خانه / منبرک های روایی (صفحه 27)

منبرک های روایی

در این بخش منبرک های روایی را می توانید ببینید.

عبادت یا عبودیت ؟ مسأله این است

  عبادت مهم تر است یا عبودیت ؟ بسیاری عبادت را مشروط میکنند ومیگویند : تا دلیلش را ندانیم انجام نمیدهیم !!! مثلا : تا ندانیم چرا تراشیدن ریش حرام است …  و یا تا ندانیم چرا شستن دستها در وضو از بالا به پایین است … و یا ما که بعد از جنابت حمام می رویم ؛چرا باید به این ترتیب غسل کنیم  و … اما اگر کسی عبودیت داشت “چرا”  نمی گوید   روایتی فوق العاده مهم و کارگشا : قال الإمام الصادق – علیه السلام – :أمر الله إبلیس بالسجود لآدم، فقال: یا رب وعزتک إن أعفیتنی من السجود لآدم لأعبدنک عباده ما عبدک أحد قط مثلها، قال الله جل جلاله: إنی احب أن اطاع من حیث ارید. امام صادق – علیه السلام – فرمودند: خداوند به ابلیس دستور داد بر آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری تو را چنان پرستشی کنم که هرگز کسی مانند آن تو را نپرستیده باشد. خداوند جل جلاله فرمودند: من دوست دارم آن گونه که اراده می کنم اطاعت شوم. منبع: بحار الأنوار، جلد ۶۳، صفحه  ۲۵۰  داستان : مفضل بن عمر می گوید :من و عبدالله بن ابى یعفور خدمت امام رسیدیم . امام براى پذیرایى از ما میوه آورد، اما عبدالله به ایشان عرضه داشت که براى ناراحتى معده اش نمى تواند چیزى بخورد. سپس عبدالله به امام گفت ((اى امام بزرگوار، شما مى دانید که من همواره از شما اطاعت کرده ام و هر چه گفته اید نه نگفته ام ، اگر این انار را نصف کنید و بگویید این نیمه حرام است و نیمه دیگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى کنم ، چون حرف شما حجت است )). امام به او فرمود ((خدا رحمتش را شامل حالت گرداند)). سپس عبدالله بیمارى اش و درمان آن را که پزشک گفته باید شراب بخورد را به امام گفت و پرسید :حال چه مى فرمایید امام صادق (علیه السلام ) به او فرمود:شراب حرام است ، هرگز شراب ننوش ، این شیطان است که تو را وسوسه مى کند و مى خواهد به بهانه شفاى دردت ، شراب به تو بنوشاند، اگر از شیطان نافرمانى کنى ؛ او نیز ماءیوس مى شود و دست از تو برمى دارد از این سخن امام ، عبدالله خوشحال شد و دلش آرام گرفت . از امام خداحافظى کردیم و بازگشتیم . روز به روز حال عبدالله بدتر شد، اقوامش ‍ شراب آوردند تا او بنوشد، اما او نخورد. مفضل ، من شنیده ام اگر براى معالجه باشد اشکالى ندارد. اگر اشکال نمى داشت امام صادق او را منع نمى کرد… به هر حال ، روزهاى آخر عمرش را در بستر گذراند، پسر عمویش به او گفته بود ((بیچاره ، بخور اگر شراب ننوشى مى میرى )). عبدالله نیز در جوابش گفته بود ((به خدا قسم یک قطره هم نخواهم نوشید)). چند روزى در بستر ماند و درد را تحمل کرد. خداى متعال هم او را براى همیشه شفا داد. منبع : رجال کشى، صفحه ۲۴۷ تا ۲۴۹

ادامه نوشته »

