خانه / منبرک های روایی / امام باقر(علیه السلام)

امام باقر(علیه السلام)

در این بخش منبرک های روایی که از احادیث امام باقر(ع) می باشد را می توانید ببینید.

جامعه ی شیعه راستین

1382502082542952_large

داستانک:

ابو اسماعیل گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم فدایت شوم، شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است.
امام فرمود آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟
آیا نیکوکار از خطاکار در مى گذرد؟
آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟
عرض کردم نه.
امام فرمود آنها شیعه نیستند، شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد.

[اصول کافى، دعائم الاسلام، حدیث ۱۰]

طبق فرموده امام باقر علیه السلام شیعیان این ویژگی ها را دارند:

۱- ثروتمندان به فقراء و نیازمندان کمک می کنند؛ چه کمک واجب مانند خمس و زکات و رد مظالم، چه صدقه مستحبی.

۲- از خطاى خطاکاران چشم پوشی می کنند؛ مثلا در رانندگی کسی جلوی ما بپیچد، یا فرزندمان، همسرمان کار اشتباهی انجام دهد.

۳- با هم برادر هستند؛ انسان با برادرش چطور برخورد می کند؟

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»؛ (آیه ۱۰ سوره حجرات)

اگر جامعه ای این ویژگی ها را داشت، می توانیم بگوییم جامعه­­ ی شیعه است.

اصول دینداری

(به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام)

9730031768

عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ- فَقُلْتُ فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَهً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ قَالَ هَاتِ حَاجَتَکَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ قَالَ إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَهَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَهَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَهَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَهَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَهَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَع.

 

 ابى جارود گوید: بامام باقر علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! آیا شما دوستى و دلباختگى و پیروى مرا نسبت بخود می دانید؟

فرمود: آرى، عرض کردم: من از شما پرسشى دارم که می خواهم بمن پاسخ فرمائى، زیرا چشمم نابیناست و کمتر راه می روم و نمی توانم همیشه به زیارت شما آیم، فرمود: حاجتت را بپرس.

عرض کردم: دینى که شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت می کنید، بمن بفرمائید تا من هم خداى عز و جل را با آن دیندارى کنم.

فرمودند: اگر پیشگفتار را کوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى، بخدا دین خود و دین پدرانم را که خداى عز و جل را با آن دیندارى می کنیم، به تو می گویم. آن دین:

۱٫ شهادت بوحدانیت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه علیه و آله

۲٫ اقرار به آنچه او(پیامبر صلى اللَّه علیه و آله) از جانب خدا آورده،

۳٫ دوستی با دوستان ما و دشمنی با دشمنان ما،

۴٫ اطاعت فرمان ما،

۵٫ انتظار قائم ما،

۶٫ کوشش (در امر واجب و حلال) و پرهیزگارى (از محرمات) است.

                     

  اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏۳ ، ص ۳۵

اگر همه همشهریانت از تو تعریف کردند…

13920405100153633750334

روی عن الإمام الباقر ع فی وصیته لجابر بن یزید الجعفی أنّه قال:

«یَا جَابِرُ… اعْلَمْ بِأَنَّکَ لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِکَ وَ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْکَ ذَلِکَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذَلِکَ».

تحف العقول، ص۲۸۴

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده‌است که در وصیتشان به جابربن‌یزیدجُعفی فرمودند:

«ای جابر!… بدان که تو ولیّ(دوستِ) ما نخواهی بود، مگر این‌که اگر اهالی شَهرت علیه تو هم‌داستان شوند و بگویند تو مرد بدی هستی، این (حرفشان) تو را اندوهگین نسازد و اگر گفتند تو مرد خوبی هستی، این (حرفشان) تو را شادمان نگرداند.

ما مامور به وظیفه ایم و باید کارمان را انجام دهیم، حالا اگر همه مردم بگویند مرگ بر فلانی یا درود بر فلانی.

