضع او رنج می برد، از بینى خود فریادی کشید، لشکریانش به دور او جمع شدند، بدانها گفت: کدام یک از شما می تواند این شخص را از راه به در کند؟ یکى گفت: من. گفت: از چه راهی به سراغش می روى؟ پاسخ داد: از راه زن ها. شیطان گفت: تو حریف او نیستى، چون او زنان را نیازموده (و لذتى از آنها نبرده که فریب بخورد). دیگرى گفت: من. پرسید: تو از چه راهی فریبش می دهی؟ گفت: از راه لذت و خوشی ها. به او گفت: تو هم مرد این کار نیستى چون او اهل اینها نیست. سومى گفت: من او را گمراه می کنم، پرسید: از چه راهی؟ گفت: از راه کار خیر. شیطان گفت: برو که تو حریف او هستى. شیطانک بیامد و در برابر او جایى را انتخاب و شروع به نماز خواندن کرد.   و آن عابد چنان بود که شبانه‏ روز قدرى می خوابید و استراحت می کرد، ولى شیطانک هیچ نمی خوابید و استراحت نداشت و یکسره نماز می خواند. آن مرد عابد که خود را در برابر او کم ارزش دید و عبادتش را کوچک شمرد، به نزد آن شیطانک رفت و به او گفت: اى بنده خدا چه چیز تو را بر این همه نماز خواندن نیرو داده است؟ پاسخش را نداد. بار دوم پرسید، باز هم پاسخش را نداد. تا بار سوم که پرسید گفت: اى بنده خدا من گناهى کرده ‏ام‏ و از آن توبه نموده‏ ام و هر گاه آن گناه را به خاطر مى ‏آورم به نماز خواندن نیرو می گیرم. مرد عابد گفت: آن گناه را به من هم بگو تا انجام دهم و دنبالش توبه کنم و در نتیجه (مانند تو) بر خواندن نماز نیرو بگیرم. شیطانک به او گفت: به شهر برو و سراغ فلان زن فاحشه را بگیر و دو درهم به او بده و با او درآویز و کام خود برگیر (و سپس توبه کن تا مانند من بر عبادت نیرو بگیرى). عابد گفت: دو درهم را از کجا بیاورم؟ من که نمی دانم درهم چیست؟ شیطان از زیر پاى خود دو درهم بیرون آورده به او داد. عابد برخاست و با همان جامه و لباس خود که در آن عبادت می کرد به شهر درآمد و سراغ منزل آن زن را گرفت، مردم او را به خانه آن زن راهنمائى کردند و گمان کردند براى موعظه او آمده است.  عابد به نزد آن زن رفت و دو درهم را پیش او انداخت و به او گفت: برخیز. زن برخاست و به درون اطاق خود رفت و به مرد عابد گفت: داخل شو. عابد به درون اطاق رفت. آن زن گفت: اى مرد تو در وضع و لباسى به خانه من آمده‏ اى که معمولا کسى با این وضع و لباس نزد من نمی آید، شرح حال خود را براى من بگو، عابد سرگذشت خود (و شیطان) را براى آن زن تعریف کرد. زن گفت: اى بنده خدا ترک گناه آسانتر از توبه کردن است، و چنان نیست که هر کس توبه کند بدان برسد (و توبه ‏اش پذیرفته گردد)، به نظر می رسد که آن کس (که این راه را پیش پاى تو گذارده) شیطانى بوده در نظرت مجسم شده (تا تو را از راه به در کند) اکنون بازگرد کسى را (در آنجا) نخواهى دید. عابد برگشت و آن زن همان شب از این جهان رفت، و چون صبح شد دیدند بر در خانه ‏اش نوشته شده: بر سر جنازه این زن (براى دفن و کفن او) حاضر شوید که او از اهل بهشت است. مردم همه در شک و تردید فرو رفتند، و به خاطر همان تردیدى که در کار او پیدا کرده بودند تا سه روز جنازه‏ اش را به خاک‏ نسپردند، خداى ـ عز و جل ـ به پیغمبر آن زمان وحى فرمود: بالاى جنازه فلان زن برو و بر آن نماز بخوان و به مردم بگو: بر او نماز بخوانند که من او را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب کردم چون فلان بنده مرا از گناه و نافرمانى من باز داشت. روضه کافی، شیخ کلینی، ترجمه آیت الله رسولی محلاتی، ج ۲ ص ۲۴۲

ادامه نوشته »

شبیه ترین روز به روز قیامت

(به مناسبت عید سعید فطر) ‍ امیر المومنین علی (علیه السلام): عید فطر شبیه‌ترین روز به روز قیامت است. چون در قیامت عده‌ای که زیانکارند ، تأسف می‌خوردند و غضبناک می‌گردند و عده‌ای که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمتهای الهی می‌شوند. [مجموعه ورام جلد ۲ ص  ۱۵۸] به قول معروف، زمستان تمام شد و روسیاهی برای زغال باقی ماند.   ماه رمضان تمام شد؛  کسانی که روزه نگرفتند و عمدا روزه خواری کردند، رو سیاهی برای آنها ماند.  کسانی که بعضا در ملأ عام و در خیابان روزه خواری  می کردند،آنها امروز عیدی ندارند؛ امروز برای آنها بسان جهنم است.   اما کسانی که روزه گرفتند: اصلا فکر کنید خدا و قیامتی هم در کار نباشد، اینها فقط چند ساعت وعده ی نهارشان به تأخیر افتاد و چند ساعت آب نخوردند. چیزی را از دست نداده اند.   اما کسانی که روزه نگرفته اند، جواب خدا را چه خواهند داد؟  در برابر دختر بچه های ۹ ساله ای که در این روزهای گرم چادر سر می کردند و روزه می گرفتند چه دارند بگویند؟ اینهایی که تن سالمی داشتند و روزه نگرفتند، و خوشحال هم بودند، صبر کنند؛  روزی خواهند فهمید…

ادامه نوشته »

نگه داشتن ادرار

    امام رضا علیه السلام می فرمایند: وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا یَشْتَکِیَ مَثَانَتَهُ فَلَا یَحْبِسِ الْبَوْلَ وَ لَوْ عَلَى ظَهْرِ دَابَّتِهِ.  کسى که میخواهد از ناراحتى مثانه شکایت نکند بول خود را نگه ندارد و لو اینکه سوار اسب باشد. منبع: بحار الأنوار ،  جلد  ‏۵۹ ، صفحه   ۳۲۳ داستانک: به حکیمى (که ظاهرا ابوعلی سیناست)گفتند: پسرت بى‏ ادب است. گفت: چرا؟ گفتند: داشتیم مسافرت مى ‏کردیم، هرجا ادرارش مى‏گرفت، این پسر شما، آقازاده، مى‏پرید پاى اسب ادرار مى‏کرد.  گفت: پسر من نیست. گفتند:یعنی چه ؟ او پسر شماست!  گفت: اگر پسر من بود روى اسب ادرار مى‏کرد. براى اینکه همین مقدارى که نگه داشت و پایین آمد برایش ضرر داشت.   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید  

ادامه نوشته »
**منبرک**