چگونگی سلام به امام حسین از راه دور

(به بهانه اربعین سید و سالار شهیدان(


 حنّان بن سدیر، از پدرش در ضمن حدیث طویل مى‏گوید:

حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند:

اى سدیر، این حق بر تو نیست که قبر حسین علیه السّلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز یک بار زیارت کنى عرض کردم: فدایت شوم بین ما و بین آن حضرت فرسخ‏هاى بسیار فاصله است.

حضرت فرمودند:

بر بام منزل برو سپس بطرف راست و جانب چپ خود توجه کن بعد سر به آسمان بلند کن، سپس سر را بطرف قبر امام حسین علیه السّلام برگردان و بعد بگو:

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه‏

هر گاه چنین نمودى ثواب یک زوره برایت منظور مى‏شود. زوره یعنى یک حج و یک عمره.

سدیر مى‏گوید: بسى روزها بیش از بیست مرتبه حضرت را این طور زیارت مى‏کردم.

[کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، صفحه : ۸۶۹]

یازده بار زیارت در هر هفته!

 (به بهانه اربعین سید و سالار شهیدان)

arbaein2

حنّان بن سدیر، از پدرش در ضمن حدیث طویل مى‏گوید:

حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند:

اى سدیر، این حق بر تو نیست که قبر حسین علیه السّلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز یک بار زیارت کنى عرض کردم: فدایت شوم بین ما و بین آن حضرت فرسخ‏هاى بسیار فاصله است.

حضرت فرمودند:

بر بام منزل برو سپس بطرف راست و جانب چپ خود توجه کن بعد سر به آسمان بلند کن، سپس سر را بطرف قبر امام حسین علیه السّلام برگردان و بعد بگو:

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه‏

هر گاه چنین نمودى ثواب یک زوره برایت منظور مى‏شود. زوره یعنى یک حج و یک عمره.

سدیر مى‏گوید: بسى روزها بیش از بیست مرتبه حضرت را این طور زیارت مى‏کردم.

[کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، صفحه : ۸۶۹]

رمز نجات از فتنه های آخرالزمان

 

 شیخ صدوق روایت کرده از عبد الله بن سنان که گفت :

حضرت صادق علیه السلام فرمود که: در آینده شبهات به سوی شما هجوم می آورند [ و گناهان زیاد می شود‌(مانند گناهان چشم و گوش و زبان و …)] و شما بدون نشانه و راهنما و پیشواى هدایت کننده می مانید  و نجات نمى‏یابد در آن شبهه مگر کسى که بخواند دعاى غریق را

گفتم :چگونه است دعاى غریق

فرمود : مى‏گویى

 یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ

منبع :مفاتیح الجنان ؛ بعد از زیارت وارث و قبل از زیارت حضرت عباس

 

بی نمازها، جواب امام حسین ع را چه می دهند؟!

سید الشهداء (علیه السلام) در سخت ترین شرایط و در حین جنگ، نماز را در اول وقت اقامه کرده و هیچ چیز نتوانست مانع نماز اول وقت ایشان شود، نفرمود اول جنگ و بعد نماز؛ او این درس را از پدر بزرگوارش على (علیه السلام) آموخت.

امام حسین (علیه السلام)  در ظهر عاشورا ۲ رکعت نماز خواند که این دو رکعت نکات زیادی دارد

۱٫امام می توانست در خیمه رود و نماز بخواند، اما نرفت

۲٫ می توانست فرادا نماز بخواند و نخواند

۳٫ می توانست نماز را به وقت دیگری موکول کند که نکرد

۴٫ چرا امام برای آب درخواست نکرد ، اما برای نماز درخواست توقف جنگ را داد

و صدها چرای دیگر

نماز ظهر عاشورا شاید ۲ دقیقه بیشتر طول نکشید و بیش از ۳۴ بند بیشتر نداشت (۷ آیه حمد و ۵ آیه توحید که در۲ رکعت می شود ۲۴ آیه + ۲ رکوع و ۴ سجده و ۳ بند در تشهد و سلام آخر )

به گواهی تاریخ هنگام اقامه نماز در ظهر عاشورا که ۳۴ جمله بیشتر نداشت ۳۰ تیر به سوی امام حسین (علیه السلام) پرتاب شد یعنی تقریباً در برابر هر کلمه ای یک تیر

این یعنی اقامه نماز؛  و ما،در زیارتنامه امام مى‏گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» شهادت مى‏دهیم که تو اقامه گر  نماز بودى.

