خانه / اخلاقی (صفحه 6)

اخلاقی

در این بخش منبرک های اخلاقی را می توانید ببینید.

فرمانده ای که در حج هم فرمانده بود

 (به بهانه ۲۷ آبان سالروز شهادت سردار رشید اسلام ، حاج مهدی زین الدین)

22داستانک:

مادر شهیدان مهدی و مجید زین الدین می گوید:

دو نفر از علما پس از شهادت بچه‏ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طوافی انجام بدهند.

 کسی که به نام آقا مهدی طواف را شروع می‏کند، بعد از اتمام می‏آیند می‏نشینند، یک لحظه خستگی رفع کنند، تکیه داده بودند و خانه خدا را تماشا می‏کردند .

 در عالم خواب بیداری، می‏بینند آقا مهدی روبرروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّه‌ای هم به دنبالش بودند.

می‏گویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟

گفته بود: «به خاطر آن نمازهای اوّل وقت که خوانده‌ام در این جا فرماندهی این ها را به من واگذار کرده‌اند.»   [دیدار  آشنا شماره  ۲۹ با اندکی تفاوت]

اولین انتشار ۲۷  آبان ۱۳۹۴

۳ چیز مقدمه ۳ چیز (۳٫ تقوا و صله رحم)

(به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام )

 

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى

ادامه نوشته »

۳ چیز مقدمه ۳ چیز (۲٫ شکر خدا و احسان والدین)

 

به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام )

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام  قَالَ:

  إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى

 …  ۲٫  وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ؛ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ

ادامه نوشته »

۲۰ داستان کوتاه از زندگی امام رضا علیه السلام

جهت چاپ پوستر باکیفیت بسیار بالا روی تصویر کلیک نمایید

( این تصویر را میتوانید در سایز ۴۰۰ * ۱۰۰ سانتی متر و یا کوچکتر مانند ۳۰۰ *۷۵ و یا ۲۰۰ *۵۰ چاپ نمایید)

توجه : این متون در برگه های ” ابر و باد” یا “تذهیب” متناسب برای ایام ولادت یا شهادت امام رضا علیه السلامجهت نصب در مسجد ،  پایگاه بسیج ، دانشگاه ، اداره و یا … می باشد.

***

پدرشان می‌گفتند:”زیارت رضا مثل زیارت خداست در عرش.”

خودشان می‌گفتند:”سه موقع می‌آیم سراغ تان. اول: نامه های اعمال را که می‌دهند.

دوم : پل صراط.

سوم: پای حساب کتاب.”

پسرشان می‌گفتند:” از طرف خدا ضمانت می‌کنم بهشت را برای زائر با معرفت پدرم.”

 

برای مطالعه ادامه داستان ها به ادامه مطلب بروید.

ادامه نوشته »

اوج مردم دوستی

(به مناسبت ۱۰ آبان، سالروز شهادت شهید آیت الله قاضی طباطبایی)

index

امروز سالروز شهادت خمینی تبریز، شهید آیت الله قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب است. ایشان را در مسیر نماز به شهادت می رسانند.

ایشان بسیار مردم دوست بودند؛ کلا کسانی که اهل عبادت هستند باید مردم دار و مردم دوست نیز باشند.

می گویند: درب منزل ایشان تا ساعت ۱۲ شب به روی مردم باز بود و مشکلات آنها را رفع می کردند. بعد از ساعت ۱۲ ایشان شروع به نوشتن کتاب می کردند. بیش از ۶۰ کتاب از این شهید باقی مانده است.

برادر علامه طباطبایی _آیت الله الهی_ می فرمایند: تمام کتاب هایی که آیت الله قاضی نوشته اند بعد از ساعت ۱۲ بوده است.

آخرین جمله ای که آیت الله قاضی گفتند این بود که برای مردم چه اتفاقی افتاد؟ موقعی که آیت الله قاضی سوار ماشین شدند منافقین سه تیر به ایشان زدند، در همان لحظات که ایشان سرشان پایین بود به شخصی که کنارشان نشسته بود گفت: علی آقا، شما که طوری نشدی؟

در آخرین لحظات هم ایشان دغدغه مردم را داشتند.

(اولین انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵)

رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

توضیحاتی پیرامون رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

 

اظهار عجز به مولا

اظهار عجز 

یکی از چیزهایی که انسان را کوچک می­کند این است که عجز و ایراد خود را به دیگران بگوید.

مثلاً فرض کنید انسان از نظر مالی ضعیف است؛ هرجا که می­نشیند آن را بیان می‌کند!

 یا اینکه فرض کنید بیماری دارد هر جا که می رود بیماری خود را به دیگران می­گوید.

