رهنمودهایی برای حل مشکلات

 

(به بهانه ۲۷ اردیبهشت سالروز ارتحال آیت الله بهجت)

حضرت آیه الله ری شهری در کتاب زمزم عرفان می نویسند:

[حضرت آیت الله بهجت ] برای حل مشکل ، می فرمودند :

این موارد را مراعات و عمل کنید ، ان شاء الله مشکل ، برطرف گردد :

۱٫ قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید.

۲٫ معوذتین ( سوره ی ناس و فلق) را بخوانید و تکرار  نمایید .

۳٫ آیه الکرسی را بخوانید و در منزل نصب کنید .

۴٫ چهار قل را بخوانید و تکرار کنید ، خصوصا وقت خواب .

۵٫ در موقع اذان ، با صدای نسبتا بلند ، اذان بگویید .

۶٫ روزی پنجاه آیه از قرآن کریم ، با صدای نسبتاً بلند ، بخوانید.

 

منبع : کتاب زمزم عرفان، صفحه ۲۲۱، بخش یکم فصل دهم ( ره نمودهای ویژه ) ره نمود ۱۴

 

 

جهت نیاز به مطالعه ۲۰ داستان از آیت الله بهجت اینجا را کلیک فرمایید

جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

با این طور گشتن! نگرد ، نیست

و ورد فی الحدیث القدسی:

 أنّی وضعت أربعه فی أربعه مواضع و الناس یطلبونها فی غیرها فلا یجدوها أبدا:

إنّی وضعت العلم فی الجوع و الغربه و الناس یطلبونه فی الشبع و الوطن، فلم یجدوه أبدا.

و إنّی وضعت العزّه فی خدمتی و الناس یطلبونها فی خدمه السلاطین، فلم یجدوها أبدا.

و إنّی وضعت الغنیّ فی القناعه و الناس یطلبونه بالأموال فلم یجدوه أبدا،

 و إنّی وضعت الرّاحه فی الجنّه و الناس یطلبونه فی الدّنیا فلم یجدوها أبدا.

 

 در حدیث قدسى است که (خداوند فرموده):

من چهار چیز را در چهار محل قرار داده‏ام و مردم جاى دیگر مى‏طلبند و نمى‏یابند

۱٫علم را در گرسنگى و غربت قرار داده‏ام، مردم در سیرى و وطن طلب مى‏کنند و نمى‏جویند؛

۲٫ عزت را در بندگى خود قرار داده‏ام، و مردم در دربار سلاطین مى‏طلبند و پیدا نمى‏کنند؛

۳٫ توانگرى را در قناعت نهاده‏ام، مردم در مال جستجو مى‏کنند و به دست نمى‏آورند؛

۴٫  آسایش را در بهشت مقرر کرده‏ام، مردم در دنیا به دنبالش مى‏گردند و نمى‏یابند.

 

منبع: نصایح، صفحه ۲۰۴، فصل هفتم

 

 جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

توهین به امام هادی ؟ چرا !!!

(به بهانه هَجمه چند ساله به امام هادی علیه السلام )

چند سالی است که صفحه ای در فیس بوک با عنوان “یاد آوری امام نقی به شیعیان“زاییده شده ؛ که سراسر توهین به امام مظلوم و بزرگ ما شیعیان است .

علاوه بر ناسزا گویی , روایات بسیاری به دروغ به آن امام عزیز نسبت داده شده است

اخیرا نیز ملعونی به نام “شاهین نجفی ” (که با تایپ نام نجسش باید کیبوردم را آب بکشم) در آهنگی ،الفاظی رکیک را خطاب به امام دهم ما شیعیان به کار برده است.

حال سوال اینجاست که چرا از همه جا امام هادی ؟

اما پاسخ :

۱٫در بین فرقه های ملحق به شیعه آخرین فرقه ، فرقه ی واقفیه است که در امامت امام کاظم توقف کرده اند . پس بنا بر این هر که امام رضا علیه السلام را قبول دارد ، ۱۲ امامیست.

