خانه / منبرک های روایی (صفحه 20)

منبرک های روایی

در این بخش منبرک های روایی را می توانید ببینید.

نصیحت به فرزند ۱ ” دوست بد ، عامل انحراف”

  قال الصادق علیه السلام:  یَا سُفْیَانُ أَدَّبَنِی أَبِی بِثَلَاثٍ … قَالَ لِی- یَا بُنَیَّ ۱٫ مَنْ یَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا یَسْلَمْ امام صادق علیه السلام فرمایند : ای سفیان پدرم مرا به سه چیز ادب کرد…پدرم فرمود : ای پسرکم ۱٫ هر کس با شخص بدی همنشین شود ؛ سالم نمی ماند منبع:بحار الأنوار   جلد ۷۵   صفحه ۲۶۱      داستانک: در عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابى بود. بعد از جریاناتی عقبه، به یکتائى خدا و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) گواهى داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد. این خبر به گوش دوست عقبه یعنى «ابى» رسید، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شدید کرد و حتى گفت: “تو از جاده حق منحرف شده اى” و نیزگفت : “من از تو خشنود نمى شوم مگر اینکه در برابر محمد(صلی الله علیه و آله) بایستى و او را توهین کنى و… “ عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید. دوست ناباب او «ابى» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و بدست رزم آوران اسلام کشته شد. تا توانى میگریز از یار بد  یار بد، بدتر بود از مار بد مار بد، تنها تو را بر جان زند  یار بد بر جان و بر ایمان زند منبع:داستان دوستان (اثر حجه الاسلام محمدی اشتهاردی) با اندکی تلخیص جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۴٫ قرآن»

  قال امیرالمومنین علیه السلام: قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً . . . وَ مِنَ الْفُرْقَانِ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:  ۴٫از قرآن این جمله را انتخاب کردم : “هر کس به خدا توکل کند ، خدا او را کفایت می کند” منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲ داستانک: این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین‌شاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و بسیار بسیار انسان فقیری بود. شبی از شدت تهی دستی و گرفتاری به این فکر میوفتد که بالاخره چه باید کرد؟ آیا به مراجع تقلید وقت روی آورم؟ یا نامه‌ای به شاه نوشته و از او کمک بخواهم؟ یا … سرانجام شب را تا نزدیک سپیده در فکر سپری میکند و به این نتیجه میرسد که نباید به انسانها مراجعه کنم و تنها راه این است که نامه‌ای به خدا بنویسم و خواسته های خود را بصورت کتبی از او بخواهم. به همین جهت خالصانه و در اوج اعتماد و امید به خدا، نامه‌ای به درگاه خدای متعال نوشت که نامه او در موزه گلستان تهران تحت عنوان “نامه‌ای به خدا” نگهداری میشود. مضمون نامه: بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا! سلام علیکم اینجانب بنده شما هستم. از آنجا که شما در قرآن فرموده اید: “و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها” هیچ موجود زنده‌ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما در روی زمین. و در جای دیگر قرآن فرموده‌اید: “ان الله لا یخلف المیعاد”  مسلما خدا خلف وعده نمیکند بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم: ۱– خانه‌ای وسیع ۲– همسری زیبا و متدین ۳– یک خادم ۴– یک کالسکه و سورچی ۵– یک باغ ۶– مقداری پول برای تجارت لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی – حجره شماره ۱۶ – نظرعلی طالقانی  نظر علی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر میکند که نامه را کجا بگذارم؟ میگوید مسجد خانه خداست. پس به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) میرود و نامه را در سوراخی در دیوار مسجد قایم می‌کند فردای آن روز، ناصرالدین شاه با درباری‌ها میخواستند به شکار بروند. کاروان او از جلوی مسجد میگذشت. ناگهان به اذن خداوند، باد تندی شروع به وزیدن میکند و نامه نظرعلی را روی پای ناصر الدین‌شاه می‌اندازد. ناصرالدین شاه نامه را میخواند و شکار را کنسل کرده دستور میدهد کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه مروی می‌فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا‌می‌خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند و می‌گوید: “نامه‌ای را برای خدا نوشته بودند، ایشان به ما حواله فرمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم“ و دستور میدهد همه خواسته‌های نظرعلی یک به یک اجرا شود.   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید    

ادامه نوشته »

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۳٫ زبور»