سفارش خدا به حضرت موسی ۲ – دیگران را ببخش

  قال اللّه تبارک و تعالى لموسى علیه السّلام: یا موسى، أنا أفعل بک ثلاثه أفعال أنت أیضا افعل ثلاثه، فقال موسى علیه السّلام: ما هذه الثلاثه؟ قال اللّه تعالى: … و الثّانی: لو أکثرت الجفا معی لقبلت معذرتک إذا أقبلت الیّ، فکذلک اقبل معذره من جفاک لو اعتذر إلیک   خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه کار نسبت به تو مى‏کنم تو نیز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چیست؟ فرمود: … دوم :  من عذر و توبه‏ى ترا مى‏پذیرم هر چند نافرمانى بسیار کرده باشى، تو نیز عذر جفاکاران را بپذیر  منبع : تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۲۲۷ قرآن برای بخشیدن دیگران آیه ای دارد ؛ که بسیار بسیار مهم است وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم         عفو کنید و ببخشید؛ آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد   (  سوره نور آیه ۲۲ ) پس اگر می خواهیم خدا ما را ببخشد باید از دیگران درگذریم داستان : نقل است که مردى خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسید و عرض کرد: پسر عمویت ، بسیار به شما ناسزا گفت و هر چه در توان داشت دریغ نکرد، حضرت کنیز خود را فرمود که: آب وضو برایش حاضر کند پس وضو گرفت و داخل نماز شد. راوى گفت: من در دلم گفتم که حضرت او را نفرین خواهد کرد ، پس حضرت دو رکعت نماز گذاشت و گفت: اى پروردگار من! این حقّ من بود ، او را بخشیدم، بخشش و بزرگواری تو از من بیشتر است، پس او را ببخش و به خاطر کارش او را کیفر نده .  منبع: منتهى الآمال، جلد ‏۲، صفحه ۱۲۷

ادامه نوشته »

سفارش خدا به حضرت موسی ۱ – منت نگذار

  قال اللّه تبارک و تعالى لموسى علیه السّلام: یا موسى، أنا أفعل بک ثلاثه أفعال أنت أیضا افعل ثلاثه، فقال موسى علیه السّلام: ما هذه الثلاثه؟ قال اللّه تعالى: الأوّل: وهبتک نعیما کثیرا و لم أمنّ علیک، فهکذا إذا أعطیت خلقی شیئا فلا تمنّ علیهم     خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه کار نسبت به تو مى‏کنم تو نیز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چیست؟فرمود: اول؛ من نعمتهاى فراوان بی ‏منت به تو دادم، تو هم اگر به کسى چیزى دادى منت مگذار، منبع : تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۲۲۷ داستان: عالم بزرگوار شهید مدرّس،[ در دوران نمایندگی مجلس]، درس کفایه را در مدرسه ی سپهسالار تدریس می کرد.  من مدتی به درس ایشان می رفتم. گاهی اوقات اتفاق می افتاد که مدرّس هفته ای دو روز ( روزهای پنجشنبه و جمعه) غیبت می کرد و ما فکر می کردیم که به دهات موقوفه می رود. اتفاقاً دوستی داشتم که ساکن شهریار بود و از من دعوت کرد که به ده آنها بروم. دعوتش را پذیرفتم و رفتم. او ضمن صحبت گفت: «سیدی هست که گاه هفته ای یک روز به ده ما می آید و سر قنات می رود و با مقنّیها (چاه کن ها)کار می کند. بیشتر از همه ی آنها هم کار می کند». یک روز عصر پنجشنبه به همراه میزبان از ده بیرون رفتیم و به طور اتفاق از کنار قنات عبور کردیم. مقنّیها مشغول به کار بودند. وقتی دقت کردم دیدم مدرّس نیز بالای چاه، مشغول کشیدنِ سطل از چاه است  – منبع:کتاب دیدار با ابرار [او نه تنها برمردم منت نمی گذاشت بلکه این گونه امور را وظیفه ی خود می دانست  . حجه الاسلام ابوترابى قهرمان آزادگان، ده سال اسارت و شکنجه کشیده بود، ایشان وقتى وارد ایران شد، در سخنرانى خود فرمود که: ما ده سال شکنجه و آزار شدیم و اسیر هم شدیم ولى الان منّتى بر کسى نداریم. ده سال سختى کشیدند ولى مى‏گویند منّتى نداریم. ولى کسانی هم هستند که ۲ تا شیشه آبلیمو به جبهه داده اند، هر لحظه فتوکپى آن را نشان مى‏دهد که این سندش است… امام (رحمه الله علیه) فرمود: من به گردن انقلاب هیچ حقى ندارم با این که همه‏ى حق‏ها براى امام بود. مى‏گفت: به من رهبر نگویید در صورتى که بهترین رهبر بود. مى‏گفت: من کارى براى اسلام نکردم در حالى که هر چه کار بود او کرد. پدر انقلاب بود. نقش محورى انقلاب بود. مؤسّس انقلاب بود .  