حال آیا ما هم اهل اقامه ی نماز هستیم؟

کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل اقامه ی آن ؛ جواب امام حسین(علیه السلام)  را چه می دهند؟

 

 

علیکم بالمتون، لابالحواشی

(به بهانه  ۷ صفر سالروز شهادت امام حسن علیه السلام)

18الامام الحسن علیه السلام:

«ضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا»

امام حسن علیه السلام:

هر گاه مستحب به واجب زیان برساند، آن را ترک کن.

[منبع :الحیاه با ترجمه احمد آرام، جلد ۱، صفحه: ۵۵۳]

مانند برخی که:

* صدقه مستحبی می دهند، خمس و زکات نمی دهند.

* کربلا و سوریه می روند، حج واجب را ترک می کنند.

* شب ها تا سحر سینه می زند، نماز صبح نمی خواند.

* سالها نماز صبح قضا دارد و نمی خواند، قضای نماز غفیله می خواند.

امام در این روایت می فرمایند به اصل بپردازید نه به فرع؛ در اینجا بد نیست نگاهى به وضع جهان در این روزها بیفکنیم تا ببینیم این کشورهای غربی به ظاهر متمدن، چگونه با پرداخت به فرعیات به سمت سقوط می روند و آیا راه نجاتى جز پناه بردن به اصل یعنی راه خدا و رسول داریم؟

* امروزه بازیها جدّى گرفته شده و جدّی‌ها بازى.

* ابزار تأمین پیشرفت کرده ولى امنیت عقب رفته است.

* تجمّلات اصل شده و معنویات فرع.

* درآمدها بالاتر رفته، اخلاقیات پایین آمده.

* آسایش بیشتر شده، لبخند کمتر.

* علم رشد کرده، عاطفه تنزل یافته.

* تحصیلات بالاتر، احساسات کمتر.

* خانه‏ ها بزرگتر، خانواده ‏ها کوچک‏تر.

* در راهِ رفتن به کره ماه هستیم، اما از رفتن به خانه همسایه غافلیم.

* بر کمیت افزوده ‏ایم، از کیفیت کاسته شده.

مادر حضرت رقیه که بود؟ و چگونه صدای حضرت رقیه به یزید رسید؟

(به بهانه ۵ صفر ، سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها)

17

سوال ۱:

مادر حضرت رقیه که بود؟ و آیا در کربلا حضور داشت؟

پاسخ :

مادر حضرت رقیه ، مطابق بعضی از نقلها ، « ام اسحاق» نام داشت که قبلا همسر امام حسن علیه السلام بود ؛ و آن حضرت در وصیت خود به برادرش امام حسین علیه السلام سفارش کرد که با ام اسحاق ازدواج کند ، و فضایل بسیاری را برای آن بانو برشمرد [ابصارالعین فی انصار الحسین صفحه ۳۶۸]

بعد از ولادت حضرت رقیه ، ام اسحاق بیمار شد و دیری نپایید که از دنیا رفت  [ السیده رقیه صفحه ۲۴]

سوال ۲ :

مداحان و سخنرانان می گویند : در خرابه شام رقیه یاد پدرش را کرد و همه به گریه افتادند و صدای آنان به یزید رسید . حال سوال اینجاست که چگونه صدا ، از داخل خرابه به قصر رسیده است؟ یعنی یزید داخل خرابه بوده است؟!  آیا این دروغ نیست؟!

پاسخ :

معاویه در حال ساخت قصری به نام کاخ خضرا بود ، برای همین خانه هایی را خرید تا قصر را بنا کند

یکی از این خانه ها متعلق به پیر زنی بود که حاضر به فروش خانه ی خود نبود و می گفت می خواهم در همین جا زندگی کنم و بعد از مرگم نیز قبرم درون خانه ام باشد.

