راه آدم شدن در کلام آیت الله بهجت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

اَوَّلُ الوَقتِ رِضوانُ اللّه وَ وَسَطُ الوَقتِ رَحمَهُ اللّه وَآخِرُ الوَقتِ عَفوُ اللّه ؛

نماز در اول وقت خشنودى خداوند، میان وقت رحمت خداوند و پایان وقت عفو خداوند است.

منبع: سنن الدار قطنى، جلد ۱، صفحه ۲۰۱، حدیث ۹۷۴

و نیز امام صادق علیه السلام درباره فضیلت نماز اول وقت می فرمایند:

فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ کَفَضلِ الآخِرَهِ على الدُّنیا .

فضیلت اوّل وقت (نـماز) بـر آخـر وقت ، همچون فضیلت آخرت بر دنیاست .

منبع:ثواب الأعمال و عقاب الاعمال؛ جلد ۲ صفحه ۵۸

داستانک:

یکی از اهل علم ، می گوید:

رفته بودم خدمت آیت الله بهجت (رحمه الله) پرسیدم یک راهی بما نشان بدهید که آدم بشیم ؟

فرموده بودند: نمازتان را اول وقت بخوانید این عالم پیش خودش گفته بود :حتما حاج آقا مارا تحویل نگرفته ! نماز اول وقت را که خودمان هم میدانیم یک راه دیگه که ما رو ببرد جلو،

 تا سال بعد در جلسه ای که با ایشان داشتتیم گفتم : دوباره از آقا بپرسم اگر بخواهیم یک راه معرفی کند ما به همه جا برسیم چه راهی را معرفی می کند !

هنوز چیزی نگفته بودم داشتند گفتگو می کردند وسط حرفشان فرمود:

“بعضی ها می آیند پیش  ما چکار کنیم که آدم بشیم رشد پیدا کنیم ؟به انها گفتم نماز اول وقت بخوانید میروند سال بعد می آیند و توی دلشان میگویند حاج اقا ما رو تحویل نگرفت دوباره از حاج اقا بپرسیم چکار کنیم؟ در حالیکه همان حرف بنده را هم دقیق گوش نکردند ورعایت نکردند بابا جواب همان است ،راه همان است.

آن عالم فرمود : من دیگر چیزی نگفتم .آقای بهجت راست می گفتند من نماز عصر را گاهی به وقت نمی خواندم شروع کردم نماز عصر را هم درست کردم به همه جای که دوست داشت و فوق تصورش بود، رسید.

به نقل از حجت الاسلام عالی [ با اندکی تصرف]

دقت در صحبت

 

قرآن درباره‏ ى چگونگى سخن گفتن با مردم، دستورهایى دارد، از جمله:

سخنى نرم. «قَولًا مَیسوراً»

سخنى ملایم. «قولًا لَیّناً»

سخنى آسان. «قولًا کریماً»

 سخنى استوار. «قولًا سَدیداً»

سخنى معروف. «قولًا مَعروفاً»

 سخنى رسا. «قولًا بَلیغاً»

و …

انسان باید در هنگام صحبت، رعایت همه ی مسائل را داشته باشد ؛ بسیار اتفاق می افتد که شخصی حرف خوبی میزند ، اما چون دقت در کلام ندارد، تاثیر کلامش کم می شود و گاه نتیجه ی معکوس می دهد

لطیفه:

شخصی برای جلسه ای به روستایی رفت

یکی از اهالی روستا میکروفون را آورد تا دست آن شخص دهد ، اما سیم میکروفون کوتاه بود

به آن شخص گفت : آقا صبر کنید تا بروم و سیمِ رابط بیاورم

شخصی از گوشه ای صدا زد : ایشان جلو برود تا به میکروفون برسد؛ آخر “بار را که کنار خر نمی برند ؛ خر را کنار بار می برند “

روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام

(به بهانه ۲۳ ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام)

روز بیست و سوم سال دویست و سه به قولى شهادت حضرت امام رضا علیه السلام واقع شده و زیارت آن حضرت از نزدیک و دور سنت است