ادامه نوشته »

چند چیز ؛ مسخره دارد !!!

  (به بهانه میلاد امام رضا علیه السلام) قال الإمام علیّ بن موسى الرضا علیه السّلام: سبعه أشیاء من الاستهزاء: من استغفر اللّه بلسانه و لم یندم قلبه فقد استهزأ بنفسه، و من سأل اللّه التوفیق و لم یجتهد فقد استهزأ بنفسه، و من سأل اللّه الجنّه و لم یصبر على الشدائد فقد استهزأ بنفسه، و من تعوّذ باللّه من النار و لم یترک شهوات الدّنیا فقد استهزأ بنفسه، و من ذکر الموت و لم یستعدّ له فقد استهزأ بنفسه، و من ذکر اللّه و لم یشق إلى لقائه فقد استهزأ بنفسه، و من أصرّ على المعاصی و طلب العفو من ربّه و لم یتب فقد استهزأ بنفسه   حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:  هفت چیز بدون هفت چیز دیگر مسخره است: ۱-کسى که به زبان استغفار کند و در دل پشیمان نباشد ،خود را مسخره کرده، ۲- کسى که توفیق از خدا بخواهد و کوشش نکند،خود را مسخره کرده، ۳- کسی که  بهشت خواهد و بر سختیها صبر ننماید،خود را مسخره کرده، ۴- کسی که از آتش به خدا پناه برد و از لذت دنیا دست نکشد،خود را مسخره کرده، ۵-کسی که  مرگ را یاد کند و آماده آن نشود،خود را مسخره کرده، ۶-کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او نباشد،خود را مسخره کرده، ۷- کسی که در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند،خود را مسخره کرده است  منبع: تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۴۷۰

ادامه نوشته »

اهمیت دختر

  (به بهانه میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر ) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: از مبارکی زن این است که فرزند نخست او دختر باشد.   پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: بوی فرزند ، از بوی بهشت است و دختران را جز مومن ،کسی دوست ندارد.   امام صادق علیه السلام: پسرها نعمت اند و دخترها نیکی . خداوند ،از نعمتها سوال و به نیکی ها پاداش می دهد.   ابن عباس از رسول اکرم نقل کرده است که فرموند:  کسى که تحفه‏اى بخرد و براى خانواده خود بیاورد، اجر او در پیشگاه الهى مانند کسى است که بمستمندان کمک کرده باشد. سپس در نوع تقسیم تحفه فرمود: اول به دختر بچه‏ها بدهید سپس به پسرها، آن کس که دختر بچه خود را مسرور نماید اجر آزاد کردن بنده‏اى از فرزندان اسماعیل دارد و آن کس که دیده پسر بچه خود را روشن کند مانند کسى است که از خوف خداوند گریسته باشد و اجر گریه از خوف خداوند، جنات نعیم است منبع : حکمت نامه کودک، آیت الله ری شهری، صفحه۲۹  

ادامه نوشته »