یا اینکه مثلاً با همسر خود مشکل دارد هر جا که می نشیند می‌گوید همسر ما اینطور است.

این رفتار به مرور زمان انسان را کوچک می­ کند و ارج و قرب او را از بین می­ برد.

اما در مقابل اگر انسان عجز و کمبودهای خود را به خداوند متعال و ائمه علیهم السلام بگوید بزرگ می شود.

به خداوند عرض کند که خدایا من این مشکلات را دارم؛ آن وقت این موجب قرب او می­شود.

یکی از مصادیق این رفتار، جناب جُون غلام اباعبدالله الحسین علیه السلام است. به حضرت عرضه داشت که آقا درست است رنگ من سیاه است اما اجازه دهید در رکاب شما شهید شوم. شاید به واسطه شما عطر خوشی بگیرم و اصل و نسب پیدا کنم.

جُون به شهادت رسید. زمانی که شهدای کربلا را دفن کردند پیکر جون را پیدا نکردند. بیستم محرم مردم دیدند از صحرای کربلا نوری به سمت آسمان می‌رود.

هر چه نزدیک­تر می­شدند دیدند بوی خوشی به مشام می‌رسد. وقتی رسیدند دیدند پیکر مطهر جون غلام اباعبدالله علیه السلام است. بعد از ده روز پیکرش نورانی شده بود و عطر خوشی گرفته بود.

کسی که عجز خود را به امام حسین علیه السلام بگوید اینطور او را می­پذیرند.

حضرت علی علیه السلام در مناجات مسجد کوفه عجز خود را به درگاه خداوند متعال عرضه می­کنند:

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ

این چنین است که انسان به عظمت و بزرگی می­ رسد.

 

اولین تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۶

گره گشایی از کار دیگران

(به بهانه ولادت امام کاظم علیه السلام)

علی بن طاهر صوری از یکی از اهالی ری نقل می کند که می گفت:
یکی از نویسندگان «یحیی بن خالد» به حکومت ری منصوب شد. من مقداری از مالیات بدهکار بودم و می ترسیدم که اگر آن را از من مطالبه کند تهیدست شوم.

عده ای گفتند: او طرفدار مذهب اهل بیت است ولی من همچنان از رفتن پیش او بیمناک بودم. سرانجام تصمیم گرفتم به مکه روم و مولایم موسی بن جعفر علیه السلام را در جریان بگذارم.

پس از اینکه خدمت امام علیه السلام رسیدم، آن حضرت نامه ای بدین مضمون به والی ری نوشت:

«إعلَمْ أَنّ لِلّهِ تَحتَ عَرشِهِ ظلاًّ لاَ یسکنُهُ إلاّ مَن أسْدَی إلی أخیهِ مَعْروفاً أو نَفَّسَ عَنهُ کربَهً أو أدخَلَ عَلی قَلبِهِ سُروراً، و هذا أخوک والسلامُ»

به نام خداوند بخشنده مهربان . بدان! برای خداوند در زیر عرشش سایه ای است که از آن بهره ای نمی گیرد مگر کسی که به برادرش نیکی کند، یا او را از غم و اندوهی رهایی بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست. و السلام.

پس از بازگشت به نزد والی رفتم و گفتم: فرستاده امام «صابر» (امام کاظم) هستم.
والی، با پای برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام علیه السلام پرسید و پس از مشاهده دستخط امام (علیه السلام) نیمی از اموال خود را به من داد. آنگاه دفتر مالیات را خواست و روی اسم من قلم کشید و نسبت به بدهی هایم قبض رسید داد… .

[منتهی الآمال، جلد ۲، صفحه ۲۴۵؛ و بحارالانوار، جلد ۴۸، صفحه ۱۷۴]

جهت مطالعه ۱۵ داستان کوتاه از امام کاظم علیه السلام به لینک زیر مراجعه نمایید.

http://manbarak.blogfa.com/post/325

اولین انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۰

افضل اعمال عید قربان

(به بهانه عید سعید قربان)

عَنْ أَبَانِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام قَالَ :

 مَا مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ یَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوکٍ أَوْ مَشْیٍ فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ أَوْ ذِی رَحِمٍ قَاطِعٍ یَأْخُذُ عَلَیْهِ بِالْفَضْلِ وَ یَبْدَؤُهُ بِالسَّلَامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صَالِحِ نُسُکِهِ وَ دَعَا إِلَى بَقِیَّتِهَا جِیرَانَهُ مِنَ الْیَتَامَى وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَهِ وَ الْمَمْلُوکِ وَ تَعَاهَدَ الْأُسَرَاء

 

ابان بن محمد از امام جواد (علیه السلام) نقل مى‏کند که فرمود:

در روز عید قربان چیزى با فضیلت‏تر از پنج چیز نیست:

 ۱- قربانى کردن،

 ۲- یا راه رفتن در جهت نیکى به پدر و مادر

 ۳- یا خویشاوندى که قطع رحم کرده تا به او چیزى ببخشد و آغاز سلام کند،

 ۴- یا مردى که از بهترین جاى قربانیش به دیگران اطعام کند و بقیه آن را به همسایگان از یتیمان و بیچارگان و بردگان بدهد

 ۵- از اسیران دلجویى کند.