معاویه دستور داد خانه را خراب کنید ، اما عمرو عاص مخالفت کرد و گفت :

“عرب همیشه در آرزوی حاکمی عادل بوده و تو می توانی از این فرصت استفاده تبلیغاتی کنی ؛ به این صورت که قصر را بسازی و آن خانه را خراب نکنی . آنوقت هرکه از درب قصر وارد شود اولین سوالی که برایش پیش می آید این است که این خانه ی خرابه در وسط قصر چه می کند و ما به او پاسخ می دهیم که عدالت ما به ما اجازه ی خراب کردن خانه ی پیر زن را نمی دهد “

این جریان اتفاق می افتد و بعد از مدتی پیر زن از دنیا می رود و معاویه باز هم آن خانه را خراب نمی کند.

در زمان یزید با وجودی که این خانه به خرابه تبدیل شده  باز هم این نیرنگ ادامه پیدا می کند

زمانی که اسرا را به شام می آورند ، در آن خرابه قرار می دهند و آن خرابه داخل حیاط  قصر بوده است 

[منبع:کتاب ریحانه کربلا – نوشته عبدالحسن نیشابوری- صفحه۱۰۱ به نقل از کتاب صفریه جلد ۲ صفحه ۴۲ – با اندکی تصرف]

 

 

خیلی خری!

 

 

قال امیرالمومنین (علیه السلام)

مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْعُجْبِ وَ أَوَّلُهُ‏ نُطْفَهٌ مَذِرَهٌ وَ آخِرُهُ جِیفَهٌ قَذِرَهٌ وَ هُوَ بَیْنَ ذَلِکَ یَحْمِلُ الْعَذَرَهَ

تعجب است از بچه ی آدم ؛ که اولش نطفه ای گندیده ؛ آخرش لاشه ای پوسیده ؛ و در بین آن هم حمل کننده نجاست است  تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ؛ صفحه  ۳۰۸ ]

یکی خصلتهایی که انسان را جهنمی می کند تکبر و غرور است

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ‏ ذَرَّهٍ مِنْ‏ کِبْرٍ.

 داخل بهشت نمی شود ، کسی که در قلبش ذره ای از کبر و غرور باشد [وسائل الشیعه ؛ جلد ‏۱۵ ، صفحه  ۳۷۵]

به عنوان مثال :

چون ماشین مدل بالا داریم ؛ همیشه حق را به خود می دهیم

چون مغازه ای در بالا شهر داریم ؛ دیگران را تحقیر می کنیم

چون خانه ای در کوچه ای پهن داریم ، خاستگاری که منزلش ، کوچه ای باریکتر است را رد می کنیم

چون مدرک بالایی داریم ؛ کم سوادها را به چشم حقارت می بینیم

چون نماز شب می خوانیم ؛ خود را از دیگران بهتر می دانیم و  …

لطیفه :

شخصی متکبر  که برای خود جایگاه مهمی میدید ، در حرم حضرت رضا (علیه السلام) به فکر فرو رفت که من در پیشگاه حضرت چه مقامی دارم،

با خود گفت: اولین کلمه‏ای که یک نفر به من بگوید، نشان دهنده مقام من باشد.

همین طور که ایستاده بودم زنی از کنارم عبور کرد به خیال این که همسر خود من است، گفتم بایست با هم برویم خانه، زن برگشت و به من گفت: خیلی خری. باز شک کردم که همین کلمه نشان دهنده مقام من است، زن برگشت، گفت: شک نکن، خیلی خری!

شبهه ای در خصوص وضو

 

یکی از شیوه های مهم دشمن در جنگ نرم ، ایجاد شبهه است که معمولا این شبهات بسیار سطحی است

مردم، خصوصا جوانان عزیز ، باید در هنگام برخورد با شبهه، به یک کارشناس رجوع نمایند تا این تیغ از ذهن آنان خارج شود.

به عنوان نمونه : یکی از شبهاتی که در این چند روز مطرح شده است این مطلب پیرامون وضوست که بیان می شود : در کتاب بحارالانوار جلد ۴۸ صفحه ۳۸ مطلبی از امام کاظم آمده است که :

فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو الْحَسَنِ ع فَهِمْتُ مَا ذَکَرْتَ مِنَ الِاخْتِلَافِ فِی الْوُضُوءِ وَ الَّذِی آمُرُکَ بِهِ فِی ذَلِکَ أَنْ تَتَمَضْمَضَ ثَلَاثاً وَ تَسْتَنْشِقَ ثَلَاثاً وَ تَغْسِلَ وَجْهَکَ ثَلَاثاً وَ تُخَلِّلَ شَعْرَ لِحْیَتِکَ وَ تَمْسَحَ رَأْسَکَ کُلَّهُ وَ تَمْسَحَ ظَاهِرَ أُذُنَیْکَ وَ بَاطِنَهُمَا وَ تَغْسِلَ رِجْلَیْکَ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ثَلَاثاً وَ لَا تُخَالِفَ ذَلِک‏

« حضرت نامه بدین مضمون مرقوم فرمود اختلافى را که نوشته بودى اطلاع یافتم و اکنون دستور العمل تو بدین کیفیت است که سه مرتبه مضمضه و سه مرتبه استنشاق مى‏نمائى و سه دفعه صورتت را میشوئى و آب میان موى ریش خود میرسانى و دست را از انگشتان تا مرفقین میشوئى و همه سرت را مسح میکنى و ظاهر دو گوش و باطن آنها را نیز دست میکشى و پاهایت را سه مرتبه تا کعبین میشوئى و از این دستور العمل تجاوز نمیکنى»

پس شما شیعیان چه میگویید که باید سر و پا را مسح کنیم در حالی که امام خودتان چیز دیگری می گوید ؛ حال فهمیدید چقدر دروغگویید، همه چیزتان همین گونه است …

________________________________________________

حال اگر این شبهه وارد شد چه جوابی بدهیم :

اما پاسخ : این فراز از روایت از وسط روایتی طولانی گرفته شده است ملاحظه فرمایید:

محمد بن فضل گفته در خصوص مسح پا،در هنگام وضو میان اصحاب ما اختلاف بود که آیا از سر انگشتان تا کعبین یا از کعبین تا سر انگشتانست.

على بن یقطین نامه حضور حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام تقدیم کرده و عرضه داشت در خصوص مسح رجلین، اصحاب ما اختلاف کرده‏اند هر گاه صلاح باشد دستور العملى براى من مرقوم فرمائید تا مساوى با آن عمل کنم حضرت نامه بدین مضمون مرقوم فرمود اختلافى را که نوشته بودى اطلاع یافتم و اکنون دستور العمل تو بدین کیفیت است که سه مرتبه مضمضه و سه مرتبه استنشاق مى‏نمائى و سه دفعه صورتت را میشوئى و آب میان موى ریش خود میرسانى و دست را از انگشتان تا مرفقین میشوئى و همه سرت را مسح میکنى و ظاهر دو گوش و باطن آنها را نیز دست میکشى و پاهایت را سه مرتبه تا کعبین میشوئى و از این دستور العمل تجاوز نمیکنى.

چون این نامه به على بن یقطین رسید از آنچه حضرت ابو الحسن که بر خلاف اجماع مردم شیعه مذهب است مرقوم فرموده بود سخت بشگفت آمد آنگاه با خود گفت آقاى من از آنچه مرقوم فرموده کاملا باخبر است و بر من لازمست از فرمان او سرپیچى ننمایم در نتیجه على بن یقطین مطابق با همان دستور العمل رفتار میکرد و براى امتثال فرمان واجب الاذن حضرت موسى بن جعفر بر خلاف همه مردم شیعه عمل مى‏نمود.

روزی در حضور هارون از وى بدگویی کرده و گفتند او شیعه و مخالف با مرام تست.

هارون بیکى از نزدیکان خود گفت بسیارى از اوقات در خصوص على بن یقطین حرفهائى بمن زده‏اند و او را بر خلاف رویه ما و تمایل بمذهب رافضیها متهم ساخته‏اند و من هیچ گونه تقصیرى از او ندیده و مکرر او را آزمایش کرده و کارى که موجبات اتهام او را فراهم سازد از نامبرده بظهور نرسیده میخواهم تو پنهانى او را بمعرض آزمایش قرار دهى بطورى که نفهمد از ناحیه من است که ممکن از من بیمناک شود و ما به مقصود خود نرسیم همان وقت باستحضار هارون رسانید که شیعیان در وضو و انجام آن با سنى مذهبان مخالفند و در این عمل عبادى سهل انگارى میکنند و پاهاى خود را نمیشویند اینک اگر بخواهید اتهام او به ثبوت رسد باید او را در هنگام وضو آزمایش نمائید

 هارون هم همین رویه را پسندیده گفت آرى ممکن است على بن یقطین را به این کیفیت آزمایش کرد. مدتى از این پیش‏آمد گذشت تا اینکه او را بانجام کارى در منزل خود مأموریت داد و چون هنگام نماز میرسید على بن یقطین بحجره معینى میرفت و همان جا وضو میگرفت و نماز میخواند روزى موقع نماز، هارون پشت دیوار ایستاده بطورى که على او را نمیدید.