چقدر به نماز اهمیت می دهیم؟

  (به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام)  قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ علیه السلام:‏ لَمَّا حَضَرَ أَبِیَ الْوَفَاهُ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا یَنَالُ‏ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاهِ. امام کاظم علیه السلام می فرمایند: پدرم در هنگام مرگ وصیت کرد ما را و فرمود: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد منبع: وسائل الشیعه،جلد ۴ ، صفحه ۲۴ نکته : این روایت مشهور را عموما حفظ هستیم ؛ حال سوال اینجاست که آیا ما نماز را سبک می شماریم یا خیر؟ برای روشن شدن پاسخ لازم است بیندیشیم که ما برای نماز چقدر ارزش قائل هستیم  به عنوان مثال: در منزل بعد از خوردن خرما آیا دانه اش را پشت پشتی می گذاریم؟ در مسجد چطور ؟!!! در منزل زیر دست بچه پارچه پهن می کنیم تا غذا را نریزد ، در مسجد چطور؟!!! دستشویی منزل ما تمیز تر است یا دستشویی  مسجد ما ؟!!! منزلمان را چند بار جارو کرده ایم؟ مسجد را چند بار ؟!!! اتاق رئیس اداره قشنگتر است یا نمازخانه ی اداره؟!!! در عروسی ها نمازمان را اول وقت می خوانیم؟!!! کسبه ، مغازه را موقع اذان تعطیل می کنند ؟!!! در زمینهای ورزشی نمازخانه کجاست ؟!!! در مدارس به درس اهمیت بیشتری می دهند یا به نماز؟!!! در دانشگاهها چطور؟!!! و…

ادامه نوشته »

اصول زندگی امام صادق علیه السلام

  (به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام)  قِیلَ لِلصَّادِقِ علیه السلام  عَلَى مَا ذَا بَنَیْتَ أَمْرَکَ– فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَهِ أَشْیَاءَ– عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِی لَا یَعْمَلُهُ غَیْرِی فَاجْتَهَدْتُ  وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ فَاسْتَحْیَیْتُ  وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی فَاطْمَأْنَنْتُ  وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِی الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْت‏  به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرض کردند کار خود را بر چه چیز بنا کرده‏اید؟  فرمود بر چهار چیز: ۱-فهمیدم که عمل مرا دیگرى انجام نمیدهد پس کوشش کردم. ۲- دانستم که خداوند بر حال من اطلاع دارد ،پس حیا کردم.  ۳- فهمیدم روزى مرا دیگرى نخواهد خورد،پس آرامش یافتم.  ۴- و دانستم بالاخره به سوى مرگ میروم ، پس خود را آماده کردم. ‏منبع: بحار الأنوار، جلد ‏۷۵، صفحه ۲۲۸، باب ۲۳ مواعظ الصادق جعفر بن محمد و وصایاه و حکمه

ادامه نوشته »