قال السید بن طاوس فی الإقبال و رأیت فی بعض تصانیف أصحابنا العجم رضوان الله علیهم أنه یستحب أن یزار مولانا الرضا علیه السلام یوم ثالث و عشرین من ذی القعده من قرب أو بعد ببعض زیاراته المعروفه أو بما یکون کالزیاره من الروایه بذلک‏

سیّد ابن طاووس در کتاب»اقبال»گفت که در بعضى از کتابهاى علماى شیعه غیر عرب‏ (رضوان اللّه علیهم)دیدم که مستحبّ است مولایمان حضرت رضا(درود خدا بر او)در روز بیست‏وسوم از ماه ذى القعده از نزدیک و دور زیارت شود،به بعضى از زیارتهاى معروف،یا به آنچه که همانند زیارت باشد از روایاتى که در این باب رسیده است.

منبع: مفاتیح الجنان ،  اعمال ماه ذی القعده

 

و همچنین از نماز  یکشنبه ذی القعده غفلت نکنیم  

جهت اطلاع از  طریقه خواندن نماز یکشنبه ذی القعده + فضیلت ؛ اینجا را کلیک نمایید

 

نمازی آسان ، با فضیلت شگفت

 

(به بهانه یکشنبه  ذی القعده)

آیا می خواهیم توبه ای مقبول داشته باشیم؟

 آیا می خواهیم گناهانمان آمرزیده شود ؟

  آیا می خواهیم طلبکاران ما در روز قیامت از ما راضى شوند ؟

  آیا می خواهیم با ایمان بمیریم ؟

 آیا می خواهیم هنگام مرگ ،دینمان گرفته نشود ؟

 آیا می خواهیم قبرمان گشاده و نورانى گردد ؟

 آیا می خواهیم والدینمان از ما راضى گردند ؟

 آیا می خواهیم مغفرت شامل حال والدین ما گردد؟

 آیا می خواهیم ذریه و نسل ما آمرزیده گردند ؟

  آیا می خواهیم توسعه رزق پیدا کنیم ؟

  آیا می خواهیم ملک الموت با ما در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان ما بیرون آید؟

تمام اینها از فضایل نماز یکشنبه ی ذی قعده است

و کیفیت آن چنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد ( ۲ نماز دو رکعتی)در هر رکعت حمد یک مرتبه و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه و معوذتین (سوره ی ناس و فلق )یک مرتبه و بعد از اتمام چهار رکعت هفتاد مرتبه استغفار کند و بعد یک مرتبه بگوید  لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ  و بعد از آن بگوید یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ

منبع : مفاتیح الجنان ،اعمال ماه ذی القعده

تیر زهرآگین شیطان چیست؟

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

 النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَهٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَهً طَوِیلَ

امام صادق علیه السّلام فرمود:

نگاه، تیرى از تیرهاى زهر آلود ابلیس است، و چه بسا یک نگاه (کوتاه)، حسرت و اندوه طولانى را به همراه داشته باشد

منبع:ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه: ۲۶۴

داستانک:

یکى از پولداران خوشگذاران از خدا بى خبر که همواره در عیش و عشرت به سر مى برد، روزى در کنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف ((منجاب )) مى رفت ، ولى راه حمام را گم کرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى کرد، تا شاید شخصى را بیابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسید:

حمام منجاب کجاست ؟

 آن مرد به خانه خود اشاره کرد و گفت : حمام منجاب همین جاست .

آن بانو به خیال اینکه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا کرد.

زن دریافت که گرفتار مرد هوسباز شده است ، چاره اى جز حیله ندید و گفت :

من هم کمال اشتیاق را دارم ، ولى چون کثیف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهیه کن تا با هم بخوریم بعد در خدمتتان باشم .