لذا اگر بنا بر توهین باشد، ۵ امام باقی می مانند از امام رضا تا حضرت مهدی (روحی و ارواح العالمین فداهم)

اما توهین به امام رضا و حضرت مهدی برای توهین کنندگان گران تمام می شود ، زیرا نه تنها برادران اهل سنت ، بلکه برخی از مسیحیان و یهودیان نیز به این دو امام علاقه دارند؛ و اما توهین به فرزند و پدرِ مستقیمِ این دو امام نیز تبعات دارد، زیرا کسی که شخصی را دوست بدارد فرزند و پدر او را نیز دوست دارد. پس امام جواد فرزند امام رضا و امام عسکری پدر حضرت مهدی هم از دور خارج می شوند و می ماند امام مظلوم و مقتدرمان ؛ نورعالم امکان ؛حضرت هادی (علیه السلام).    

۲٫ مقبره امام هادی در منطقه ای در عراق است که بیشترین سنی را دارد .لذا وقتی می خواهند بمبی در جایی بگذارند که گنبد و گلدسته ها راتخریب کند ؛ سامرا را انتخاب می کنند تا بین شیعه و سنی اختلاف شروع شود.

۳٫  مهر ماه ۱۳۸۴ عبد الکریم سروش ،نامه ای به حجت الاسلام والمسلمین بهمن پور( از اساتید حوزه علمیه قم)  نوشت که در آن با تشکیک در ولایت معصومین(علیهم السلام)، گفت: “زیارت جامعه کبیره مرام نامه شیعیان افراطی و غالی است.”

بسیار روشن است ؛زیارتی که مخصوص افراطیون باشد ، نویسنده ی آن نیز از افراطیون چند آتیشه است.

و از آنجا که زیارت عالیه المضامین جامعه کبیره ، از امام هادی علیه السلام است ، توهین به امام هادی به عنوان یک رهبرِ افراطیِ شیعه ی افراطی، بسیار مناسب به نظر می رسد .

 

لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً

 

 جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

احسان به زن و صبر در برابر بد خلقی او

 

(به بهانه میلاد حضرت زهرا و روز زن)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 أَخْبَرَنِی‏ أَخِی‏ جَبْرَئِیلُ وَ لَمْ یَزَلْ یُوصِینِی بِالنِّسَاءِ حَتَّى‏ ظَنَنْتُ‏ أَنْ لَا یَحِلَّ لِزَوْجِهَا أَنْ یَقُولَ لَهَا أُف‏


پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند:

برادرم جبرئیل (علیه السلام) مرا خبر می داد و همواره سفارش زنان را به من می کرد چنان که گمان کردم مرد حق ندارد به همسرش حتی اُف بگوید.

منبع:مستدرک الوسائل، جلد ۱۴، صفحه ۲۵۲

 

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله:

 مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مَا أَعْطَى أَیُّوبَ  عَلَى بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا اللَّهُ مِثْلَ ثَوَابِ آسِیَهَ بِنْتِ مُزَاحِ

پیغمبر (صلی الله علیه و آلله) فرمود:

مردى که بر بدخویى همسرش صبر کند؛ خداوند اجر مصائب ایوب را به اى دهد، و زنى که بر بدخویى شوهرش شکیبایى کند؛ خداوند ثواب آسیه را به او مرحمت می کند

منبع: مکارم الأخلاق،  صفحه: ۲۱۴

خیر و صلاح

 

عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم‏

چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است‏

سوره بقره آیه ۲۱۶

خاطره:

حجه الاسلام قرائتی می فرمودند:

خدا گر زحکمت ببندد درى، ز رحمت … گاهى آدم کنکور رد مى‏شود، ده تا درِ دیگر باز مى‏شود.