  قال امیرالمومنین علیه السلام: قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً . . . وَ مِنَ الزَّبُورِ مَنْ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ سَلِمَ من الْآفَاتِ… تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:  ۳٫از زبور این جمله را انتخاب کردم : “هر کس از شهوات دوری کند ، از آفات سالم می ماند” منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲ در روایتی در جلد ‏۷۱  بحار الأنوار  صفحه  ۱۸۵ آمده است  فَإِنَّ شَهَوَاتِ الْخَلْقِ مُخْتَلِفَه . شهوات انواع دارد بعضی شهوت خواب دارند ؛ و هر چه بخوابند ، باز هم تمایل به خواب دارند بعضی شهوت مال دارند؛ هر چه پول به دست می آورند ،طمعشان بیشتر می شود بعضی شهوت ریاست دارند؛ برای به  دست آوردن مقام ، از هر طریقی وارد می شوند بعضی شهوت زیبایی دارند؛ هر چند ماه یکبار  جایی از صورتش را عمل می کند بعضی شهوت جنسی دارند؛ واز هر راهی برای تخلیه شهوت  استفاده می کنند بعضی شهوت تنوع طلبی دارند ؛ باید وسایلشان را زود زود عوض کنند مانند: تنوع طلبی در تلفن همراه ؛ که هر  ماه گوشی اش را عوض می کند تنوع طلبی در ماشین ؛ باید تند تند ماشین عوض کند تنوع طلبی در همسر؛بعد از چند ماه که با این یکی بود ؛ دلش را میزند و سراغ دیگری می رود تنوع طلبی در لباس؛ برای هر مهمانی یک مدل جدید لباس تهیه می کند. تنوع طلبی در دکوراسیون منزل؛ باید مبل و پرده و … را هر سال عوض کند تنوع طلبی در دکوراسیون اداره ؛ (از آنجا که پول ،مال خودش نیست )، رنگ و سنگ فرش و قاب ومیز و … اداره باید چند ماه یکبار عوض شود و …   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۲٫ انجیل»

  قال امیرالمومنین علیه السلام: قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً . . . وَ مِنَ الْإِنْجِیلِ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ… تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:  ۲٫از انجیل این جمله را انتخاب کردم : “هر کس قناعت داشته باشد زندگی راحتی دارد” منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲ داستانک ۱ : روزی (شبلی) به مسجد رفت تا نماز بخواند ، در آن مسجد کودکان مشغول کتابت بودند . وقت نان خوردن آنها بود و با هم نان میخور دند . دو کودک ، نزدیک شبلی نشسته بودند ، یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری فرزند فقیری . پسر ثروتمند مقداری حلوا داشت و پسر فقیر ، مقداری نان خشک ، پسر ثروتمند حلوا می خورد و پسر فقیر از او حلوا می خواست . پسر ثروتمند به پسر فقیر گفت: اگر حلوا می خواهی باید سگ من باشی . و او قبول کرد .! پسر ثروتمند گفت : پس صدای سگ در آور ! آن بیچاره ، صدای سگ در آورد و او مقداری حلوا پیش پسر فقیر انداخت . و این کار چند بار تکرار شد .. شبلی به آنها نگاه میکرد و می گریست ! مریدان از او پرسیدند : برای چه گریانی ؟ گفت: نگاه کنید که طمع چه بر سر مردم می آورد ، اگر آن پسر فقیر به همان نان خشک قناعت می کرد و به حلوای آن پسر طمع نمی ورزید ، هرگز سگ فردی همانند خود نمی شد داستانک ۲: ابو وائل گفت: من با دوستم به زیارت سلمان رفتیم و سلمان نان جو و نمک برایمان آورد. دوست من گفت: اگر در این نمک سعتر هم بود بهتر بود. سلمان از نزد ما رفت و آفتابه اش را به رهن گذاشت و مقداری سعتر گرفت و آورد. وقتی غذایمان را خوردیم دوست من گفت: شکر خداوند که ما را قناعت بخشید (و با قناعت غذا خوردیم) سلمان گفت: اگر به روزی خود قانع بودید آفتابه من به رهن نمی رفت   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۱٫ تورات »

    قال امیرالمومنین علیه السلام: قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً مِنَ التَّوْرَاهِ مَنْ صَمَتَ نَجَا . . . تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:  ۱٫از تورات این جمله را انتخاب کردم : “هر که سکوت اختیار کند نجات یابد” منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲ داستانک: آیت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر «انوار درخشان» می فرمود: در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده است روزی تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟ ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند:  آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم ۲۶ سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! منبع :کتاب چشمه توحید صفحه ۲۱۹ جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید  