على فرمان داد آب وضو حاضر کردند سه مرتبه مضمضه و سه مرتبه استنشاق کرد و سه مرتبه صورتش را شست و آب میان موى ریش خود رسانید و دو دستش را سه مرتبه تا مرفق شست و سر و دو گوشش را مسح کرد و سه مرتبه پاهایش را شست.

 چون هارون این گونه وضو گرفتن را از وى دید تاب نیاورده خود را ظاهر کرد و گفت دروغ میگوید کسى که خیال میکند تو رافضى هستى و به همین دستور العمل حال او پیش هارون به سرحد کمال رسید.

فاصله نشد نامه از حضرت موسى بن جعفر رسید: از این به‏بعد همان طور که خدا فرموده وضو بگیر یعنى یک مرتبه صورتت را به عنوان وجوب و یک بار بعنوان استحباب بشوى و دو دستت از مرفق تا سر انگشتان وضو بده و پیش سرت و ظاهر دو پایت را از زیادى آب وضو مسح کن زیرا از این پس بیمى بر تو نیست و آسوده باش            منبع: بحار الأنوار ؛ جلد ‏۴۸ ؛صفحه ۳۸

حال ملاحظه فرمودید پاسخ به این شبهات چقدر راحت است فقط مراجعه به اسلام شناس می خواهد و حق پذیری

آیا حضرت ابالفضل همسر و فرزند هم داشت؟

 

(به بهانه ایام محرم)


11

همسر حضرت عباس: حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام)، با لبابه دختر عبیدالله بن عباس، پسر عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، ازدواج نمود. لبابه، از بانوان بزرگ زمان خویش بود و در فضایی آکنده از نور و قرآن و مالامال از عطر روح نواز محبت به خاندان وحی، دیده به جهان گشوده و در سایه سار «قرآن و عترت» تربیت یافته بود.  (ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبیری، نسب قریش، ج۱، ص ۷۹؛)

پس از شهادت حضرت عباس(علیه السلام) لبابه به عقد زید بن الحسن(علیهما السلام) «فرزند امام مجتبی(علیه السلام)، » در آمد

تاریخ ازدواج: تاریخ ازدواج چندان مشخص نیست اما از سن فرزندان حضرت عباس(علیه السلام)، می توان حدس زد که ازدواج او بین سال های ۴۰ تا ۴۵ هجری صورت گرفته و اینکه سن او هنگام ازدواج بیست سال بوده است،(حسین عماد زاده، زندگانی قمر بنی‌هاشم ، ص ۲۶)

فرزندان حضرت: ثمره این پیوند ، ۵ فرزند به نام های عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر بود. (عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، ص ۱۹۵) اما بین تاریخ نگاران در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد.

نسل حضرت ابالفضل ، فقط از عبیدالله ادامه پیدا کرد و نسل بسیار پر برکتی شد

سن حضرت هنگام شهادت: حضرت ابوالفضل العباس در سال ۲۶ ه.ق به دنیا آمد(بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹). ودر دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری به شهادت رسیدند لذا سن آن بزرگوار در روز عاشورا باید ۳۴ یا ۳۵ سال باشد.

بی حجابان عاشق حسین ؛ نخوانند. خواهشاً

(به بهانه محرم حسینی)

12

بنده اول هشدار بدهم ؛ کسانی که بی حجابند و چند لیتر برای اهل بیت امام حسین گریه می کنند و آقایانی که لعن یزید می گویند و حجاب همسرانشان بد است ، نخوانند ؛ وگرنه آن دنیا به امام حسین چه جوابی می دهند. حال هی بگویند: دلت پاک باشد

عصر عاشورا بود

حجاب از سر زنان و دختران حسینی ربوده شد

هنگامی که فاطمه صغری (که احتمالا همان رقیه است) بعد از شهادت پدر و سیلی خوردن از دست شمر و اصابت کعب نی به بازو  و پاره شدن گوش ؛ عمه اش زینب را می بیند ؛ از هیچکدام از اینها شکایت نمی کند.