خودِ بنده رفتم روضه‏ بخوانم دیدم نمى‏شود، هرچه شعر خواندم، روضه خواندم، مردم عوض اینکه گریه کنند، خنده‏ کردند. من دیدم این حلقومِ من، حلقومِ روضه نیست، رفتم پاى تخته سیاه شدم معلم. در معلمى موفق هستم، ولى در روضه خوانى کم آوردم.

حالا این خانم، نه، دختر عمویم رفته کنکور، من هم باید بروم کنکور. حالا ولش کن. حالا رفتى الحمدلله، کنکور خوب است، اما اینطور نیست که هرکه نرفت پس علامت بدبختى‏اش است. نه، خیلى‏ها کنکور نرفتند، از کنکور رفته‏ها خوشبخت ترند.

 

منبع : حجه الاسلام قرائتی، در برنامه درسهایى از قرآن   ۳۱/ ۰۱/ ۸۵

 جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

اخلاق مومنین

 

 وَ لَوْ کُنْتَ‏ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ

پیامبر اگر خشن و بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏شدند

آل عمران ۱۵۹

مومن باید با اخلاقش مردم را به دین دعوت کند .اگر مومنین بد اخلاق باشند مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان از دین متنفر می شوند

خاطره :

کلاس اول راهنمایی بودم که همراه پدرم به مسجد رفتم و در صف اول نماز ایستادم .

در وسط نماز پیر مردی آمد و مرا هُل داد و چای من ایستاد و گفت : “صف اول بچه بازی نیست”

آنقدر در روحیه ی من تاثیر گذاشت که ۲ سال دیگر به هیچ مسجدی نرفتم

 

جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

چشمه ای مهمتر از زمزم

 

سوال :اهمیت آب زمزم در چیست؟

۱٫معجزه بوده است

۲٫توسط یک پیامبر صورت گرفته است

۳٫ آن پیامبر فرزند پیامبر بوده است

حال سوال اینجاست که اگر چشمه ای پیدا شود که آن هم توسط معجزه باشد و علاوه بر آن توسط امام، فرزند امام، فرزند امام ،فرزند امام … جوشیده باشد ، آنهم نه بی اختیار مانند حضرت اسماعیل ، کاملا از روی اراده ؛ آیا مهمتر از زمزم نیست ؟  (توجه داشته باشیم که مطابق آیه  ۱۲۴ سوره بقره مقام امامت از رسالت بالاتر است)

آیا چنین چشمه ای وجود دارد؟

پاسخ :

بلی ؛  در حدود ۵۰ کیلومتری مشهد  در جاده ی مشهد نیشابور ؛ روستایی است به نام ده سرخ و امام  زاده  ای دارد و چشمه و مصلایی (جایی که امام رضا وضو گرفته اند و نماز خوانده اند )به متن روایت که در بسیاری از کتب شیعه از جمله مفایح الجنان به آن اشاره شده توجه فرمایید :   

و ابو الصلت روایت کرده که: چون امام رضا علیه السلام به ده سرخ رسید در وقتى که به نزد مأمون مى‏رفت گفتند : یا ابن رسول الله ظهر شده است نماز نمى‏کنید.

 پس فرود آمد و آب طلبید .

گفتند:آب همراه نداریم

پس به دست مبارک خود زمین را کاوید آنقدر آب جوشید که آن حضرت و هر که با آن حضرت بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقى است‏

جهت نیاز به مطالعه بیشتر به سایت زمزم رضوی رجوع فرمایید

 

منابع :

۱٫مفاتیح الجنان  بخش زیارات معصومین ؛ سوم ، وداع امام رضا علیه السلام با قبر پیغمبر صلى الله علیه و آله

۲٫ وسائل الشیعه ج‏۳   صفحه۵۱۵    باب ۶۹ استحباب نحت القدور و غیرها من الأوانی من أحجار جبل سناباد فی خراسان و الطبخ فیها