[الخصال، جلد ‏۱، صفحه ۲۹۸]

 

 

 

عن رسول الله صلى الله علیه و آله: زَیِّنوا العیدَینِ بِالتَّهلیلِ و التَّکبیرِ و التَّحمیدِ و التَّقدیسِ .

 

عید فطر و قربان را با جملات «لا إله إلاّ اللّه و اللّه اکبر و الحمد لله و سبحان اللّه » (تسبیحات اربعه) آذین بخشید.

[میزان الحکمه جلد ۹ صفحه ۴۲۰۴ حدیث ۱۴۶۱۵]

 

داستانک:

 

مالک بن انس از امام جعفر صادق از پدرانش از امیر المؤمنین علیهم السّلام روایت کرده که فرمود:

 

 فقرا خدمت رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم آمدند، و عرض کردند ثروتمندان مالى دارند که بآن بندگان آزاد کنند و ما نداریم، و از براى آنان وسیله حجّ فراهم است ولى براى ما نیست، و از براى آنها مالى هست که صدقه بدهند و از براى ما نیست، و از براى آنها وسیله جهاد فراهم است، ولى ما اموالى نداریم که با آن این عبادات را انجام دهیم، پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم فرمود:

 

هر کس (از شما) صد مرتبه (اللَّه أکبر) بگوید فضیلت آن از صد بنده آزاد کردن بیشتر است،

 

و هر کس صد مرتبه «سبحان اللَّه» بگوید أفضل است از بردن صد قربانى در حجّ،

 

و هر کس صد مرتبه «الحمد للَّه» بگوید افضلست از فرستادن صد اسب زین دار، دهنه دار، رکاب دار، در راه حق،

 

و هر کس صد مرتبه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید عمل او در آن روز از تمام مردم افضل است مگر کسى که زیادتر گفته باشد.

 

آنگاه امام فرمود: این بیانات بگوش ثروتمندان رسید، آنان نیز این اعمال را بجا آوردند.

پس فقرا بار دیگر نزد پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم آمدند، و گفتند یا رسول اللَّه آنچه را در ثواب این اذکار فرمودید به گوش اغنیا رسید، و آنان این ذکرها را گفتند! حضرت فرمود: این ثوابها فضل و عطاى الهى است، و به هر کس که بخواهد عنایت می فرماید و خداوند صاحب فضل و رحمت بزرگى است  

[منبع:ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، صفحه : ۳۰]

اولین انتشار مطلب: ۲۴ مهر ۱۳۹۲

عقوبت گوش کردن به موسیقی

(به بهانه شهادت امام جواد علیه السلام)

عقوبت موسیقی

وَ قَالَ الامام الجواد علیه السلام:

‏ مَنْ‏ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ.

امام جواد «علیه السلام»می فرمایند :

 هر کس به سخن سخنرانى گوش دهد، او را پرستش کرده است. پس اگر او از خدا سخن بگوید خدا را پرستیده است، و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید ابلیس را عبادت کرده است. [تحف العقول، صفحه: ۴۵۶]

یکی از مهمترین مصادیق گوش دادن به سخن ابلیس ، گوش دادن به خواننده و موسیقی و غناست که از گناهان کبیره و بسیار بسیار بزرگ است که پیامبر مکرم اسلام نیز در مذمت گوش دادن به غنا می فرمایند:الْغِنَاءُ رُقْیَهُ الزِّنَى؛    غنا، طلسم زناست [مستدرک الوسائل ؛ جلد‏۱۳ ؛ صفحه  ۲۱۴؛حدیث ۱۵۱۵۴]

داستانک:

فردی به نام ‌هارون بن مسلم از مسعود بن زیاد روایت نموده است که گفت: من در نزد امام صادق (علیه السلام) بودم؛ شخصی وارد شد و به حضرت گفت: پدر و مادرم فدای تو، در همسایگی ما اشخاصی زندگی می‌کنند که کنیزان آوازه خوان دارند، و اغلب در خانه شان بساط ساز و آواز برپاستدستشویی خانه‌ی ما نیز طوری قرار گرفته که صدای ساز و آواز آنها به گوش می‌رسد و چه بسیار می‌شود که من نشستن در دستشویی را طول می‌دهم تا آواز آنها را بشنوماین عمل (از نظر شرعی) چه طور است؟

حضرت فرمود: این کار را مکن.