ما باید یقین داشته باشیم حرفمان و راهمان درست است. «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»؛ از ملامت هیچ ملامت گری نمی ترسند. (آیه ۵۴ سوره مائده)

مثلا شما می خواهید در یک اجتماعی صحبت کنید، می دانید اگر فلان حرف را بزنید مردم ناراحت می شوند اما باید بگویید. چه بسا مردم ناراحت بشوند. زمانی مردم از یک حرفی خوشحال می شوند، وظیفه مان بوده که بگوییم.

داستانک:

به شهید بهشتی خیلی توهین می کردند. ایشان به شهری رفته بودند، جلو ایشان خری را کشته بودند.

مرگ بر بهشتی هم خیلی می گفتند.

روزی نزد امام آمدند. امام گفتند از بیرون که آمدید مردم چه شعاری می دادند؟ ایشان عرض کردند: همه می گفتند درود بر خمینی.

حضرت امام فرمودند: به خدا قسم اگر همه مردم با هم بگویند مرگ برخمینی به اندازه سر سوزنی برایم فرقی نمی کند.

انسان باید به این حد برسد که وظیفه اش را انجام بدهد.

مثلا در عروسی برادرتان موسیقی می گذارند، شما بلند می شوید. همه هم ناراحت می شوند، خوب ناراحت بشوند شما باید بلند شوید.

انسان باید به این حد برسد که حرف مردم در او اثر نکند.

حمله ۴ جانبه!!!

حملله شیطان

خداوند در آیه ۱۷ سوره مبارکه اعراف می فرمایند: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمَ». آنگاه از جلو رو و پشت سر و از طرف راست و چپ به آنان می تازم و بیشتر آنها را سپاسگزار نمی یابی.

 

شیطان قسم خورده است که از چهار طرف (روبرو، پشت سر، چپ و راست) به انسان حمله کند، اما چرا خداوند نمی فرماید شیطان شما را محاصره می‌کند؟ چهار جهت را بیان می‌فرماید؟

امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر کدام از این جهات معنایی دارد: شیطان از مقابل آخرت را به فراموشی می سپارد. از پشت سر، ثروت اندوزی و بخل را بین مردم گسترش می دهد. از سمت راست، شبهه در دین ایجاد می کند و از سمت چپ، شهوات و منکرات را به انسان غالب می کند.

آیا واقعا مختار خوب بود؟

(به بهانه ۱۴ ربیع الثانی، سالروز قیام جناب مختار)

عبدالله بن شریک می گوید:

 روز عید قربان نزد امام محمدباقر(علیه السلام) رفتم و در مجلس ایشان نشسته بودم که مردی از اهل کوفه وارد شد.

مرد کوفی اصرار داشت بر دست امام(علیه السلام) بوسه زند و ابراز ارادت بسیار کرد. حضرت از او پرسیدند؛ تو کیستی؟

مرد کوفی عرض کرد؛ من «ابومحمد، حکم بن مختار» هستم.

 امام (علیه السلام) او را در کنار خود نشانید و تکریم کرد.

فرزند مختار گفت؛ ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلام) مردم درباره پدرم سخن ها گفته اند ولی به خدا سوگند آنچه شما در حق پدرم بفرمایید را حق می دانم.

 حضرت پرسیدند: مگر درباره پدرت چه گفته اند؟

حکم بن مختار در پاسخ گفت؛ می گویند پدرم کذاب بوده است!

امام محمدباقر فرمودند:

سبحان الله ! پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آنچه مختار فرستاده بود تامین شد . سپس دو مرتبه فرمود رحم الله ابوک رحم الله ابوک. مختار هیچ حقی از ما را نگرفته نگذاشت. قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخواست

منبع:بحارالانوار، جلد  ۴۵  صفحه  ۳۵۱

 PDF

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

شبی که احتمال قدر بودنش بیشتر است!

(به بهانه نزدیکی به شب ۲۳ ماه رمضان)

9

حضرت علی علیه السلام می فرمایند :

پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »

[مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد‏۷ ؛صفحه   ۴۷۰ ]

راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مى‏فرمود: جُهَنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:

یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى‏خواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان‏] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مى‏شد صبحگاهان از مدینه خارج مى‏شد و به محل خود مى‏رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است

[ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛  جلد ‏۷؛ صفحه   ۴۷۰]

عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَلَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.