۳٫ منتهى الآمال، شیخ عباس قمى ،ج‏۳،ص:۱۶۷۳

۴٫ بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۴۹ صفحه ۱۲۵ باب ۱۲ خروجه ع من نیسابور إلى طوس و منها إلى مرو

۵٫ الثاقب فی المناقب صفحه ۱۴۵  – فصل۴: فی بیان آیات إسماعیل مما ذکره الله تعالى فی القرآن و فیه

۶٫ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب) ج‏۴ صفحه ۳۴۳ فصل فی خرق العادات

۷٫مجموعه نفیسه فی تاریخ الأئمه علیهم السلام ۲۰۰ فصل: فی أصل تسمیته و مناقبه و علاقته بالمأمون

۸٫ هدایه الأمه إلى أحکام الأئمه علیهم السلام ج-۱ صفحه۳۹۲      ۹ – برکه دعاء الرضا ع

۹٫ مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر ج‏۷  صفحه ۱۳۳ الخامس و مائه: الماء الذی نبع و الأثر الباقی

۱۰٫ بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۶۳ صفحه ۴۰۴ باب ۱۵ أنواع الأوانی و غسل الإناء

۱۱٫ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار ج‏۲  صفحه ۳۶۳ قدور خراسان و البرکه فیها

۱۲٫ إثبات الهداه، الحر العاملی    ج‏۴  صفحه  ۳۱۹

۱۳٫ ریاض الأبرار، الجزائری    ج‏۲    صفحه۳۶۳

۱۴٫ مستدرک عوالم العلوم(من فاطمه الزهراء ع إلى الإمام الجواد ع)، البحرانی    ج‏۲۲  صفحه ۲۴۱    

۱۵٫ …

 

جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

چرا امام علی نام فرزندانشان را ابوبکر و عمر و عثمان گذاشتند؟

 

اهل سنت برای اینکه رابطه خوبی بین اهل بیت پیامبر به ویژه حضرت علی (علیه السلام) با خلفا راشدین درست کنند دلایل مختلفی می آورند از جمله نام گذاری فرزندان حضرت علی به نام خلفا راشدین می باشد که این را بهانه ای کردند برای اینکه حضرت علی با خلفا، رابطه خوبی داشته است. حال به بررسی این موضوع می پردازیم که ببینیم که اینگونه بوده است؟

 

نام گذاری به نام عمر

یکی از فرزندان امام علی علیه السلام که اسمش عمر بوده است ، بسیاری از تاریخ نویسان نوشته اند که خود عمر این نام را بر روی فرزند امام علی علیه السلام گذاشته است :

وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه أنساب الاشراف، البلاذری ، ج ۲، ص ۴۱۳، تحقیق سهیل زکّار، سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج ۴، ص ۱۳۴، تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی ، ج ۷، ص ۴۲۷ و تهذیب الکمال،المزی ، ج ۲۱، ص ۴۶۷٫

در واقع عمر با قدرت حکومتی که داشته است به اجبار این کار را انجام داده و خود او به نحوی خواسته است که رابطه حضرت علی با خود را حفظ کند.

ثانیاً : عمر بن الخطاب ، اسم افراد دیگری را نیز در تاریخ تغییر داده است ؛ از جمله :

إبراهیم بن الحارث بـن عبد الرحمن. أسد الغابه، ج ۳، ص ۲۸۴، الإصابه، ج ۵، ص ۲۳٫٫

طحیل بن رباح بـن خالد بن رباح. هامش المصنف، ج ۱، ص ۶۱

الأجدع أبى مسروق بـن  عبد الرحمن . الطبقات الکبرى، ج ۶، ص ۷۶٫

ابن حجر در کتاب الاصابه نام  ۲۱ نفر از صحابه را نام مى برد که اسمشان عمر بوده. الاصابه، ج ۴، ص ۴۸۳٫

آیا همگی آن ها به خاطر علاقه به خلیفه دوم ، اسمشان را عمر گذاشته اند ؟ شاید بسیاری از این افراد از خود عمر بن الخطاب ، بزرگتر هم بوده اند .

