همه چیز در شب قدر+ کلیپ صوتی

 (به بهانه شب قدر )

5

در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى خوانیم که حضرت موسى علیه السلام به خدا عرض کرد:

خدایا مقام قربت را خواهانم.

پاسخ آمد: قرب من، در بیدارى شب قدر است.

عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم.

پاسخ آمد: رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.

گفت: خدایا، جواز عبور از صراط مى خواهم. پاسخ آمد: رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.

عرض کرد: خدایا بهشت و نعمت هاى آن را مى طلبم. پاسخ آمد: دستیابى به آن نعمتها، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.

عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.

در پایان گفت: خدایا رضاى تو را مى طلبم. پاسخ آمد: کسى مشمول رضاى من است که در شب قدر، ۲ رکعت نماز بگذارد.

 

عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: قَالَ مُوسَى‏ إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ– قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رَحْمَتَکَ قَالَ رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ– قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ– قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ لَیْلَهَ الْقَدْرِ– قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّهِ وَ ثِمَارِهَا قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَهً فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ– قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ النَّجَاهَ مِنَ النَّارِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ– قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رِضَاکَ قَالَ رِضَایَ لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ.

منبع:وسائل الشیعه،جلد ۸ ،صفحه۲۰

 

ورود به صفحه ی کلیپهای صوتی

حدیثی بسیار بسیار جالب و منحصر به فرد

(به بهانه میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام)

2

حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پیشنهاد می شود متن عربی را هم حتما بخوانید

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ ، عَنِ الْحَسَنِ :‏ أَنَ‏ أَحْسَنَ‏ الْحَسَنِ‏ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ.

 

حدیث کرد برای ما ابوالحسن ، که او روایت کرد از ابوالحسن ، که او نیز روایت کرده از ابوالحسن ، که او شنید از حسن که او گفت شندیم از حسن که او شنیده بود از امام حسن علیه السلام ؛ که ایشان فرمودند که : همانا حسن ترین  حسن ها ؛ خُلق حسن است (نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست)

منبع: بحار الأنوار ، جلد ‏۶۸،  صفحه  ۳۸۶،  باب ۹۲

حسن های موجود در سلسله ی حدیث چه کسانی اند؟

فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری

و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار

و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی

و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفه العبدی

و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری

و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب علیه السلام

 

داستانک: (بد اخلاقی)

آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:

فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟

گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!

بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن

جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است

گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ.

اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم

منبع: کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ [با تلخیص]

 

 

اصول تربیت صحیح کودکان ۲

2

  1. استفاده درست از دستور و جایگزین های آن

دستور درست ، دستوری است که :

  • روشن باشد؛ نگوییم: از تو انتظار بیشتری داشتم؛ دقیقا بگوییم چه انتظاری
  • کوتاه باشد ؛نگوییم: مگر قرار نبود وقتی از مدرسه آمدی ، لباسهایت را جمع کنی… بگوییم : عزیزم لباسهات
  • توضیحات اضافه ندهیم؛ نگوییم : پس من تا نیم ساعت دیگه میام ، باید اتاقت …
  • گاه به جای دستور، احساسمان را بگوییم؛ بگوییم :دوست ندارم ، لباسهایت را روی زمین بریزی
  • گاه به جای دستور، پرسشگر باشیم و همراه؛ بگوییم:مسواک زدی؟ بیا با هم مسواک بزنیم
  • گاه به جای دستور، توصیف گر باشیم و صبور؛  نگوییم: در حمام اینقدر آب نریز؛ بگوییم: آب تشت سر رفت. و از آنجایی که بلافاصله به حرف نمی کند، باید صبور باشیم
  • بگوییم این کار را بکن و  نگوییم این کار را نکن؛ روی مبل می پرد؛ نگوییم : نپر ؛ بگوییم : بیا روی بالش، بپر
  • به جای دستور صریح ؛ بگوییم، رفتارش خطاست؛ نگوییم دیگر نباید عروسکت را پرت کنی. بگوییم: عروسک رو که پرت نمی کنن. توپ رو پرت می کنن
  • همیشه دستور قاطع ندهیم؛ و اینقدر این کلمات را به کار نبریم :بنشین ؛ بیا ؛ زود ؛ باید…
  • گاه به جای دستور، پیشنهاد دهیم؛ نگوییم زود از روی میز بیا پایین؛ بگوییم: خودت میای پایین یا من بیام تا بپری توی بغلم
  • به همراه دستور بار هیجانی درست نکنیم؛ نگوییم: اتاقت را تمیز کن مهمان داریم. اگر مجبوریم، بار هیجانی را بگوییم؛ ابتدا بار هیجانی را بگوییم و بعد دستور را