مرد قبول کرد و به خارج خانه رفت و عطر غذا تهیه کرد و برگشت ، زن را در خانه ندید، بسیار ناراحت شد و آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند

 مدتها از این ماجرا گذشت تا اینکه در بستر مرگ افتاد، آشنایان به بالین او آمدند و او را به کلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقین مى کردند او به جاى این ذکر، این شعر رادر حسرت آن زن را مى خواند،

یا رُبَّ قائِله یَوما و قَدْ تعِبَتْ ************ اَیْنَ الطَّریقُ اِلى حَمّامِ مَنْجابٍ

چه شد آن زنى که خسته شده بود، و مى پرسید راه حمام منجاب کجاست ؟

منبع: یکصد موضوع ۵۰۰ داستان، سید على اکبر صداقت صفحه ۲۶۵ (با اندکی تلخیص)

به نقل از کشکول شیخ بهایی جلد ۱ صفحه ۲۳۲

چرا در برزخ شیخ عباس قمی در عذاب بود ؟!

 

الامام علی «علیه السلام»: جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَهً لِحُقُوقه

امام على «علیه السلام»:

 خداى متعال، رعایت حقوق بندگانش را مقدمه‏اى براى رعایت حقوق خودش قرار داد

منبع:الحیاه ، جلد ‏۱   صفحه  ۶۶۳

زمانی که به برخی از مردم گفته می شود کارهایی که می کنید ، حق الناس است ؛ می گویند: مگر آدم کشته ایم، مگر از دیوار مردم بالا رفته ایم .

باید از آنان پرسید مگر حق الناس فقط اینهاست :

مگر سیگار کشیدن در جمع ، حق الناس نیست

مگر بی حجابی حق الناس نیست

مگر اسراف کردن ،حق الناس نیست

مگر آشغال ریختن در خیابان ، حق الناس نیست

مگر با موتور خلاف رفتن، حق الناس نیست

مگر گذشتن از چراغ قرمز ،حق الناس نیست

مگر پارک کردن در پیاده رو ،حق الناس نیست

و مگر ، مگر ، مگر …

داستانک:

مرحوم حاج شیخ عباس قمی – صاحب مفاتیح الجنان – کتابی از کسی به عنوان عاریه گرفته بود. بعد از فوتش یکی از فرزندانش کتاب را به برادرش می دهد تا به صاحبش بدهد .

شب در عالم خواب می بیند که حاج شیخ با عصبانیت به او می گوید: « کتاب عاریه مردم را چرا سالم به دستش ندادی و به جلد آن آسیب رساندی ؟»

روز بعد برادرش می پرسد:« با آن امانت چه کرده ای که من دیشب چنین خوابی دیده ام ».

برادرش می گوید :« هنگامی که آن را می بردم تا به صاحبش بدهم از دستم افتاد و گوشه جلد آن کمی خم شد». بعد می روند و کتاب را از صاحبش گرفته و صحافی می کنند و به او بر می گردانند. روز بعد درب منزل زده می شود و طلبه ای سؤال می کند :آیا منزل حاج شیخ عباس اینجا است ؟

 گفتند : آری

طلبه می گوید : شب گذشته من حاج شیخ را در خواب دیدم و ایشان فرمود که به شما بگویم که چون شما کتاب را صحافی کرده و به صاحبش دادید، عذاب قبر از من برداشته شد.

منبع:داستانها و حکایتها،سیّد مهدی شمس الدین،صفحه ۷۸ .

نمازی با فضیلت شگفت ،که فقط ۵ دقیقه طول می کشد

 

(به بهانه یکشنبه ذی القعده)

«انس بن مالک» می گویدرسول خدا در یکشنبه ی ماه ذیقعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم، کدام یک از شما می خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می خواهیم توبه کنیم.

سپس فرمود: هر بنده ای از امت من نیست که  این عمل را انجام دهد،مگر آنکه  از آسمان به او ندا می شود: «ای بنده ی خدا، عمل خود از نو آغاز کن؛ زیرا توبه ی تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد.»

 و فرشته ای از زیر عرش به او خطاب می کند: «ای بنده خجسته باد بر تو و فرزندان تو!»

 و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند گردید.»

و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، تو مۆمن از دنیا می روی و دین تو از تو گرفته نمی شود و قبر تو گشوده و نورانی می شود.»

 و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، پدر و مادر تو از تو راضی خواهند گردید، اگر چه از تو ناخشنود باشند و پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده شدند و روزی تو در دنیا و آخرت گشوده و فراوان خواهد بود.»