عرض کرد: به خدا قسم من هرگز به سراغ آنها نرفته‌ام و نمی‌روم، بلکه فقط صدای ایشان را می‌شنوم!

حضرت فرمود: مگر کلام خدا را نشنیده‌ای که می‌فرماید: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولاً»

یعنی همه‌ی شما روزی درباره‌ی گوش و چشم و دل خود مورد بازخواست قرار خواهید گرفت و نسبت به آنچه شنیده‌اید و دیده‌اید و یا نسبت به آن دل بسته‌اید باید حساب پس دهید!

آن فرد ‌گفت: به خدا سوگند مثل این که تاکنون این آیه را از کتاب خدا نشنیده بودم نه از عجم و نه از عرب.

به حضرت گفت انشاء الله من دیگر چنین عملی را تکرار نمی‌کنم و نسبت به گذشته هم استغفار می‌کنم.

امام فرمود: این کافی نیست برخیز و غسل کن و هر چه قدر می‌توانی نماز بخوان چون تاکنون به گناه بزرگی اشتغال داشته‌ای و اگر با همین حال و بدون توبه میمردی وضع بسیار بدی داشتی.

خدا را شکر می‌کنم که متوجه شدی و از او درخواست می‌کنم که از هر بدی که از تو دیده صرف نظر کند. آری! خداوند فقط از کارهای زشت و قبیح کراهت دارد. پس تو نیز کارهای زشت و گناهان را برای اهلش بگذار چون هر چیزی در این عالم اهلی دارد. [وسائل الشیعه ؛ جلد ‏۳ ؛ صفحه ۳۳۱ ]

لینک مطلب در تلگرام

اولین انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۲

هیچ وقت پپسی نمی خورد

 

(به بهانه ۱۵ مرداد سالروز شهادت شهید عباس بابایی)

خلبان آزاده تیسمار اکبر صیاد بورانی هم دوره ای خلبان شهید سرلشگر عباس بابایی می گوید:

بعضی وقت ها عباس همراه با شام نوشابه می خورد، اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و … که در آن زمان موجود بود …

 چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد ولی دوباره می دیدم که نوشابه ی دیگری خرید است. یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمی خری؟ مگر چه فرقی می کند و از نظر قیمت که با هم تفاوتی ندارد، آرام و متین گفت:

-حالا نمی شود شما نوشابه ی دیگری بخورید؟

گفتم : خوب عباس جان آخر برای چه؟

سرانجام با اصرار من آهسته گفت :

-کارخانه پپسی متعلق به اسرائیلی هاست به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم کرده اند

به او خیره شدم و دانستم که او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم.

جهت نیاز به مطالعه ۱۵ داستانک از شهید بابایی اینجا را کلیک نمایید

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 اولین انتشار: ۱۳۹۲/۰۵/۱۳

پا به پای پیامبر خدا، حضرت موسی (علیه السلام)

خداوند متعال در قران کریم می فرماید:

«وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً …»؛

و با موسی [برای عبادتی ویژه و دریافت تورات] سی شب وعده گذاشتیم و آن را با [افزودن] ده شب کامل کردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت… . (سوره اعراف، آیه ۱۴۲)

آن ۱۰ شب و روز کدام شب و روزهاست؟ دهه اول ذی الحجه.

حالا آن سی روز از کی آغاز شده بود؟ اول ماه ذی القعده.

اگر دغدغه خودسازی داریم، از همین اول ذی القعده شروع کنیم. چله ای همراه و پا به پای حضرت موسی (علیه السلام) بگیریم. کسانی که اهل معنویت هستند، برای خود بیشتر برنامه ریزی می کنند؛ نماز شبی و ….

بعضی هم که شاید حوصله کمتری دارند و یا فرصت کمتری دارند، و می دانند که مثلا نمی توانند نماز شب مداوم شروع کنند، برنامه های دیگر انتخاب کنند. مثلا تصمیم بگیرند نمازها را از این به بعد به جماعت بخوانند.

اگر این را هم نمی توانند، این چهل روز نمازهای خود را اول وقت بخوانند. یا بعد از نمازها تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) بگویند. یا روزی ۱۰ صلوات بفرستند. روزی یک بار لااله الا الله بگویند.