 

نام گذاری به نام ابوبکر

أوّلا: ابوبکر کنیه فرزند علی (علیه السلام) است و انتخاب کنیه بر روى افراد در انحصار پدر فرزند نمى باشد و چه بسا افراد دیگر و یا به مناسبتها و وقایع گوناگون کنیه مناسب روى افراد گذاشته مى شود

 ثانیاً: بنا بر قولى که نام وى عبد اللّه باشد، در کربلا ۲۵ سال داشت که ابو الفرج اصفهانى مى نویسد: قتل عبد اللّه بن علی بن أبی طالب وهو ابن خمس وعشرین سنه .

بنا براین سال ولادت این فرزند در اوائل خلافت حضرت على (علیه السلام)بوده که حضرت در آن دوره بدترین و تندترین انتقاد را از خلفاى گذشته دارد  که خطبه ۳ نهج البلاغه(شقشقیه) بارزترین آن است و اقایانی که مدعی هستند که حضرت علی با خلفا رابطه خوبی داشته است بد نیست که این خطبه را بخوانند که ببینند حضرت علی با چه شدت تندی روش خلفا گذشته را به باد انتقاد می گیرد .

 

نام گذاری به نام عثمان

امام علی علیه السلام صراحت دارد که :

به خاطر علاقه ام به عثمان بن مظعون این نام را انتخاب کردم .

إنّما سمّیته بإسم أخی عثمان بن مظعون .  مقاتل الطالبیین، ص ۵۵، تقریب المعارف ص ۲۹۴ .

 

منبع : سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه

برای مجلس ؛ آدم انتخاب کنید

 

(به بهانه دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی)

برخی از عزیزان دلیل عدم شرکت در انتخابات و رای دادن را مشکلات جامعه می دانند و به عنوان مثال می گویند چه فایده رای دهیم اینها که برای ما کار نمی کنند

یک روز وقتی که شهید مدرّس از مجلس به خانه بازگشت، عدّه‌ای از مردم به منزل مدرّس ریخته با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است.

مدرّس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آن‌ها بپرسند که ناهار چه می‌خورید، جواب چه می‌دهند؟

همه گفتند: جو.

مدرّس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کرده‌اید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب کنید.

 

البته خدای نکرده ما چنین جسارتی به نمایندگان نمی کنیم ؛ منظورمان این است که خود ما، آنان را انتخاب کرده ایم

 

جهت نیاز به مطالعه ۲۰ داستان از شهید مدرس اینجا را کلیک فرمایید.

بد اخلاقی با خانواده

 

جریان سعد بن معاذ را می دانیم که هنگام دفنش مادرش گفت پسرم خوشا به حالت بهشت گوارایت  و پیامبر فرمود : زیاد خوشحال نباش و برای خدا تکلیف مشخص نکن که سعد هم اکنون در فشار است . اصحاب سبب را پرسیدند فرمود : سعد با خانواده اش بد اخلاق بود (بحار الانوار جلد ۲۱ صفحه ۲۵۷ )

حال آیا می دانیم سعد بن معاذ چه شخصیتی بود ؟

ü        او از کبار صحابه رسول الله بود

 ü        زعیم قبیله اوس بود

ü        در جنگهایی مهمی نظیر بدر و احد و خندق حضور داشت

 ü       در غزوه بوّاط در سال دوم هجرت از طرف پیامبر حکومت مدینه به او سپرده شد

 ü      مستجاب الدعوه بود ؛ در جنگ جندق بعد از آنکه مجروح شد دعا کرد: خداوند اگر چیزى از جنگ ما با قریش باقى بماند مرا زنده نگهدار براى جنگ دیگرى که من دوست دارم با قومى که پیغمبر ترا از او رنج داده و او را تکذیب نموده‏اند نبرد کنم خداوندا  اگر جنگ پایان یافته باشد مرا (در این واقعه) شهید فرما و  نیز  مرا مکش مگر بعد از اینکه چشم مرا به تباهى بنى قریظه (یهود) روشن کنی . (ترجمه کتاب الکامل،جلد۷ ،صفحه :۲۰۶)