به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ،  به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود

[ بحار الأنوار؛ جلد  ‏۹۵ ؛صفحه  ۱۶۹ ]

و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:

اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است

منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷

شوخی ای که کلاسی را تعطیل کرد!

25از پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) منقول است:

مَنْ فَاکَهَ امْرَأَهً لَا یَمْلِکُهَا حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَهٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیَا أَلْفَ عَامٍ فِی النَّار

هر کس با نامحرم شوخى کند، براى هر کلمه‏ا ى که در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏کنند. [ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، صفحه ۲۸۳ ]

داستانک:

یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم،

امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن.   [بحار الأنوار ، جلد ‏۴۶، صفحه: ۲۴۷]

دلسوزِ دیگران

(به بهانه میلاد پربرکت پیامبر مکرم اسلام و حضرت امام صادق علیهماالسلام)

6

امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند :

الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ‏ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ  وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ …

مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛  که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند…        [الکافی ؛ جلد ‏۲ ؛ صفحه ۱۶۶]

باید ما دلسوز دیگران باشیم

مثلا :

چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم)

ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم

اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم

اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم

از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم

از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم

اگر کاری از دستمان بر نمی آید ؛ لااقل غصه بخوریم

مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و …

پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ  ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی !

داستانک ۱:

حجت الاسلام قرائتی می فرمودند:

آیت الله العظمى گلپایگانى‏ سر درس بود. من نشسته بودم.

مى‏گفت: گاهى که متوجه مى‏شوم ،طلبه‏ها کم درس مى‏خوانند، از غصه تب‏ مى‏کنم.

گفتم: اگر بچه‏هاى من مردود بشوند، داد مى‏زنم ولى تب‏ نمى‏کنم.

 آیت الله گلپایگانى‏ براى پسر مردم تب مى‏کند، ولى من براى بچه ‏هاى خودم تب نمى‏کنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد [برنامه درسهایى از قرآن ۰۷/ ۰۲/ ۷۴]

داستانک ۲:

شخصی تعریف می کرد : در تاکسی نشسته بودم . ناگهان موتوری با سرعتی عجیب ، از کنارمان گذشت

با خود گفتم : الان مغزش متلاشی می شود و عبرتی خواهد شد برای دیگران

دیدم سریع راننده تاکسی پولی را در آورد و داخل قلک صدقه گذاشت .

متوجه شدم، برای سلامتی آن موتور سوار این کار را کرد و فهمیدم ،چقدر دلسوز دیگران است

نصیحت شیطان”۳″

28عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

لَمَّا دَعَا نُوحٌ ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ یَا نُوحُ … اذْکُرْنِی فِی ثَلَاثَهِ مَوَاطِنَ فَإِنِّی أَقْرَبَ مَا أَکُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا کَانَ فِی إِحْدَاهُنَّ …اذْکُرْنِی إِذَا کُنْتَ مَعَ امْرَأَهٍ خَالِیاً لَیْسَ مَعَکُمَا أَحَدٌ   [ الخصال، جلد ‏۱، صفحه: ۱۳۲]

 حضرت باقر- علیه السّلام- فرمود:

پس از اینکه نوح درباره امتش نفرین کرد شیطان آمد و گفت… مرا در سه جا یاد کن که در این سه مورد من از هر وقت به انسان نزدیکترم:

۳٫ موقعیکه با زن نامحرمى خلوت کرده ای

فرق نمی کند که این خلوت کردن به صورت حضوری باشد یا غیره

( به عنوان مثال کسی که پشت رایانه نشسته و داخل اینترنت است . با یک کلید می تواند بدترین صحنه ها را ببیند و یا کسی که در منزل ماهواره دارد . با فشار دادن یک دکمه ی کنترل پست ترین مناظر قابل دیدن است )

و یا فرق نمی کند که آن نامحرم آشنا باشد یا غریبه

( چه دختر خاله و پسر خاله باشند چه غریبه)

و یا فرق نمی کند که در منزل تنها باشد ؛یا محل کار

( چه در اتاقی تنها در اداره و یا مطب و چه در مغازه )

داستانک:

در میان بنى اسرائیل عابدى بود بنام” برصیصا” که زمانى طولانى عبادت کرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسیده بود که بیماران روانى را نزد او مى‏آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مى‏یافتند، روزى زن جوانى را از یک خانواده با شخصیت به وسیله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا یابد.