شکایت فاطمه صغری به عمه اش این است که می گوید  :

” یا عمتاه هل من خرقه أستر بها رأسی عن أعین النظار “

ای عمه جان آیا پارچه ای هست که سر خود را از نامحرمان بپوشانم

 [منبع :بحارالانوار؛جلد ۴۵؛صفحه ۶۱ ؛ بقیه الباب ۳۷ سائر ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه‏]

 و حضرت زینب سلام الله علیها در اولین جمله خطبه ی آتشین خود به یزید می فرماید:

أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ- تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ- وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا- قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ…

اى پسر آزادشدگان! آیا از عدالت تو است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جاى دهى و دختران پیامبر اسلام را به اسیرى ببرى و سوق دهى؟ تو چادرهاى ایشان را برداشتى، صورتهاى آنان را باز نمودى‏

[منبع :بحارالانوار؛جلد ۴۵؛صفحه ۱۳۴  ؛ باب ۳۹ الوقائع المتأخره عن قتله صلوات الله علیه إلى رجوع أهل البیت ع إلى المدینه …]

برادرم ! باور کن حتی یزید به حجاب زنانش حساس بود …

 

بوسیدن صورت ریش تراش ؛ توسط یک مرجع

 

( به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر )

 

یکی از شیوه های موثر در امر به معروف و نهی از منکر , اخلاق نیکوست

خداوند به پیامبر می فرماید :

 وَ لَوْ کُنْتَ‏ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‏

و اگر خشن و بداخلاق بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏ شدند   (آل عمران ۱۵۹)

داستانک ۱:

مردى مسیحی به امام باقر گفت :تو بقر هستى . فرمود: نه من باقرم

 گفت فرزند زنى آشپزى, فرمود: این شغل او بوده.

 گفت :تو فرزند یک سیاه حبشى بد زبانی؟

فرمود: اگر راست میگوئى خدا مادرم را بیامرزد؛ اگر دروغ میگوئى خدا از تو بگذرد،

 نصرانى مسلمان شد.

 منبع:بحار الأنوار،جلد ‏۴۶، صفحه: ۲۸۹

 داستانک ۲:

یک نفر ریش تراشیده خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌آید، حاج شیخ عبدالکریم جای آن تیغ‌ها را می‌بوسد و می‌گوید خواهش دارم جای بوسه من را دیگر تیغ نزن . او قبول می‌کند

منبع:خاطرات حجت الاسلام قرائتى،جلد ‏۲، صفحه : ۱۱۵

 

هدیه ای کوچک اما بزرگ

 

 

(به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر)

 

یکی از مهمترین نکات در امر به معروف و نهی از منکر ؛ محبت ؛ خصوصا هدیه دادن است

چه ایرادی دارد مغازه دار به خاطر حجاب ؛ تخفیف بیشتری دهد

و یا ما به کودکانی که حجاب دارند ، کتابی هدیه دهیم و…

داستانک:

در زمان طاغوت دوستى در قم داشتم که مى‏گفت: وقتى مى‏خواهم به مسافرت بروم، مقدارى سوهان‏ و شیرینى مى‏خرم و همین که وارد اتوبوس شدم به راننده‏ و شاگرد راننده تعارف مى‏کنم.

در بین راه یا موسیقى روشن نمى‏کند و یا اگر روشن کرد با تذکّر من خاموش مى‏کند.

منبع:خاطرات حجت الاسلام قرائتى،جلد ۲،صفحه: ۲۵

 

ترک مکان ؛یکی از شیوه های امر به معروف

 

(به بهانه هفته امر به معروف و نهی از منکر)

 

وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی‏ آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم‏

هر گاه کسانى را دیدى که آیات ما را مسخره مى‏کنند، از آنها روى بگردان‏   [سوره انعام آیه ۶۸]

بعضی از مردم در مجالس حرام می نشینند و وقتی از آنان سوال می شود چرا نشسته اید می گویند ما راضی نیستیم و در گناه آنان شرکت نمی کنیم ؛ در حالی که این کاملا اشتباه است و باید مکان را ترک کنند 

داستانک ۱ :

امام صادق (علیه السلام) در مهمانى شرکت کردند.