چون سعد آن گفته (دعا) را به زبان آورد خون بند آمد و بعد از پایان جنگ و بعد از پایان غائله ی یهود خون ریزی شروع شد

 ü        قضاوت برخورد با یهودیان پیمان شکن  بنی قریظه توسط پیامبر به او  واگذار  شد

 ü        بعد از قضاوتش پیامبر فرمود :  خداوند این حکم تو را تایید و امضا نمود

 ü        مدتها بعد از شهادت سعد بن معاذ  رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خدا رحمت کند تو را اى سعد، بدرستى که استخوانى بودى در گلوهاى کافران، و اگر مى‏ماندى منع خواستى کرد گوساله را که اراده نصب او خواهند نمود در بیضه اسلام- که مدینه است- مانند گوساله موسى.

صحابه گفتند: یا رسول اللّه! آیا اراده خواهند نمود در مدینه تو گوساله برپا کنند؟

حضرت فرمود: بلى و اللّه اراده خواهند کرد، و اگر سعد زنده مى‏بود نمى‏گذاشت که ایشان بکنند و لیکن خواهند کرد و حق تعالى نخواهد گذاشت که تدبیر ایشان مستمر شود و بزودى خدا تدبیر ایشان را باطل خواهد کرد.

صحابه گفتند: یا رسول اللّه! ما را خبر ده که تدبیر ایشان چگونه خواهد بود.

حضرت فرمود: بگذارید تا تدبیر حق تعالى در این باب ظاهر گردد (التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری، صفحه: ۴۸۱ ) به نقل از (حیاه القلوب، المجلسی ،جلد ۴،صفحه:۱۲۷۱)

 ü        از کلام بالا مشخص می شود که اگر سعد زنده بود نمی گذاشت حق امام علی علیه السلام را غصب کنند

 ü        در هنگام جان دادن رسول خداى به بالین او آمد و سر سعد را به زانو خود گذاشت و فرمود: الهى! سعد در راه تو سختیها دیده و رسول تو را تصدیق کرده و حقوق اسلام که بر ذمّت او بوده ادا نموده، روح او را چون ارواح دوستان خود قبض فرماى. سعد این بانگ بشنید و چشم باز کرد و گفت:

السّلام علیک یا رسول اللّه. گواهى مى‏دهم که تو رسول خدائى و حق رسالت بگذاشتى و سر خود را برگرفت و بر زمین نهاد و عذر بخواست و بعد از دنیا رفت

 ü        بعد از شهادت سعد ،جبرئیل فرود آمد و خدمت پیامبر عرض کرد: کیست از اصحاب تو که درگذشت و درهاى آسمان به روى او گشاده گشت؟

 ü        پیامبر شخصا او را غسل داد و بر او نماز خواند

 ü        پیامبر در تشییع جنازه او حاضر شد و  عبا از دوش و کفش از پا در آورد

 ü        در تشییع او اصحاب گفتند: یا رسول اللّه، سعد مرد بزرگ جثه‏ اى بود و در دست ما سخت سبک است .پیامبر فرمود: من مى‏نگریستم ملائکه را که جسد سعد را حمل مى‏کردند. (کتاب ناسخ التواریخ(زندگانى پیامبر)، ،جلد ۲،صفحه :۱۰۶۴)

 ü        پیغمبر فرمود: عرش در مرگ سعد جنبش کرد و درهاى آسمان گشوده شد و هفتاد هزار فرشته تشییع جنازه او کرد (کتاب ناسخ التواریخ(زندگانى پیامبر)، ،جلد ۲،صفحه :۱۰۶۴)