دلالی کار خیر و وعده امام صادق علیه السلام

  (به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام) بعضی از ما در توانمان نیست کار خیری را انجام دهیم ، اما می توانیم دلالی کار خیر کنیم . مثلا پول برای انفاق نداریم ، اما می توانیم از پولدارها بگیریم و به مستضعفین دهیم و یا شخصی دنبال منزل می گردد و ما نداریم ، اما می توانیم از آشنایانمان منزل بگیریم به هر حال بسیاری از ما وجه ی اجتماعی داریم داستان : درزمان امام صادق‏ یک شیعه بود در دربار کار میکرد در دربار بنى عباس، یکی از دوستانش گفت تو که شیعه هستى یک بار هم برویم خانه امام صادق‏. گفت رویم نمیشود، آخر من کارمند طاغوتم حالا بیایم خدمت امام صادق‏، اصلا امام صادق راهم نمیدهد.  گفت من وقت مى‏گیرم .خلاصه وقت گرفت و این دلالى کرد و این آقا را که در دربار بود برد خانه امام صادق و امام صادق یک نگاهى به این کرد و این نگاه نگاه ولایتى بود. در عمق دل ایشان اثر کرد گفت آقا راستش را بخواهى من عمرى است در دربار بودم پولهاى حسابى جمع کرده‏ام ولى شیعه شما هستم میشود توبه کنم فرمود توبه‏ات سخت است گفت چیه؟ امام فرمود: تمام اموالت که از راه گناه است همه را باید پس بدهى به صاحبش. هر کدام را هم که نمیشناسى من امام صادق به تو اجازه میدهم بدهى به فقرا.  گفت آقا حتى لباسهایم، فرمود توبه تو سخته، گفت اگر یک همچین توبه‏اى بکنم چى؟ گفت من امام صادق ضامنم براى تو بهشت را.  این امام صادق و این جلسه مبارک باعث شد این آقا رفت و ازشغلش استعفا داد و اجناس را دادو اموال را دادو حتى لباسهایش را داد و یک لنگ بست و اصلا رفت در خانه نشست. این رفیقش که دلالی این کار خیر را انجام داده بود،‏ دید عجب کودتایى شد درون این، رفت به رفیقهایش گفت این آمده این طرف، آن طرفى بوده این طرفى شده، حالا ما برویم خانه‏اش. یک روز این دلال  آمد دید دوستش دارد مى‏میرد. گفت حالت چه طور است گفت دقیقه‏هاى آخر عمرم است.  اى دلالى که من را بردى خانه امام صادق خدا خیرت دهد. خداجزاى خیرت دهد من را نجات دادى.  این را دعا کرد و لحظه آخر گفت آقا آقا این امام صادق است به وعده خودش وفا کرد، گفت اگر تو توبه کنى من امام صادق ضامن میشوم براى تو بهشت را. امام صادق بهشت را ضمانت کرد، گفت و نفس آخر را کشید.  دلال‏ گفت دویدیم شیعیان را دعوت کردیم، گفتیم بابا این ،این طرفى است حالا اگر در دربار مرده بود چه قدر دنگ و فنگ داشت یک تشییع جنازه‏اى و مراسمى و باشکوه مراسم کفن و دفن و مراسم را انجام دادیم و بعد از مدتى من رفتم خدمت امام صادق، تا در را زدم قبل از این که امام صادق بگوید کیه، گفت آقایى که مثلا از کوفه آمدى، ما فلان ساعت فلان دقیقه به وعده خودمان وفا کردیم. منبع: حجه الاسلام قرائتی، برنامه درسهایى از قرآن ،  تفسیر سوره فلق (۸)، [۲۷/ ۰۷/ ۸۴]، به نقل از کتاب محجه البیضاء، جلد ۳، صفحه ۲۵۴

ادامه نوشته »

آیا تارک الصلاه ملعون است ؟

  قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله من قول الله عزوجل:  تارک الصّلاه ملعون فی التّوراه ملعون فی الإنجیل ملعون فی الزّبور ملعون فی القرآن ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میکائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمّد رسول خدا صلی الله علیه و آله از قول خداوند می فرمایند: ترک‏کننده نماز، ملعون است در تورات و ملعون است در انجیل و ملعون است در زبور و ملعون است در  قرآن و ملعون است به زبان جبرئیل و ملعون است به زبان میکائیل و ملعون است به زبان اسرافیل و ملعون است به زبان محمّد منبع : انوار الهدایه، صفحه ۱۹۷

ادامه نوشته »