شیطان در اینجا به وسوسه‏ گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زینت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز کرد!

چیزى نگذشت که معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا که گناه همیشه سرچشمه گناهان عظیمتر است) زن را به قتل رسانید، و در گوشه‏اى از بیابان دفن کرد!

برادرانش از این ماجرا با خبر شدند که مرد عابد دست به چنین جنایت هولناکى زده، این خبر در تمام شهر پیچید، و به گوش امیر رسید، او با گروهى از مردم حرکت کرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى که جنایات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو کشیدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بیاویزند

هنگامى که بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شیطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم که تو را به این روز افکندم! و اگر آنچه را مى‏گویم اطاعت کنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم کرد!

عابد گفت چه کنم؟ گفت: تنها یک سجده براى من کن کافى است!

عابد گفت: در این حالتى که مى‏بینى توانایى ندارم، شیطان گفت: اشاره‏اى کفایت مى‏کند، عابد با گوشه چشم، یا با دست خود، اشاره‏اى کرد و سجده به شیطان آورد و در دم جان سپرد و کافر از دنیا رفت! [تفسیر نمونه، جلد ‏۲۳، صفحه: ۵۴۵]

نصیحت شیطان “۲”

29

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

لَمَّا دَعَا نُوحٌ ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ یَا نُوحُ … اذْکُرْنِی فِی ثَلَاثَهِ مَوَاطِنَ فَإِنِّی أَقْرَبَ مَا أَکُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا کَانَ فِی إِحْدَاهُنَّ اذْکُرْنِی … اذْکُرْنِی إِذَا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ   [ الخصال، جلد ‏۱، صفحه: ۱۳۲]

 حضرت باقر- علیه السّلام- فرمود:

پس از اینکه نوح درباره امتش نفرین کرد شیطان آمد و گفت… مرا در سه جا یاد کن که در این سه مورد من از هر وقت به انسان نزدیکترم:

۲٫ در هنگام قضاوت بین ۲ نفر  [نیز با تو ام ]

 قضاوت فقط کار قاضی های دادگاه نیست ، ما در روز بسیار در معرض قضاوت قرار گرفته ایم . به عنوان مثال:

دعوا بین دوستمان و یک انسان غریبه است ؛ هوای کدام را داریم؟

دعوای فرزندمان با یک کودک نا آشنا ؛ حق را به کدام طرف میدهیم؟

شغل وکالت داریم و متوجه می شویم موکلمان بر حق نیست ؛ چه می کنیم؟

کسی با ما درد دل می کند که مثلا همسرم این را گفته ؛ و ما متوجه می شویم که حق با همسرش است ؛ آیا باز هم به تایید حرف او سر تکان نمی دهیم ؟

و …

داستانک:

دو بچه خط خود را پیش امام حسن علیه السلام بردند و از وى خواستند که بگوید کدامیک از خطها بهتر است.

على علیه السلام که آنها را مى‏دید، فرمود:

 «پسرم درباره حکم خود دقت کن، که خداوند در روز قیامت، از همین حکم نیز از تو سؤال خواهد کرد» یا بنى، انظر کیف تحکم فان هذا حکم و الله سائلک عنه یوم القیامه‏ [ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، جلد ‏۵، صفحه: ۲۰۱]

(در اینجا انسان‏هاى معمولى مسأله را با دید سطحى نگاه مى‏کنند، زیرا اوّلًا مورد قضاوت خطّ است. ثانیاً طرفین دعوا دو کودک هستند. امّا غافل از آنکه کم یا زیاد، کودک یا بزرگ، هر چه هست قضاوت است و انسان باید در قیامت پاسخگو باشد)