 

PDF

اصول تربیت صحیح کودکان ۱

3

  1. خودداری از رفتارهای ۲ گانه

مثلا: به فرزند می گوییم این کار بد است و خودمان انجام می دهیم (می گوییم دروغ بد است و خود می گوییم)

یا به بچه مهمان می گوییم عزیزم و به بچه خودمان نمی گوییم

نکته: اگر دست از منافق بازی و عوام فریبی بر نداریم ؛ خود و نسل خود را خراب کرده ایم

 

  1. فرزندانمان را ببینیم و خوب ببینیم

یکی از نیازهای آدمی ، نیاز به دیده شدن است (که بزرگان، دیدن مردم را ارزش نمی دانند و می گویند: خدا می بیند)

ما دوست داریم دیده شویم (ابراز وجود)

در مرحله بعد خوب دیده شویم (تایید وجود)

حال اگر خوب دیده نشدیم ؛ خود را نشان خواهیم داد، حتی اگر بد دیده شویم

مانند بسیاری از مجرمین و یا کسی که با موتور تک چرخ می زند ؛ در حالی که می داند همه او را به شکل یک انسان کم عقل می بینند

نکته: ما اگر فرزندانمان را خوب نبینیم ، خود را به ما بد نشان خواهند داد؛ تا به او توجه کنیم

 

PDF 

عوامل تربیت بد کودکان ۲

4

مطالب قبل را اینجا ببینید

    ۴٫  رفتار بد اطرافیان

کودک از گفتار بسیار کم می آموزد و از رفتار بسیار زیاد

ما آینه رفتار کودک هستیم

نمی شود به فرزندمان بگوییم دروغ نگو ، فحش نده ، نمازت را اول وقت بخوان و … ؛ و خود عمل نکنیم

     ۵٫  گفتار بد اطرافیان

اگر فرزندمان کار خطایی انجام داد؛ به او نگوییم “تو را دوست ندارم” . این جمله شخصیت او، و تمام تکیه گاه او را ویران می کند. بگوییم “از این رفتارت خوشم نیامد” و یا ” این کارت را دوست نداشتم”

و یا جملات اشتباهی نظیر : نفهم ، کند ذهن ، آیکیو، کودن ، نمیشه به تو اعتماد کرد، نمی تونی درست راه بری و… که همه شخصیت کودک را نشانه گرفته است

در یک جمله ” رفتارش را زیر سوال ببرید ؛ نه شخصیتش را”

     ۶٫ دستور دادن های غلط

  • زیاد: از آنجایی که کودک تمایلی به شنیدن دستور ندارد؛ احتمالا سرپیچی خواهد کرد
  • کمتر از حد : که این هم بد است و فرزند را بی ادب ، مغرور و خودخواه؛ طلبکار و… بار می آورد
  • سخت: اول ببینیم آیا کودک توان انجام این کار را دارد بعد دستور دهیم
  • پشت سر هم
  • بی موقع: مثلا کودک در حال دیدن کارتون مورد علاقه و یا بازی مورد علاقه اش است ؛ صدا می زنیم : درست را بخوان
  • مبهم: کودکمان در حال انجام دادن چند فعل خطا با هم است؛ ما می گوییم :بسته دیگه، و کودک نمی فهمد چی بس است