ادامه نوشته »

۴ چیز، محوکننده گناهان (۳- خوش اخلاقی)

  عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:  أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۳٫ حُسْنُ الْخُلُقِ … امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: ۳٫ خوش‏ اخلاقی … منبع: اصول کافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶   داستانک: آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند: فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟ گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ. اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم منبع: کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ [با تلخیص]   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید  

ادامه نوشته »

۴ چیز، محوکننده گناهان (۲- حیا)

  عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:  أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۲٫ الْحَیَاءُ  … امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: ۲٫ حیا … منبع: اصول کافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶   حیا بحث بسیار مهمی است ، تا آنجا که در روایت آمده است : هیچ ایمانی مثل حیا و صبر نیست؛  لا إیمان کالحیاء و الصبر برخی از انسانها در اعمال حیا را رعایت نمی کنند؛ به عنوان مثال: در صحبت کردن حیا را رعایت نمی کند و در کلامش همه نوع حرف و فحش و… را می آورد مردان لباسهایی می پوشند که بسیار زننده است ، وتا می نشینند و یا در نماز به رکوع و سجده می روند ، پشتشان نمایان می شود. خانمها به بدترین صورت و بدون حجاب در مقابل نامحرم ظاهر می شوند پدر و مادر در منزل، مقابل فرزندانشان لباسهای نا مناسبی به تن میکنند اعضای خانواده کنار هم مینشینند و فیلمهای زشت ماهواره ای نگاه می کنند دانشجویان در خوابگاهها لباس نامناسب به تن می کنند و… برخی هم در حیا ، افراط می کنند و مسائل غسل و بانوان و … را نمی پرسند و اعمال را اشتباه انجام می دهند لطیفه : شخصی میره مغازه الکتریکی . به فروشنده می گه میگه: خیلی ببخشید عذر میخوام گلاب به روتون واقعا ببخشید، شرمنده، لامپ دارید؟ فروشنده می گه : لامپ خواستن که اینقدر معذرت خواهی نداره! می گه آخه برای دستشویی می خواستم   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

۴ چیز، محوکننده گناهان (۱- راستگویی)

  عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:  أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۱٫ الصِّدْقُ … امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: ۱٫ راستگوئى … منبع: اصول کافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶   داستانک : کاسبى بود در بازار کاشان که به شاگرد خود مى‏گفت: اگر مشترى آمد و قیمت جنس را پرسید و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بینداز تا من دست به چنین کارى نزنم. قرار ما این است اگر اینکار را کردى نصف مغازه‏ام را به تو مى‏دهم و اگر در برابر انحراف و عمل شیطانى من سکوت کنى‏؛ اخراجت می کنم                         منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى(جلد ‏۲)، صفحه: ۱۱۱ بعضی از انسانها مفت مفت ، دروغ می گویند ،بدون اینکه چیزی بدست بیاورند لطیفه : شخصی به دوستش گفت : در نزدیکی خانه ی ما کوهی است که هر چه می گویی تکرار می کند . مثلا اگر بگویی: حسین . می گوید: حسین حسین حسین حسین … دوستش که می خواست کم نیاورد گفت : این که چیزی نیست . کوه کنار خانه ی ما ؛ اگر بگویی حسین . می گوید: کدام حسین!   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید  

ادامه نوشته »

اولین نفری که به جهنم می رود؛ کیست؟

  وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى علیه السلام : مَنْ مَاتَ تَائِباً عَنِ الْغِیبَهِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ إِلَى الْجَنَّهِ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَیْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ النَّار   از سوى خدا به موسى وحى شد: هر غیب‏ت کننده‏ اى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که به بهشت وارد مى‏شود و هر غیبت‏ کننده‏ اى که بر آن اصرار داشته باشد، و با این حال از دنیا برود و توبه نکند، اوّلین کسى است که داخل دوزخ مى‏گردد  منبع : إرشاد القلوب إلى الصواب  ، جلد‏۱  ؛صفحه ۱۱۶ یکی از انواع غیبت ، غیبت با دعا کردن است به عنوان مثال : از ما می پرسند فلان دوستت چطور است ؟ می گوییم : خدا به همه ی ما اخلاق خوبی عنایت کند ( یعنی دوستمان اخلاقش خوب نیست) یا می گوییم: خدا بچه های ما را از دام اعتیاد نجات دهد ( یعنی بچه ی او معتاد است) یا می گوییم : خدا همسر سازگاری به همه  عنایت کند ( یعنی همسر او سازگار نیست ) و . . . لطیفه : فردی که یک چشمش نابینا بود به امام جماعت مسجدی توهین می کند چند وقت بعد امام جماعت پس از سخنرانی ، در دعایش می گوید : ” خدایا چشمِ دیگرِ انسانهایِ گمراه، را هم کور کن “   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