 ü         رسول خداى در خانه او به سر انگشتان پاى راه مى‏رفت و مى‏فرمود که: از کثرت فرشتگان، جاى قدم گذاشتن نیست و چون پاى مى‏گذارم فرشته بال خود را از جاى بر می دارد تا پاى دیگر بگذارم.  (کتاب ناسخ التواریخ(زندگانى پیامبر)، ،جلد ۲،صفحه :۱۰۶۵)

آداب به کارگیری کارگر

به بهانه ۱۱ اردیبهشت روز کارگر )

امام صادق‏ علیه السلام :

مَنِ استَأجَرَ أجیراً ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَهِ یَبوَءُ بِإثمِهِ وَ إن کانَ هُوَ لَم یَحبِسهُ اشتَرَکا فِی الأجرِ

هر کس کارگری را به کار گیرد و او را از شرکت در نماز جمعه [یا جماعت ] باز دارد ، گناهش را به عهده گرفته است و اگر او را باز ندارد ، در اجر او شریک است

 

منبع: وسائل الشیعه، جلد ۱۹، صفحه ۱۰۵

 

 

عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ:

 وَمَنْ ظَلَمَ أَجـِیراً أَجـْرَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وَحَرَّمَ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّهِ وَرِیحُهَا یُوجَدُ مِنْ مَسِیرَهِ خَمْسِمِائَهِ عَام ..

رسول خـدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند :

کسی که مزد اجیری را کم بگذارد و به او ظـلم کند ، خـدا اعمالش را حبط و نابود می کند و بوی بهشت را که از پـانصد سال راه به مشام می رسد بر او حرام می کند ..

منبع: وسائل الشیعه، جلد ۱۹، صفحه ۱۰۸

نکته :

بعضی عقیده دارند هیچگاه نباید به کارگر حقوق کاملش را داد , زیرا دیگر کار نمی کند این عقیده با این روایت سازگار نیست و این ظلم به کارگر است

جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

دعایی جهت رفع عذاب قبر از میت

 

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله:

 مَا مِنْ أَحَدٍ یَقُولُ عِنْدَ قَبْرِ مَیِّتٍ إِذَا دُفِنَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- “اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ‏ لَا تُعَذِّبَ‏ هَذَا الْمَیِّتَ” إِلَّا رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ الْعَذَابَ إِلَى یَوْمِ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ.

 

پیامبر مکرم اسلام  صلی الله علیه و آله می فرمایند:

اگرکسی نزد قبر میتی ۳ بار بگوید

” اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ‏ لَا تُعَذِّبَ‏ هَذَا الْمَیِّتَ “

رفع می شود از آن میت فشار قبر تا روز قیامت

منبع: بحار الأنوار، جلد  ‏۷۹، صفحه ۵۴، باب ۱۲ الدفن و آدابه و أحکامه و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۲، صفحه : ۳۷۲

(در کتاب مستدرک الوسائل گفتن این روایت سر قبر ، یکبار وارد شده است)

 

جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

 

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

سوال ۱:

بین تمام احتمالات برای شهادت حضرت زهرا ؛ ۲ روز معروفتر است و آن ۷۵ روز و ۹۵ روز است .

چرا در متون روایی نمی توانیم از این دو روز یکی را انتخاب کنیم؟

پاسخ:

۷۵ به عربی خامس و سبعون نوشته می شود و ۹۵ خامس و تسعون .

با توجه به آنکه در زمانهای قدیم معمولا برای نوشته ها نقطه نمی گذاشتند ؛ حال اگر نقطه های سبعون و تسعون را برداریم عین هم نوشته می شوند

بنابر این یکی از دلایلی که نمی توان بین ۷۵ و ۹۵ در کتب قدیم  تفاوتی قایل شد همین است .