     ۷٫ تهدید و تنبیه های غلط

  • آنهایی که هیچ وقت عملی نمیشود ؛ مثلا به بابات می گم و نمی گوییم
  • در عصبانیت
  • می گذاریم رفتار بچه به اوج برسد؛ مثلا می دانیم بچه ها تا ۲ دقیقه ی دیگر دعوایشان می شود؛ خوب زودتر موضوع را عوض کنیم
  • بی ثبات؛ یک موقع برای یک خطایی تنبیه می کنیم و یکبار برای همان خطا هیچ نمی گوییم

ان شاء الله در مطالب بعدی شیوه های تربیت صحیح فرزند خواهد آمد

 

PDF

عوامل تربیت بد کودکان ۱

 6

  1. کوتاه آمدن ؛ بعد از رفتار غلط کودک

مثال ۱: با بچه بازی نمی کنیم ؛ وقتی شلوغ کرد ، بازی می کنیم ؛ حال بچه چه یاد می گیرد؟ “هر گاه به حرفت نکردند ؛ شلوغ کن”

مثال ۲ : وسیله ای می خواهد و ما قبول نمی کنیم؛ گریه می کند، قبول می کنیم ؛ حال بچه چه یاد می گیرد؟ “هر گاه به حرفت نکردند ؛ گریه کن”

در یک کلمه کودک یاد می گیرد که : “اگر می خواهی به چیزی برسی ،باید از راه زور وارد شوی”

  1. اظهار رفتار غلط توسط والدین؛ بعد از رفتار غلط کودک

مثلا: به فرزندمان گفته ایم، رختخوابت را جمع کن و او جمع نکرد؛ ما سرش فریاد می زنیم و او جمع می کند؛ حال بچه چه یاد می گیرد؟ “فقط زمانی به حرف کن ،که سرت فریاد زدند”

  1. فقط بدی را دیدن

بعضی از تربیت ها ، تربیت مگسی است؛ زیرا مگس از همه جای سالم ،فقط روی زخم می نشیند

برخی از والدین هم فقط بدی فرزند را میبینند

مثلا: فرزندمان همیشه لباسش را نجس می کند و ما او را دعوا می کنیم . اما این بار دستشویی اش را گفت. آیا ما او را تشویق کردیم/

و یا همیشه با برادرش دعوا می کند ، اما این دفعه ، دارند با هم بازی می کنند . آیا این بار ما او را تشویق می کنیم؟

ان شاء الله ادامه ی موارد در مطالب بعدی خواهد آمد

PDF

تربیت فرزند ؛ قبل از تولد

400-1375963371rihane

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

السّعید من سعد فی بطن أمّه و الشّقیّ من شقی فی بطن أمّه.

خوشبخت کسى است که در شکم مادرش خوشبخت شده و بدبخت کسى است که در شکم مادرش بدبخت شده است. [ نهج الفصاحه ، صفحه: ۵۳۰]

این روایت، بخشی از عوامل خوشبختی و بدبختی را قبل از تولد می داند

یعنی بخشی از خوشبختی انسان در رحم مادر شکل می گیرد و بخشی از شقی شدن فرزند نیز در رحم مادر

پس والدین خصوصا مادر ، باید در این دوران مراقبات ویژه ای مخصوصا در رابطه با غذا خوردن داشته باشند

پیشنهاد ما این است که حتما حتما کتاب “ریحانه بهشتی یا فرزند صالح “ اثر خانم سیما میخبر،که باهمکاری جمعی از خواهران حوزه علمیه جمع آوری شده و شامل برنامه های اخلاقی ، عبادی ، پزشکی و تغذیه ای از قبل بارداری تا پایان شیردهی است ؛ را مطالعه بفرمایید

داستانک:

به یک بزرگی گفتند بچه ی شما بی ادب است.