نصیحت شیطان”۱″

30 عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

لَمَّا دَعَا نُوحٌ ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ یَا نُوحُ … اذْکُرْنِی فِی ثَلَاثَهِ مَوَاطِنَ فَإِنِّی أَقْرَبَ مَا أَکُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا کَانَ فِی إِحْدَاهُنَّ اذْکُرْنِی إِذَا غَضِبْتَ  …   [ الخصال، جلد ‏۱، صفحه: ۱۳۲]

حضرت باقر- علیه السّلام- فرمود:

پس از اینکه نوح درباره امتش نفرین کرد شیطان آمد و گفت… مرا در سه جا یاد کن که در این سه مورد من از هر وقت به انسان نزدیکترم:

۱٫ در هنگام غضب [در کنار تو ام ] …

 داستانک:

در خانواده ای که وضع مالی مناسبی نداشتند ، پدر آن خانواده یک «میز» می خرد که آن را خیلی دوست داشته است . روزی پسرش وارد اتاق می شود و کاری می کند که منجر به شکسته شدن میز می شود .

پدر بسیار ناراحت می شود و غضب می کند و ضربه ای به صورت کودک می زند که منجر به کر شدن کودک می شود .

چند روز بعد وقتی پدر به دیدن کودک خود در بیمارستان می رود کودک به او می گوید : پدر جان اگر من بزرگ شدم و کار کردم و پول میز را به تو دادم ، تو گوشهایم را به من بر می گردانی؟

پدر تا این را می شنود از بغض نمی تواند جلوی گریه خویش را بگیرد و از بیمارستان خارج می شود .

روز بعد هم خود کشی می کند .

در نتیجه یک غضب به خاطر یک مال دنیا منجر به نا شنوا شدن کودک و یتیم شدن و بی سر پرست شدن یک خانواده می شود.

 سعی کنیم وقتی غضب می کنیم خود را کنترل کنیم برای کنترل غضب هم راهائی در احادیث ائمه علیهم السلام بیان شده است .

بیشترین دعایی که آیت الله بهجت توصیه می فرمودند!

25جهت نیاز به دریافت تصویر به صورت فلش کارت ؛ با کیفیت چاپ،  روی تصویر کلیک نمایید ؛ ( تصویر A3 در پایان مطلب موجود است)

 داستانک ۱:

در کتاب برگى از دفتر آفتاب آمده است: زمانی که نابغه قرن؛ سید محمد حسین طباطبایی ؛حافظ معروف قرآن در ۳ سالگی؛ از آیت الله بهجت سفارش دعا کرد، آقا فرمودند: «این دعایى را که مىخوانم شما و هر کس که خواهان تحفّظ است در هر صبح و شب سه مرتبه بخواند، سپس در حالى که روى سر محمّد حسین دست مىکشیدند این دعا را خواندند که : …

داستانک۲:

آیت الله ری شهری در کتاب زمزم عرفان صفحه ۳۰۳ می فرمایند: یکی از دعاهایی که آیت الله بهجت بسیار سفارش می فرمود

داستانک ۳:

فرزند آیت الله بهجت می فرماید:

ایشان هر روز به فرزند من توصیه‌ می‌کرد: «وقتی که می‌خواهی به مدرسه بروی چهار قل و آیت‌الکرسی بخوان و برو». خود ایشان هم [برایشان این دعا را می خواند…]

[ویژه‌نامه سایت آیت الله بهجت به مناسبت پنجمین سالگرد ارتحال ایشان  با عنوان یاد لبخندهای شیرینش ؛ داستان سیزدهم]

داستانک ۴:

آیت الله بهجت(ره) می فرمود: برای حفظ انسان صبح و شام سه بار گفته شود …

و ادامه دادند: این در روایت آمده و من سابقاً به برخی از افراد که در اصفهان هستند این سفارش را داشتم و او ملتزم به این ذکر شد و به من گفت: چهار هزار تومان من از بین رفت و من در آن روز این ذکر را نگفته بودم، البته چهار هزار تومان زمان قدیم.