جدا از این ، شهادت برای ما مشخص نیست تا مانند شب قدر (که باید چند شب را قدر بدانیم ، به امید آنکه یکی شب قدر است) چند شب به یاد آن شهیده مظلومه باشیم

 

 

سوال ۲:

چرا معمولا برای حضرت زهرا ۲ روز بعد از شهادت هم مراسم می گیرند ؟ آیا به خاطر این است که می خواهند تا سوم شهادت مراسم داشته باشند؟

پاسخ :

شاید یکی از دلایل همین باشد ، اما دلیل اصلی این است که در روایات ، برای شهادت حضرت زهرا روزی مشخص نشده و تمام روایات ، شهادت را از روز رحلت پیامبر با الفاظی مانند ۷۵ روز و یا ۹۵ روز و… مشخص کرده اند؛

از آنجا که برای ما مشخص نیست که درآن سال ماه ها ۲۹ روزه بوده ویا ۳۰ روز ، هر دو را حساب می کنیم.

 پس با این تعبیر سه روز احتمال شهادت است ؛ ۳ ، ۴ و ۵ جمادی الثانی.

متن کامل مطالب درباره ی کفن + تصویر نوع بُرش کفن

 

جهت دریافت متن کامل مطالب درباره ی کَفَن+”تصویر نوع بُرش کفن”به صورت PDF اینجاراکلیک فرمایید

 

جهت دریافت متن کامل مطالب درباره ی کَفَن “بدون تصویر”  به صورت WORD به ادامه منبرک رجوع فرمایید

 

سوال :

 انسان داخل مغازه ی کفن فروشی می شود و کفن می خرد ؛ این دیگر صحبت نمی خواهد !!!

پاسخ :

کَفَن های موجود در بازار (چه در ایران و چه در کشورهای دیگر مانند مکه و کربلا)  سه ایراد عمده دارند ، که اگر یکی از این ایرادها در کفنی باشد نمی توان از آن استفاده کرد

۱٫کمی نازک و بدن نما است

۲٫ کوتاه است

۳٫ در همه جای آن دعا نوشته (در صورتی که نباید در جایی از کفن دعا نوشت که زیر میت قرار می گیرد )

 

 

سر فصلهایی که در این متن نوشته شده است

۱٫قطعات واجب کفن

۲٫ مستحبات مشترک بین مردان و زنان

۳٫ مستحبات اختصاصی برای مردان

۴ مستحبات اختصاصی برای بانوان

۵٫ مستحبات دیگر کفن (مانند جنس و دعاهایی که در کفن مستحب است)

۶٫ مکروهات کفن

۷٫ جریدتین و احکام آن

۸٫ تصویر  الگوی کفن بانوان

۹٫ تصویر الگوی کفن آقایان

 

آداب ناخن گرفتن ۱

( به بهانه هفته ی سلامت )

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که :

براى این امر کرده اند بناخن گرفتن که چون بلند شود شیطان در آن جا مى کند (میکروب)، مورث فراموشى است .

 

در روایت دیگر وارد شده است ، که :

چند گاه وحى بر حضرت رسولخدا نازل نشد از سبب آن پرسیدند، فرمود که چگونه وحى باز نایستد و حال آنکه شما ناخن نمیگیرید و چرک انگشتان را ازاله نمى کنید.

منقول است که حضرت رسول نهى فرمود از گرفتن ناخن بدندان .

درحدیث دیگر منقول است که به امام صادق عرض کردند، که خبر به ما رسیده است ، که تعقیب خواندان بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب نافع تر است براى زیادتى روزى از سفر کردن بشهرها، حضرت فرمود که میخواهى چیزى بتو تعلیم کنم که از این همه نافع تر باشد؟ گفتم بلى فرمود :

ناخن و شارب را در هر جمعه بگیر اگر چه بسائیدن باشد.

منبع: کتاب حلیه المتقین، صفحه ۱۲۵، فصل هشتم :در فضیلت ناخن گرفتن

**منبرک**