 یکى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد.

حضرت به محض آنکه متوجه شد، مجلس را ترک کرد و فرمود: «جلسه‏اى که در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد که باید آن جلسه را ترک کرد تا دیگران بفهمند که شراب‏خوارى کارى زشت است.»

[منبع: بحارالانوار – جلد ۷۹ – صفحه ۱۴۱]

داستانک ۲ :

«یکى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مى‏خواست تصویب شود که ضد اسلام بود من رأى ندادم.

 امام با عصبانیت فرمودند: کافى نبود. باید داد و فریاد به راه مى‏انداختى و مجلس را ترک مى‏کردى.»

[کتاب امر به معروف و نهى از منکر، نوشته حجه الاسلام قرائتی صفحه : ۲۴]

 

عواقب ترک امر به معروف

 

 

(به بهانه هفته امر به معروف و نهی از منکر)

 

کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر …  [آل عمران آیه ۱۱۰]

شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شده‏اند ؛ چون امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید…

خداوند بهترین امت بودنِ ما را ، مشروط به امر به معروف ونهی از منکر می کند. البته امر به معروف و نهی از منکر همیشه سخت بوده است و حال بیشتر

و قال حذیفه الیمانی: یأتی على الناس زمان لئن یکون فیهم جیفه حمار أحب إلیهم من مؤمن یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر.

حذیفه گوید: زمانى آید که مردار یک الاغ براى مردم آسانتر و بهتر است از وجود یک مؤمنى که ایشان را امر بمعروف و نهى از منکر نماید.

[ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن    جلد ‏۴  صفحه   ۱۹۴   ذیل آیه ۱۰۴ سوره آل عمران ]

داستانک:

امام باقر «علیه السلام»: خدا به شعیب پیغمبر «علیه السلام» وحى کرد که «صد هزار تن از قوم تو را عذاب خواهم کرد، چهل هزار از بدان، و شصت هزار از نیکان»

شعیب گفت: پروردگارا! اشرار درست، اخیار چرا؟ خداى بزرگ به او وحى کرد: «چون با اهل معاصى سازگارى کردند و براى خشم من خشم نگرفتند».«داهنوا أهل المعاصی و لم یغضبوا لغضبی».

[ الحیاه با ترجمه احمد آرام، جلد ‏۱، صفحه : ۴۱۵]

بی حجابی و مزدور بیگانه

 

(به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر)

 

امام علی (علیه السلام):

غَایَهُ الدِّینِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَر …

قله دین امر به معروف و نهی از منکر است …

[مستدرک الوسائل ؛ جلد‏۱۲ ؛ صفحه ۱۸۵]

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

أَ لَا أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ … هُمُ الَّذِینَ … یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ

گروهى هستند که نه پیامبرند و نه شهید؛ ولى مردم به مقام آنان که به خاطر امر به معروف به دست آورده اند، غبطه مى‏خوردند. [مظمون روایت]

[مستدرک الوسائل ؛ جلد‏۱۲ ؛ صفحه ۱۸۲]

امام علی (علیه السلام):

فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَهٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی‏

تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر به اندازه‌ی آب دهانی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست!    

[وسائل الشیعه ، جلد ‏۱۶ ،صفحه ۱۳۴ ]

باید همه امر به معروف کنند ؛ که یکی از مصادیق امر به معروف ، همین بی حجابی است . بعضی از این بی حجابها دست نشانده ی استکبارند

 خاطره: ( توجه : این خاطره به دلیل مسائلی ، بسیار خلاصه شده است)

دختر خانمی در مسجد به من گفت:

می خواهم توبه کنم‌ .آیا خداوند توبه ی مرا قبول می کند؟

من گفتم : قطعا ؛ انسان اگر توبه کند؛ قطعا خداوند او را می بخشد …

بعد او گفت : من و امثال من فضای جامعه را به لجن کشاندیم .گناه من این بود که پول می گرفتم تا با وضع زننده ای در دانشگاه راه بروم و فضای دانشگاه را به سمت بی حجابی و بی حیایی سوق دهم و امثال من ، باز هم در این دانشگاه هستند …

 

**منبرک**