گفت: چه کرده است؟

گفتند: سقایی مشک آبی روی دوشش بود و می رفت، بچه ی شما یک سوزن به مشک آب فرو کرد و این آب هایش خالی شد.

آن بزرگ : خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت، همسر شروع کرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد، گفت: چرا؟

گفت: من وقتی حامله بودم، از کنار درخت اناری گذشتم، انار مردم بود. دهنم پر آب شد، یک سوزن در انار فرو کردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی که خوردم، باید. . .

من سوزن به انار زدم، باید بچه ام به مشک سوزن بزند [حجت ااسلام قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن ۰۴/ ۰۷/ ۸۷]

روزه و گرما !!! وای!!!

(به بهانه ماه مبارک رمضان)

(به بهانه ماه مبارک رمضان)اگر انسان با دید بصیرت بنگرد ، می بیند که این سختی ها بجز خیر برای انسان چیزی ندارد.نمونه اش همین روزه ، آنهم در این هوای گرم؛ درست است که سختی دارد اما:  إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا

 

داستانک:

پس از آنکه حضرت مریم علیها السّلام از دنیا رفت، حضرت عیسی علیه السّلام جنازه ی او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت: «مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
مریم علیها السّلام پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب های سرد زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می گرفتم»


  منبع: داستان هایی از یاد خدا، صفحه ۲۸

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.

شروع به کار سایت منبرک

Header

بسم الله الرحمن الرحیم

بحول و قوه الهی منبرک بزودی در قالب سایت شروع بفعالیت خواهد کرد.

امید است با الطاف و عنایات حضرتش و دعای شما عزیزان بتوانیم رضایتش را فراهم آوریم.

التماس دعای مخصوص در ماه مبارک رمضان

حکمی از جانب حضرت حجت برای امام خمینی

13

داستانک:

روز ۲۲ بهمن که امام فرمان دادند مردم در خیابانها بریزند چون ما مملکت نظامی نداریم

این جریان را به مرحوم آیت الله طالقانی اطلاع دادند. در آنجا من در خدمت ایشان بودم .

آیت الله طالقانی از منزلشان به امام در مدرسه علوی تلفن زد و مدت یک ساعت یا نیم ساعت با امام صحبت کردند.

برادران بیرون از اتاق بودند. فقط می دیدند آیت الله طالقانی مرتب به امام عرض می کنند آقا شما ایران نبودید، این نظام پلید است، به صغیر و کبیر ما رحم نمی کند، شما حکمتان را پس بگیرید.

و مرتب شروع کردند از پلیدی و ددمنشی نظام گفتن تا شاید بتوانند موضع امام را تغییر بدهند، تا ایشان این فرمانی را که راجع به ریختن مردم به خیابانها داده اند پس بگیرند. برادران یک مرتبه متوجه شدند آقای طالقانی گوشی را زمین گذاشته و به حالت متأثر رفت و در گوشه اتاق نشست.

برادران که این گونه دیدند بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتند. ابتدا این تصور پیش آمد که امام به ایشان پرخاش کرده اند که شما چرا دخالت می کنید و از این چیزها. لذا وقتی به مرحوم آیت الله طالقانی اصرار کردند که جریان چه بود؟ ایشان گفتند: هر چه به امام عرض کردم حرف مرا رد کردند و وقتی دیدند من قانع نمی شوم فرمودند: آقای طالقانی، شاید این حکم از طرف امام زمان باشد

 این را که از امام شنیدم دست من لرزید و با امام خداحافظی کردم چون دیگر قادر نبودم که حتی پاسخ امام را بدهم.

] برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره) ؛ ج ۳، ص ۱۵۸ ]

عنایت حضرت ولی عصر به انقلاب

11داستانک:

مرحوم حجت الاسلام سید محمد کوثری (ره)( روضه خوان مراسم های امام خمینی) نقل مینماید:

یک روز من در منزل آقای آیت الله فاضل لنکرانی، از استادان حوزه علمیه قم بودم و یکی از فضلای مشهد آنجا بودند.

ایشان به نقل از یکی از دوستانشان نقل کردند که در نجف اشرف در خدمت امام بودیم و صحبت از ایران به میان آمد.

من گفتم این چه فرمایش هایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران میفرمایید؟ یک مستأجر را نمیشود از خانه بیرون کرد، آن وقت شما میخواهید شاه را از مملکت بیرون کنید؟

امام سکوت کردند. من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیده اند. سخنم را تکرار کردم.

امام برآشفتند و فرمودند: فلانی چه میگویی؟ مگر حضرت بقیهالله صلوات الله علیه به من (نستجیربالله) خلاف میفرماید؟! شاه باید برود.

و همان هم شد و شاه از مملکت بیرون رفت. میبینم که ایشان چنین پیوندی با حضرت بقیهالله (عج) داشتند. 

[کرامات امام خمینی ص۴۹ و برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج ۳، ص ۱۵۷ ]

 

تفاوت انتظار حضرت امام، با برخی از مدعیان انتظار

10

داستانک:

حضرت امام خمینی در یک دیدار تاریخی در سال ۱۳۴۱به آقای حبیب الله عسکر اولادی فرموده بودند:

این مبارزه طولانی است وممکن است مرحله اول آن تا۲۰سال نیز طول بکشد لذا شما باید خود را برای چنین مسیر طولانی آماده کنید.

مبارزه ما برای تغییر یک قانون ،تغییر یک وزیر حتی یک دولت نیست،ما برای فراهم کردن مقدمات ظهور ولی عصر “عجل الله فرجه”مبارزه می کنیم.

انقلاب اسلامی ما سه مرحله دارد مرحله اول اینکه کشور ایران را اسلامی کنید،مرحله دوم اینکه کشور های مسلمان به طرف حاکمیت اسلام برده شوند ومرحله سوم اسلام را در سراسر دنیا گسترش دهید وجهانیان را با اسلام آشنا نمایید .آنگاه در محضر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)عرضه بداریم که مولی ،جهان بای تشریف فرمایی شما آمادگی دارد.

[ کتاب اندکی صبر صفحه ۲۳ به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی ۱۱ بهمن ۱۳۷۷]

اینها چه می گویند؟!!!

12

داستانک:

آیت الله ری شهری در کتاب کیمیای محبت ؛ خاطراتی از شیخ رجبعلی خیاط ؛ به مناسبتی می فرمایند:

آقای علی محمد بشارتی ـ وزیر پیشین کشور ـ نقل میکرد که: در تابستان سال ۱۳۵۸، هنگامی که مسؤول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که: آقای شریعتمداری در مشهد گفته است: “من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میکنم “

من خدمت امام رسیدم و ضمن ارائه گزارش، خبر مذکور را هم گفتم. ایشان سرش پایین بود و گوش میداد، این جمله را که گفتم سر بلند کرد و فرمود:

“اینها چه میگویند، پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق میشویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میسپاریم”

پرسیدم: خودتان؟

امام سکوت کردند و جواب ندادند

کیمیای محبت، صفحه ۶۷٫

اولین شخصی که وارد جهنم میشود

غیبت

قال اباعبدالله الحسین علیه السلام: یاهذا کفّ عن الغیبه فإنها أدام کلاب النّار

شخصی نزد امام حسین  از کسی غیبت کرد، امام فرمود:

 ای فلانی دست از غیبت بردار زیرا غیبت نان و خورش سگهای دوزخ است.[منبع :تحف العقول، صفحه ۱۷۷ ]

از سوى خدا به موسى وحى شد:

 هر غیبت کننده‏ اى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که به بهشت وارد مى‏شود و هر غیبت‏ کننده‏ اى که بر آن اصرار داشته باشد، و با این حال از دنیا برود و توبه نکند، اوّلین کسى است که داخل دوزخ مى‏گردد      

إرشاد القلوب إلى الصواب  ، جلد‏۱  ؛صفحه ۱۱۶

 داستانک:

آیت الله مظاهری می فرمایند:

من سی سال با استاد بزرگوارم رهبر عظیم الشأن انقلاب بودم، به جان این شخصیت بزرگوار قسم می خورم مطلبی که شبهه غیبت باشد از ایشان ندیدم. غیبت که نه، شبهه غیبت هم ندیدم . فراموش نمی کنم یک وقت ایشان برای درس گفتن به مسجد سلماسی آمدند نفس ایشان به شماره افتاده بود، فرمودند: «والله تا حال اینقدر نترسیده ام» و افزودند: «نیامده ام که درس بگویم، آمده ام که قدری حرف بزنم.»

من که تقریبا ده پانزده سال درس ایشان می رفتم هیچ وقت یک جسارت از ایشان به طلبه ها ندیدم امام در این حالت بود که فرمودند: «اگر علم نداری، اگر عقل نداری، اگر دین نداری، عاقل باش و نخواه که هویت انسانیت را به هم بزنی» بعد هم به خانه رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز برای تب مالت در خانه ماندند .

همه این قضایا برای این بود که شنیده بودند یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده بود . امام خودش غیبت نکرده بود بلکه یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده اما نفس او به شماره افتاده بود!» سرگذشت‌های ویژه از زندگی‌ امام خمینی رحمه الله ، ج ۵، ص ۱۶۴٫

پاسخی عجیب به موضوع علم بهتر است یا ثروت

15

در اربعین جار اللّه علّامه مسطور است که چون حدیث: «انا مدینه العلم و على بابها » به گوش بعضى از خوارج رسید، از راه حسد هیجده نفر از عالمان ایشان پیش امیر المؤمنین آمده گفتند: یا على، ما هرکدام از تو یک سؤال مى‏کنیم؛ اگر جواب هرکدام از ما جداجدا دادى، پس مى‏دانیم که تو به تحقیق در مدینه علم رسولى. امیر المؤمنین گفت: بپرسید آنچه به خاطر دارید. پس یکى پیش آمده سؤال نمود که علم بهتر است یا مال؟ فرمود: علم بهتر است. گفت: به چه دلیل؟

فرمود: به درستى که علم میراث پیغمبر است و مال میراث قارون و هامان و فرعون.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که مال را تو نگهبانى و علم نگهبان توست.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که صاحب مال را دشمن بسیار است و صاحب علم را دوست.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که به تصرّف کم شود و علم به تصرّف زیاده.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که صاحب مال را بخیل خوانند و صاحب علم را کریم.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که مال را از دزد باید محافظت کرد و علم را حاجت به محافظت نیست.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که از صاحب مال فردا حساب بطلبند و از صاحب علم نه

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که مال به طول زمان کهنه مى‏شود و علم نه.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که از علم دل روشن مى‏شود، از حبّ مال سیاه.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که صاحب مال همچو فرعون دعوى خدایى کند و صاحب علم گوید: «ما عبدناک حقّ عبادتک

و بعد از اداى جواب سؤالات فرمود: به خدایى که جان على بن ابى طالب در قبضه قدرت اوست، اگر شما سؤال کنید تا مادامى که من زنده باشم، هر آینه جواب غیر مکرّر دهم. چون آن خوارج این‏چنین علم و دانایى از امیر المؤمنین- کرّم اللّه وجهه- مشاهده کردند، هیجده نفر با جمعى از تابعان خود زبان به استغفار گشاده، تائب و مؤمن شدند

مناقب مرتضوى، کشفى ؛ صفحه:۲۶۲

**منبرک**