هرچند کوچک، اما یک برنامه برای خود بردارند.

اما حالا چه چیزی بهتر از این که ما توفیق همسایگی حضرت رضا علیه السلام را داریم، از این چله ی خودسازی بهره ببریم. چرا که این ماه، ماه حضرت رضا علیه السلام است. ۵ مناسبت مهم از ابتدا تا انتهای ماه ذی القعده به گونه ای به حضرت رضا علیه السلام ارتباط دارد. این ماه، ماه حضرت رضا علیه السلام است.

اولین تاریخ درج در سایت: ۱۳۹۶/۰۵/۰۴

عمل به وظیفه یا شهرت طلبی؟ / خاطره همسر امام خمینی (ره) از پذیرش قطعنامه ۵۹۸

داستانک:

در صفحه ۳۹۲ کتاب «بانوی انقلاب خدیجه ای دیگر» در مطلبی با عنوان «جام زهری که امام نوشید» (به قلم علی ثقفی) به نقل از همسر امام آمده است:

هنگامی که خبر پذیرش قطعنامه را شنیدم از آقا سؤال کردم چرا شما خودتان مسئولیت پذیرش قطعنامه را به عهده گرفتید؟ چرا پیشنهاد آقای هاشمی را که گفته بود اجازه بدهید من اعلام کنم و تبعات آن را بپذیرم شما قبول نکردید؟

آقا به من پاسخ داد یعنی من قهرمان شوم و دیگری قربانی؟! خانم از خدا بخواه این آخر عمری در چنین جهنمی نیفتم.

 

گاه ما به خاطر اینکه محبوب بشیم و بعد از مرگ خاطرات خوبی ازمون نقل بشه دیگزان رو قربانی می کنیم.
مثلا رهبری اگر بخواهند محبوب شوند می توانند در صحبتهایشان ۴ تا بد و بیراه به دولت بگویند. آن وقت همه می گویند آفرین.
اما گاه وظیفه چیز دیگری است.

چرا اینقدر ناامیدی؟

ضرب المثلی هست که می گوید انسان به امید زنده است. این ضرب المثل درستی است.
تصور کنید کسی که کلا ناامید است، دو دقیقه کنارش بنیشینی حالتان از زندگی بد می شود.
در رابطه با همسرش صحبت می کند، شما فکر می کنید همسرش هیولاست. می گویی یعنی بدترین زن دنیا، زن توست؟ می گوید دیگر بدتر از زن من کسی نیست.
خوب بچه ها چطور؟ یکی از یکی بدتر.
کارت چطور؟ افتضاح، کی بتوانم از این کار نجات پیدا کنم.
ماشینت؟ همیشه خراب.
خانه؟ آغل موش.
وضع سیاسی؟ افتضاح
کشور؟ بدترین کشور دنیا
طوری صحبت می کند شما هم ناامید می شوید.

اما بعضی ها روحیه امیدواری دارند. چرا پزشکان می گویند بخش عمده ای از بیماری ها به خاطر مسائل روحی و روانی است.
روحی و روانی یعنی ما داریم مدام ناامیدی را تزریق می کنیم.
ما باید به #آینده #امیدوار باشیم.

به نسلمان و زندگیمان امیدوار باشیم.
خدا نکند کسی در زندگی مانند مگس باشد، از بین این همه جای سالم، مگس یک راست روی زخم می نشیند.

آدم مثل زنبور است. می گردد و یک گل عالی پیدا می کند روی همان می نشیند.

کسانی که امیدوارند خوب زندگی می کنند چه دوران گرانی چه ارزانی. چون اعتقاد دارند خدایی که خدای ارزانی است خدای گرانی هم هست.

کسانی هم که نا امیدند چه این طرف دنیا باشند چه آن طرف دنیا، چه سالم باشند چه بیمار، چه همسرشان خوش اخلاق باشد یا بداخلاق، کافیست در خیابان یک ماشین جلویشان بپیچد… شروع به ناله می کنند: این چه وضع رانندگی است؟ چرا چراغ قرمز شد؟

چرا بعضی از ما با همه چیز دعوا داریم؟ کمی آرام باشیم؛ امیدوار باشیم. کمی از زندگی لذت ببریم.

اگر پدر یا مادر ناامید باشند این ناامیدی به بچه هایشان سرایت می کند. می بینید بچه ها همیشه ناامیدند.

می گویی عزیزم درس بخوان. می گوید درس بخوانم که چه بشود؟
تا شغل خوب پیدا کنی.
حالا شغل پیدا کنم که چه بشود؟
خوب ازدواج کنی.
که چه بشود؟
که فرزند دار شوی.
که چه بشود؟

**منبرک**