روزنه هایی ازعالم غیب-آیت الله سید محسن خرازی ؛ فصل در محضر آیت اللَّه العظمی آقای بهجت – مدّ ظلّه ؛ قسمت سوم؛ نصیحت ۱۷

داستانک ۵:

سردار احمدی مقدم ؛ فرمانده وقت نیروی انتظامی می گوید:

[آیت الله بهجت در این دیدار دعایی را به عنوان حرز فرمودند:] که این دعا هنوز هم یادم هست. همان موقع هم آقازاده ایشان آن را نوشت و به من داد…و  فرمودند: «این را صبح و شب سه بار بخوانید و شرط اجابتش هم این است که گناه نکنید؛ اگر گناه کنید، اینها اثری ندارد و تلاش کنید؛ ان‌شاءالله که خداوند هم قبول می‌کند.

این دعا برای بنده حقیقتا خیلی راهگشا بود؛ یعنی ما احساس می‌کنیم که هر گامی که با نیت خالص بر‌می‌داریم، آثاری که ظاهر می‌شود به مراتب فراتر از آن چیزی است که ما از قبل تخمین زدیم و تصور کردیم و این هم از برکات وجود علما و معارف اسلامی و دینی است...

[ویژه‌نامه سایت آیت الله بهجت به مناسبت پنجمین سالگرد ارتحال ایشان  با عنوان نقش ایمان؛ داستان آخر]

داستانک ۶:

دکتر احمدی نژاد؛ رییس جمهور وقت ؛ در اولین دیدارش با آیت الله بهجت در خواست دعا می کند و آیت الله بهجت می فرمایند: این دعا را زیاد بخوانید که …  [منبع]

و حال آن دعای مهم کدام است؟!

 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا تَدَعْ أَنْ تَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَمْسَیْتَ

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَهِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ

فَإِنَّ أَبِی ع کَانَ یَقُولُ هَذَا مِنَ الدُّعَاءِ الْمَخْزُونِ.

از امام صادق (علیه السلام) فرمود: این دعا را فراموش نکن که سه بار در آغاز صبح و سه بار در آغاز شب بخوانى زیرا پدرم مى‏فرمود: این از دعاهای گنجینه است( و نااهلان به آن دسترسی ندارند)

         الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص:۵۳۴

 

 

نصیحت به فرزند ۳ ” بعضی از کارها ، عامل اتهام”

(به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام) 14

قال الصادق علیه السلام:  یَا سُفْیَانُ أَدَّبَنِی أَبِی بِثَلَاثٍ … قَالَ لِی- یَا بُنَیَّ …

۳٫ وَ مَنْ یَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ یُتَّهَمْ

امام صادق علیه السلام فرمایند : ای سفیان پدرم مرا به سه چیز ادب کرد…پدرم فرمود : ای پسرکم ….

۳٫ و هر کس داخل در جای بدی شود ، متهم خواهد شد [بحار الأنوار   جلد ۷۵   صفحه ۲۶۱ ]

این فراز از روایت این جمله را می رساند که ” خود را در معرض تهمت قرار ندهیم “

به عنوان مثال:

مردی گردنبند زرد رنگ به گردن می اندازد ؛ همه فکر می کنند طلاست(در حالی که طلانیست )

شخصی به خانمی در خیابان چشمک میزند ؛ مردم فکر بد می کنند ( حال آنکه آن خانم،همسرش بوده)

با نامحرم در جای خلوتی قرار می گیرد ، مردم او را متهم میکنند

داستانک :

پیامبر اکرم در حال اعتکاف بود . زنی آمد و مدتی با ایشان صحبت کرد و بعد برخاست و رفت .

در این هنگام دو نفر از اصحاب از کنار پیامبر عبور کردند و به آن حضرت سلام نمودند .

فوراً پیامبر خدا فرمود:این زن صفیه ،همسرم بود

آن دو عرض کردند ای رسول خدا ما به شما شک نداشتیم

 پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.

 فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا [محجه البیضاء؛ جلد ۵ ؛ صفحه ۶۷ ]

خاطره :

در دبیرستانی نماز می خواندم ؛ خواستم در بین نماز ـ  برای آموزش وضو ؛ با یک لیوان آب ـ وضو بگیرم.

شروع کردم به وضو گرفتن ، “صورت و دست راست و داست چپ و سر و پای راست” ؛ اما پای چپ را نکشیدم و وضو را تمام کردم .