فقط یک نصیحت

  عن أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ‏ : مَنْ‏ أَهَانَ‏ لِی‏ وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی امام صادق علیه‌السلام فرمود که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است وسائل الشیعه، جلد ‏۱۲، صفحه: ۲۶۶ داستانک : مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قدس الله نفسه الزکیه) عالم بسیار بزرگوار و استاد العلماء به معنی الکلمه بود .یعنی به جز چند تا مرجع که با ایشان هم سن و هم دوره بودند، باقی علماء قاطبه شاگردی آقای سلطانی را نموده بودند. یکی از آقازاده های ایشان می گوید: یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم: اگر بنا بشود که شما به من فقط یک نصیحت بکیند، چه میگویید؟ میگویند: ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند: آبروی کسی را مبر! منبع :گناهان کبیره ؛ نوشته ی مصطفی کرمی نژاد؛ صفحه ۸۰   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

چه کنیم تا لذت عبادت را بچشیم ؟

  بسیاری از ما واجبات را انجام می دهیم اما از آن عبادت لذت نمی بریم مثلا: نماز می خوانیم، اما لذت نمی بریم . لذت عبادت را امثال آیت الله بهجت برده اند، که می فرمایند: اگر سلاطین عالم بدانند که در نماز چه لذتی وجود دارد، آنها سلطنت را رها کرده تا به این لذت دست پیدا کنند… حال ، ما چه کنیم تا لذت عبادت را بچشیم؟ یکی از عوامل چشیدن طعم عبادت ، که شاید مهمترین عامل باشد را می توان از این حدیث نبوی متوجه شد . ما من مسلم ینظر إلی امرأه أوّل رمقه ثمّ یغضّ بصره إلّا أحدث اللَّه تعالى له عباده یجد حلاوتها فی قلبه.   هر مسلمانى که یک بار به زنى بنگرد آنگاه چشم از او باز دارد خداوند او را با عبادتى انس دهد که لذت آن را در قلب خویش احساس کند. منبع :میزان الحکمه ؛ جلد ۱۳؛صفحه ۶۳۲۲؛ حدیث ۲۰۲۸۲  

ادامه نوشته »

آیا شب ۲۳ رمضان شب قدر است ؟

  (به بهانه شب ۲۳ ماه رمضان) حضرت علی علیه السلام می فرمایند : پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند » منبع:مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد‏۷ ؛صفحه   ۴۷۰  قال: سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول: إن الجهنی أتى إلى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فقال: یا رسول اللّه إن لی إبلا و غنما و غلمه فاحب أن تأمرنی لیله أدخل فیها فأشهد الصلاه و ذلک فی شهر رمضان. فدعاه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فساره فی اذنه، قال: فکان الجهنی إذا کانت لیله ثلاث و عشرین دخل بإبله و غنمه و أهله و ولده و غلمته، فکان تلک اللیله لیله ثلاث و عشرین بالمدینه فإذا أصبح خرج بأهله و غنمه و إبله إلى مکانه، و اسم الجهنی عبد الرحمن بن أنیس الأنصاری. راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مى‏فرمود: جهنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى‏خواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان‏] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مى‏شد صبحگاهان از مدینه خارج مى‏شد و به محل خود مى‏رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛  جلد ‏۷؛ صفحه   ۴۷۰ عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ‏ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ. به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ،  به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود منبع: بحار الأنوار؛ جلد  ‏۹۵ ؛صفحه  ۱۶۹ و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید: اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