 و جبرئیل علیه السلام ندا می کند: «من همراه با فرشته ی مرگ می آیم و به او سفارش می کنم که با تو به نرمی رفتار کند و اثر مرگ حتی خراشی در تو ایجاد نخواهد کرد و فقط روح تو به آرامی از بدنت خارج خواهد شد.»

و آن عمل بسیار پر فضیلت ” نماز یکشنبه ذی القعده “ است و کیفیت آن چنان است که :

در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد ( ۲ نماز دو رکعتی)در هر رکعت حمد یک مرتبه ، و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه، و معوذتین (سوره ی فلق و ناس)یک مرتبه، و بعد از اتمام چهار رکعت هفتاد مرتبه استغفار کند (بگوید استغفروا الله)  و بعد یک مرتبه بگوید  لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ  و بعد از آن بگوید یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ

منبع:اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ترجمه محمد روحی، جلد ۲، صفحه ۱۳

و منبع : مفاتیح الجنان ، اعمال ماه ذی القعده

همین امروز روزشه معلوم نیست به یکشنبه بعدی باشیم یا نه ،پس بسم الله دوستان عزیز…التماس دعا  

 

چو قرآن بخوانند ؛ دیگر خموش

وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ [ الأعراف : ۲۰۴ ]

چون قرآن خوانده شود به آن گوش فرا دهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید.

اسلام دو فرقه مهم دارد که هر کدام یکی از یادگاران پیامبر را قربانی کردند ما شیعیان قرآن و اهل سنت  عترت را (البته فکر نشود که اهل سنت هم خیلی به قرآن احترام می گذارند)

حال ، چرا بعضی از ما، به قرآن احترام نمی گذاریم مانند اینکه :

هنگام خواب زیر پایمان قرآن است و ما جا به جا نمی شویم

در ماشینمان قرآن روشن است و ما با هم حرف می زنیم

در تعزیه قاری در حال قرائت قرآن است و ما از آخر مجلس بلند می شویم و باصدای بلند تسلیت می گوییم

قاری در جلسه تعزیه ، وسط قرآن صحبتهای متفرقه می کند

و . . .

 داستانک :

یکی از علمای اصفهان می گفت:با عدّه ای برای حج به مکه مشرف شدیم،در مدینه یک نفر از دوستان همراه ما در گذشت.پس از دفن،مجلس ترحیمی تشکیل داده و یکی از قاریان را برای تلاوت قرآن،به مجلس دعوت کردیم.قاری آمد و نشست اما قرآن نمی خواند.

به او گفتیم بخوان.ایشان گفتند:شما مشغول حرف زدن هستید و تا ساکت نشوید قرآن نمی خوانم!همه ساکت شدیم ولی باز دیدیم نمی خواند.

گفت:طرز نشستن شما مناسب با مجلس قرآن نیست،لذا همه دو زانو نشستیم،دیدیم باز قرآن را شروع نمی کند،گفتیم بخوان.او گفت:هنوز مجلس برای قرائت قرآن،مهیا نشده است،زیرا در دست بعضی چای و … مشاهده می شود.چای را که کنار گذاشتیم،قاری آیه ای از قرآن را تلاوت کرد و مجلس را ترک گفت.

آیه ای را که تلاوت کرد این بود «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ »

منبع: ماهنامه بشارت،خرداد و تیر ۱۳۸۶، شماره ۵۹ صفحه۳۹

 

مواظب باشیم ، رفاهمان لکه دار نشود

 

از دیروز که خبر کشته شدن حدود ۴۵ نفر از عزیزانمان در تصادف ۲ اتوبوس در اتوبان تهران قم منتشر شده است ؛ محافل مختلف ،این خبر را در صدر اخبار خود قرار داده اند

این بسیار خوب است و باید توجه به این مسائل بیشتر شود تا چنین رویدادهایی در کشور ما رخ ندهد

اما نکته اینجاست که مگر فقط این بزرگواران انسان هستند ؛ مگر هر روز خبر کشته شدن دهها نفر از مردم مظلوم فلسطین، افغانستان، پاکستان ، یمن، بحرین ، سوریه و … به ما نمی رسد و ما بی تفاوت فقط گوش نمی کنیم!!!