بعد از نماز دوم، یکی از دانش آموزان آمد و سوال کرد : چرا مسح پای چپ را نکشیدید

گفتم : اینکار لازم نبود ؛ پای چپ مثل پای راست مسح کشیده میشود اما اگر می کشیدم ممکن بود بعضی با خود بگویند وضوی امام جماعت باطل شده، دارد وسط نماز وضو می گیرد.

هر ۳ نصیحت در یک نگاه

 دانلود به صورت پی دی اف

نصیحت به فرزند ۲ ” زبان، عامل پشیمانی”

(به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام)

13قال الصادق علیه السلام:  یَا سُفْیَانُ أَدَّبَنِی أَبِی بِثَلَاثٍ … قَالَ لِی- یَا بُنَیَّ

۲٫وَ مَنْ لَا یُقَیِّدْ أَلْفَاظَهُ یَنْدَمْ

امام صادق علیه السلام فرمایند : ای سفیان پدرم مرا به سه چیز ادب کرد…پدرم فرمود : ای پسرکم…

  1. هر کس زبانش را رها کند ، پشیمان میشود[بحار الأنوار   جلد ۷۵   صفحه ۲۶۱ ]

چه بسیار اوقاتی که ما بعد از صحبت کردن پشیمان شده ایم؛ آنجا بود که با خود گفتیم :چه خوب بود این حرف را نمی زدم

داستانک:

شخصی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرضه داشت: مرا نصیحت کنید،

 حضرت فرمود: اِحْفَظِ لِسَانَک  زبانت را نگه‏دار،

دوباره گفت: که نصیحتم کنید، فرمود: زبانت را نگه دار،

باز گفت: مرا نصیحت کنید،

فرمود: واى بر تو، مگر چیزى جز زبان، انسان را به رو در آتش خواهد افکند [تحف العقول صفحه :۹۴ ]

هر ۳ نصیحت در یک نگاه

دانلود به صورت پی دی اف

نصیحت به فرزند ۱ ” دوست بد ، عامل انحراف”

(به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام)

10قال الصادق علیه السلام:  یَا سُفْیَانُ أَدَّبَنِی أَبِی بِثَلَاثٍ … قَالَ لِی- یَا بُنَیَّ

۱٫ مَنْ یَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا یَسْلَمْ

امام صادق علیه السلام فرمایند : ای سفیان پدرم مرا به سه چیز ادب کرد…پدرم فرمود : ای پسرکم

۱٫ هر کس با شخص بدی همنشین شود ؛ سالم نمی ماند   [بحار الأنوار   جلد ۷۵   صفحه ۲۶۱ ]

داستانک:

امام رضا  علیه‌السّلام خطاب به شخصی فرمودند: چرا با عبدالرحمن‌بن یعقوب معاشرت میکنی؟

 عرض کرد: او دائی من است.

حضرت فرمود: او درباره‌ی خدا سخنان نادرستی میگوید! پس با او معاشرت کن و ما را واگذار و یا با ما همنشین باش و او را ترک کن.

عرض کرد: او هر چه میخواهد بگوید به من چه زیانی دارد. وقتی از عقیده‌ی او تبعیت نکنم؟!

حضرت فرمود: آیا داستان آن شخص را که خود از یاران حضرت موسی علیه‌السّلام بود و پدرش از یاران فرعون نشنیده‌ای؟ هنگامیکه لشکر فرعون در کنار دریا به موسی و یارانش رسید، آن پسر از موسی جدا شد که پدرش را نصیحت کند، در حالیکه پدر به راه خود به دنبال فرعون غرق شد، آن دو نیز با هم غرق شدند!

خبر به موسی علیه‌السّلام رسید. فرمود: او در رحمت خداست، ولی چون عذاب نازل شد از آنکه نزدیک گناهکار است دفاعی نشود  [الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۳۷۴]

تا توانى میگریز از یار بد

یار بد، بدتر بود از مار بد

مار بد، تنها تو را بر جان زند 

یار بد بر جان و بر ایمان زند

هر ۳ نصیحت در یک نگاه

دانلود به صورت پی دی اف

**منبرک**