چگونه دعا کنیم تا مستجاب شود؟

  عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ قُلْتُ آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَهً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَهِ الدُّعَاءِ قَالَ: تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَهُ الدُّعَاءِ به امام صادق (علیه السلام) گفته شد :  . . . قول خدا ی عز و جل که ” ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم”: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»،  اما ما او را مى‏خوانیم و اجابتى دریافت نمى‏کنیم، فرمود: به نظر تو خداوند وعده خلافى مى‏کند؟ گفتم: نه، فرمود: پس این از چه راه است؟ گفتم: نمى‏دانم، فرمود: ولى من به تو خبر مى‏دهم، هر که خدا عز و جل را اطاعت کند در آنچه به او فرمان داده است و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا اجابت کند، گفتم: جهت دعا چیست؟ فرمود: راه دعا این است که ۱٫خدا را سپاسگزارى و حمد کنى و نعمتى که به تو داده است یاد آور شوى ۲٫ او را شکر گزارى ۳٫سپس صلوات فرستى بر محمد (ص) و آلش ۴٫سپس گناهان خود را یاد کنى و بدان‏ها اعتراف نمائى ۵٫سپس از آنها به خدا پناه برى، این راه دعا است، منبع : اصول کافى ، ترجمه کمره‏اى، جلد ‏۶، صفحه : ۶۹   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید برچسبک:   آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند   با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز یکشنبه ششم مرداد ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا ۱۵:۲۷ موضوع منبرکهای روایی | لینک ثابت

ادامه نوشته »

همه چیز در شب قدر

(به بهانه شب قدر( عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: قَالَ مُوسَى‏ إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رَحْمَتَکَ قَالَ رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ- قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ لَیْلَهَ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّهِ وَ ثِمَارِهَا قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَهً فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ النَّجَاهَ مِنَ النَّارِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رِضَاکَ قَالَ رِضَایَ لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ.   در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏خوانیم که حضرت موسى علیه السلام به خدا عرض کرد: خدایا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: قرب من، در بیدارى شب قدر است. عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است. گفت: خدایا، جواز عبور از صراط مى‏خواهم. پاسخ آمد: رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است. عرض کرد: خدایا بهشت و نعمت‏هاى آن را مى‏طلبم. پاسخ آمد: دستیابى به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است. عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است. در پایان گفت: خدایا رضاى تو را مى‏طلبم. پاسخ آمد: کسى مشمول رضاى من است که در شب قدر، نماز بگذارد. منبع:وسائل الشیعه،جلد  ‏۸ ،صفحه ۲۰   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

ادامه نوشته »

حدیثی بسیار بسیار جالب و منحصر به فرد

  (به بهانه میلاد امام حسن علیه السلام) حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پیشنهاد می شود متن عربی را هم حتما بخوانید حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ ، عَنِ الْحَسَنِ :‏ أَنَ‏ أَحْسَنَ‏ الْحَسَنِ‏ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ. حدیث کرد برای ما ابوالحسن ، که او روایت کرد از ابوالحسن ، که او نیز روایت کرده از ابوالحسن ، که او شنید ازحسن که او گفت پدرم حسن از پدرش امام حسن علیه السلام روایت کرد که : همانا حسن ترین  حسن ها ؛ خُلق حسن است (نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست) منبع: بحار الأنوار ، جلد ‏۶۸،  صفحه  ۳۸۶،  باب ۹۲ حسن های موجود در سلسله ی حدیث چه کسانی اند؟ فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفه العبدی و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب ع‏لیه السلام داستانک: دوست دار معاویه بود . در مدحش شعر می گفت و کینه ی امام را داشت . امام را که دید دیگر چیزی نفهمید . چشمانش را بست و دهانش را باز کرد . هر چه توانست گفت اما امام ساکت بود . حرفهایش که تمام شد دید لبخند می زند, از حال و احوالش پرسید و کیسه ای پول به او داد تا خرج زندگیش کند . سرش را پایین انداخت . شرمنده شده بود . محبت امام بدجوری در دلش افتاد . برگشت . دیگر وِرد زبانش امام بود و تعریف از او . … افتاده بودند دست و پای امام را می بوسیدند ؛ خودش با پنجاه نفر از خیشانش , همه شیعه ی امام شده بودند برگرفته از کتاب « آفتاب  غریب » از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب جهت مطالعه ۲۰ داستانک از امام حسن علیه السلام اینجا را کلیک نمایید   جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید برچسبک:   آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند   با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا ۱۶:۳۵ موضوع منبرکهای روایی | لینک ثابت

ادامه نوشته »
**منبرک**