صدا و سیما می ترسد تا تصاویر جنایات واقعی مزدوران وهابی را در سوریه نشان دهد ، که ما خوابمان به هم نریزد و یا آسودگیمان بر هم نخورد و …

حال کافی است جستجویی در اینترنت داشته باشیم تا وضع اسف بار مردم ، خصوصا کودکان مظلوم سوری را مشاهده کنیم

به این تصویر دقت نمایید

کودکی که دست و پای او را بسته اند و جلوی روی او سر پدر و مادرش را از تن جدا می کنند

 

و این تصویر که نیازی به توضیح ندارد

ببخشید که آسایشتان را ، شاید کمی به هم ریختم

 

 SHAPE  \* MERGEFORMAT

<![if !vml]>دانلود فایل با لینک مستقیم<![endif]>


برچسبک:

 

آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند  

با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز چهارشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا ۱۶:۳۰ موضوع منبرکهای اخلاقیلینک ثابت

آیا ما برادر شیطانیم ؟

 

إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ …  [الإسراء :  ۲۷ ]

اسرافکاران، برادران شیاطینند؛ …

به راستی چرا ما ایرانیان که ادعای مذهبی بودن داریم ، اینقدر اهل اسرافیم

مثلا :

چرا مصرف آب ، در کشور ما ، ۲ برابر میانگین جهانی است ؟!

چرا مصرف برق  ، در کشور ما ، ۳ برابر میانگین جهانی است ؟!

چرا مصرف گاز ، در کشور ما ، ۳ برابر میانگین جهانی است ؟!

چرا استفاده از تلفن ، در کشور ما ، ۴ برابر میانگین جهانی است ؟!

چرا مصرف بنزین ، در کشور ما ، ۶ برابر میانگین جهانی است ؟!

چرا مصرف نان ، در کشور ما ، ۶ برابر میانگین جهانی است ؟!        [منبع و اینفوگرافیک این آمار اینجا ]

داستانک ۱:

روزی خواستم عینک امام را به ایشان بدهم، دیدم مقداری گرد و غبار روی شیشه های آن نشسته است. یک برگ دستمال کاغذی برداشتم و عینک را تمیز کردم و به امام دادم. ایشان عینک را به چشم زدند .

 بی توجه، قصد داشتم آن دستمال را مچاله کرده و دور بیاندازم که امام گفتند: «آقای انصاری! اگر شما برای آن دستمال، مورد مصرف ندارید، به من بدهید. این دستمال هنوز جای مصرف دارد»

منبع : زندگی به سبک روح الله صفحه ۳۰

داستانک ۲ :

یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم.داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان می مالیدند.شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند.

راوی: خانم فریده مصطفوی (دختر امام ) منبع: نشریه امتداد – صفحه: ۴۰

نمازی بسیار بسیار با فضیلت و آسان

 

(به بهانه یکشنبه ذی القعده)

در روز یکشنبه ماه ذی القعده نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که خلاصه اش  آن است که هر که آن را بجا آورد

 توبه‏ اش مقبول

گناهش آمرزیده شود

 طلبکاران او در روز قیامت از او راضى شوند

 با ایمان بمیرد

 دینش گرفته نشود

قبرش گشاده و نورانى گردد

 والدینش از او راضى گردند

 مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد

 توسعه رزق پیدا کند

 ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند

به آسانى جان او بیرون شود

و کیفیت آن چنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد ( ۲ نماز دو رکعتی)در هر رکعت حمد یک مرتبه ، و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه، و معوذتین (سوره ی فلق و ناس)یک مرتبه، و بعد از اتمام چهار رکعت هفتاد مرتبه استغفار کند (بگوید استغفروا الله)  و بعد یک مرتبه بگوید  لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ  و بعد از آن بگوید یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ

منبع : مفاتیح الجنان ، اعمال ماه ذی القعده

 

فضیلت زیارت حضرت معصومه

 

(به بهانه سالروز ولادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها )

وَ رُوِیَ عَنْ … أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام … فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّهُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ  حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَهُ وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَهُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَهٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّى فَاطِمَهَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ قَالَ الرَّاوِی وَ کَانَ هَذَا الْکَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یُولَدَ الْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَام‏

 امام صادق علیه السلام فرمودند:

 “خدا را حرمى است که مکه است، و رسول خدا را حرمی که مدینه است و امیر المؤمنین را حرمى که کوفه است، و ما را هم حرمى که شهر قم است، و به زودی در آن زنى از فرزندانم به خاک رود به نام فاطمه و هر که ‏او  را زیارت کند بهشت بر او واجب شود”

 راوى گفت: این سخن امام پیش از این بود که امام کاظم علیه السّلام زائیده شود

 منبع : بحار الأنوار – جلد ‏۵۷  – صفحه ۲۱۶  

 

عَن سَعدِ بنِ سَعدٍ قَالَ سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) عَن زِیارَهِ فَاطِمَهَ بِنتِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ(علیهم السلام) بِقُمَّ فَقَالَ (علیه السلام): «مَن زَارَهَا الجَنَّه »

از امام رضا علیه السلام درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه سوال شد . حضرت فرمود: «هرکس او را زیارت کند بهشت بر او واجب مى گردد»

وسائل الشیعه، جلد ۱۴، باب ۹۴، صفحه  ۵۷۶

 

عَنِ ابْنِ الرِّضَا علیهماالسلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّهُ.

امام جواد (علیه السلام) مى فرمایند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است»

منبع: وسائل الشیعه، جلد ۱۴، باب ۹۴، صفحه  ۵۷۶

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

نصیحت به فرزند ۳ ” بعضی از کارها ، عامل اتهام”

 

قال الصادق علیه السلام:  یَا سُفْیَانُ أَدَّبَنِی أَبِی بِثَلَاثٍ … قَالَ لِی- یَا بُنَیَّ …

۳٫ وَ مَنْ یَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ یُتَّهَمْ

امام صادق علیه السلام فرمایند : ای سفیان پدرم مرا به سه چیز ادب کرد…پدرم فرمود : ای پسرکم ….

۳٫ و هر کس داخل در جای بدی شود ، متهم خواهد شد

منبع:بحار الأنوار   جلد ۷۵   صفحه ۲۶۱   

این فراز از روایت این جمله را می رساند که ” خود را در معرض تهمت قرار ندهیم “

به عنوان مثال:

مردی گردنبند زرد رنگ به گردن می اندازد ؛ همه فکر می کنند طلاست(در حالی که طلانیست )

شخصی به خانمی در خیابان چشمک میزند ؛ مردم فکر بد می کنند ( حال آنکه آن خانم،همسرش بوده)

با نامحرم در جای خلوتی قرار می گیرد ، مردم او را متهم میکنند

داستانک :

پیامبر اکرم در حال اعتکاف بود . زنی آمد و مدتی با ایشان صحبت کرد و بعد برخاست و رفت .

در این هنگام دو نفر از اصحاب از کنار پیامبر عبور کردند و به آن حضرت سلام نمودند .

فوراً پیامبر خدا فرمود:این زن صفیه ،همسرم بود

آن دو عرض کردند ای رسول خدا ما به شما شک نداشتیم

 پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.

 فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا

منبع:محجه البیضاء؛ جلد ۵ ؛ صفحه ۶۷

خاطره :

در دبیرستانی نماز می خواندم ؛ خواستم در بین نماز، برای آموزش وضو ؛ با یک لیوان آب ،وضو بگیرم.

شروع کردم به وضو گرفتن ، “صورت و دست و سر و پای راست” ؛ اما پای چپ را نکشیدم و وضو را تمام کردم .

بعد از نماز دوم یکی از دانش آموزان آمد و سوال کرد : چرا مسح پای چپ را نکشیدید

گفتم : اگر می کشیدم ممکن بود بعضی با خود بگویند وضوی امام جماعت باطل شده، دارد وسط نماز وضو می گیرد

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

نصیحت به فرزند ۱ ” دوست بد ، عامل انحراف”

 

قال الصادق علیه السلام:  یَا سُفْیَانُ أَدَّبَنِی أَبِی بِثَلَاثٍ … قَالَ لِی- یَا بُنَیَّ

۱٫ مَنْ یَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا یَسْلَمْ

امام صادق علیه السلام فرمایند : ای سفیان پدرم مرا به سه چیز ادب کرد…پدرم فرمود : ای پسرکم

۱٫ هر کس با شخص بدی همنشین شود ؛ سالم نمی ماند

منبع:بحار الأنوار   جلد ۷۵   صفحه ۲۶۱   

 

داستانک:

در عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابى بودبعد از جریاناتی عقبه، به یکتائى خدا و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) گواهى داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد.

این خبر به گوش دوست عقبه یعنى «ابى» رسید، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شدید کرد و حتى گفت: “تو از جاده حق منحرف شده اى”

و نیزگفت : “من از تو خشنود نمى شوم مگر اینکه در برابر محمد(صلی الله علیه و آله) بایستى و او را توهین کنى و… 

عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید.

دوست ناباب او «ابى» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و بدست رزم آوران اسلام کشته شد.

تا توانى میگریز از یار بد 

یار بد، بدتر بود از مار بد

مار بد، تنها تو را بر جان زند 

یار بد بر جان و بر ایمان زند

منبع:داستان دوستان (اثر حجه الاسلام محمدی اشتهاردی) با اندکی تلخیص

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

۲ خاطره از شهید رجایی

 

(به بهانه ۸ شهریور ، سالروز شهادت شهید رجایی و باهنر)

داستانک ۱:

یک‏بار در حین پرسش و پاسخ مسؤولان، با شنیدن اذان ظهر، خطاب به حضار و جمع گفت: اگر خبر داده باشند برای مدت بیست دقیقه ضرورت دارد ارتباط تلفنی با مرکزی برقرار کنم، آیا اجازه هست که همین جا صحبت را متوقف و ادامه آن را به بعد از تلفن موکول کنیم؟ حاضران که از پیشنهاد غیرمنتظره شهید رجایی غافل گیر و شگفت‏زده شده بودند، گفتنداختیار دارید. بله قربان!

 او گفت: هم‏اکنون دستگاه بی‏سیم الاهی (اذان) خبر از انجام فریضه ظهر داده است. ما فعلاً وظیفه داریم با اقامه نماز، این ارتباط را برقرار کنیم.

 سپس بدون تکلف، لحظه‏ای بعد در برابرنگاه ناباورانه حضّار، با جمعی به نماز ایستاد و این تکلیف الاهی را سروقت انجام داد.

داستانک ۲:

پیش از انقلاب، یک‏بار او را دیدم که برای خرید میوه، از خیابان ایران به میدان ژاله (شهدا) می‏رفت.

گفتم: برای خریده میوه چرا این همه راه می‏روی؟ گفت: آن‏جا دوستی دارم که دکّه‏دار و میوه‏فروش است.

همراهش تا همان‏جا رفتم و دیدم این بزرگوار بعداز خوش و بش کردن با میوه‏فروش، دور ازچشم او، میوه‏های له شده و معیوب را در پاکت می‏ریزد.

 تعجب کردم و برای کمک به او، چند میوه خوب و سالم را در پاکتش ریختم، امّا ایشان بی‏آن‏که میوه فروش متوجه شود، آن‏ها را از پاکت در آورد و به جای آن‏ها، میوه‏های معیوب را در پاکت ریخت! بعد از پرداخت وجه در بین راه پرسیدم: قصه چه بود؟ اول چیزی نخواست بگوید، اما در برابر اصرارم گفت: این مرد دو پسر داشت. یکی در جریان مبارزه شهید شد و دیگری اکنون در زندان به سر می‏برد. ما و برخی از دوستان در طول هفته، بی‏آن که او بداند، به قصد کمک به این پدر تنها و دلسوخته، از ایشان به این شکلی که دیدی میوه می‏خریم

**منبرک**