علم آموزی در پیری

  قال رسول الله  صلى الله علیه و آله :  مَن لَم یَطلُبِ العِلمَ صَغیرا فَطَلَبَهُ کَبیرا فَماتَ ، ماتَ شَهیدا پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که در دوران خردسالى علم نیاموزد و در بزرگسالى دنبال آن رود و [در ضمن تحصیل علم ]بمیرد ، شهید مرده است . منبع : میزان الحکمه، جلد ۵، صفحه ۴۶۲، روایت ۹۲۵۷ داستان : «سکّاکى» مردى فلزکار و صنعتگر بود، توانست با مهارت و دقت دواتى بسیار ظریف با قفلى ظریفتر بسازد که لایق تقدیم به پادشاه باشد. انتظار همه گونه تشویق و تحسین از هنر خود داشت. با هزاران امید و آرزو آن را به پادشاه عرضه کرد. در ابتدا همان طورى که انتظار مى‏رفت مورد توجه قرار گرفت، اما حادثه‏اى پیش آمد که فکر و راه زندگى سکاکى را به کلى عوض کرد. در حالى که شاه مشغول تماشاى آن صنعت بود و سکاکى هم سرگرم خیالات خویش، خبر دادند عالمى (ادیب یا فقیهى) وارد مى‏شود. همینکه او وارد شد، شاه چنان سرگرم پذیرایى و گفتگوى با او شد که سکاکى و صنعت و هنرش را یکباره از یاد برد. مشاهده این منظره تحولى عمیق در روح سکاکى به وجود آورد. دانست که از این کار تشویق و تقدیرى که مى‏بایست نمى‏شود و آنهمه امیدها و آرزوها بى‏موقع است. ولى روح بلندپرواز سکاکى آن نبود که بتواند آرام بگیرد. حالا چه بکند؟ فکر کرد همان کارى را بکند که دیگران کردند و از همان راه برود که دیگران رفتند. باید به دنبال درس و کتاب برود و امیدها و آرزوهاى گمشده را در آن راه جستجو کند. هرچند براى یک عاقل مرد که دوره جوانى را طى کرده، با طفلان نورس همدرس شدن و از مقدمات شروع کردن کار آسانى نیست، ولى چاره‏اى نیست، ماهى‏ را هر وقت از آب بگیرند تازه است. از همه بدتر اینکه وقتى که شروع به درس خواندن کرد، در خود هیچ گونه ذوق و استعدادى نسبت به این کار ندید. شاید هم اشتغال چندین ساله او به کارهاى فنى و صنعتى ذوق علمى و ادبى او را جامد کرده بود. ولى نه گذشتن سن و نه خاموش شدن استعداد، هیچ کدام نتوانست او را از تصمیمى که گرفته بود باز دارد. با جدیت فراوان مشغول کار شد، تا اینکه اتفاقى افتاد: آموزگارى که به او فقه شافعى مى‏آموخت، این مسأله را به او تعلیم کرد: «عقیده استاد این است که پوست سگ با دبّاغى پاک مى‏شود.». سکاکى این جمله را دهها بار پیش خود تکرار کرد تا در جلسه امتحان خوب از عهده برآید، ولى همینکه خواست درس را پس بدهد این‏طور بیان کرد: «عقیده سگ این است که پوست استاد با دباغى پاک مى‏شود.». خنده حضار بلند شد. بر همه ثابت شد که این مرد بزرگسال که پیرانه سر هوس درس خواندن کرده به جایى نمى‏رسد. سکاکى دیگر نتوانست در مدرسه و در شهر بماند، سر به صحرا گذاشت. جهان پهناور بر او تنگ شده بود. از قضا به دامنه کوهى رسید، متوجه شد که از بلندیى قطره قطره آب روى صخره‏اى مى‏چکد و در اثر ریزش مداوم، صخره را سوراخ کرده است. لحظه‏اى اندیشید و فکرى مانند برق از مغزش عبور کرد، با خود گفت: دل من هر اندازه غیرمستعد باشد از این سنگ سخت‏تر نیست. ممکن نیست مداومت و پشتکار بى‏اثر بماند. برگشت و آن قدر فعالیت و پشتکار به خرج داد تا استعدادش باز و ذوقش زنده شد. عاقبت یکى از دانشمندان کم نظیر ادبیات گشت منبع : مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، جلد ‏۱۸، ( داستان و راستان)، صفحه ۳۲۵

ادامه نوشته »

کسی که نماز نمی خواند؛ پست تر از …

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله  یَقُولُ الْکَلْبُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی کَلْباً وَ لَمْ یَخْلُقْنِی خِنْزِیراً وَ یَقُولُ الْخِنْزِیرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی خِنْزِیراً وَ لَمْ یَخْلُقْنِی کَافِراً وَ یَقُولُ الْکَافِرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی کَافِراً وَ لَمْ یَجْعَلْنِی مُنَافِقاً– وَ الْمُنَافِقُ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی مُنَافِقاً وَ لَمْ یَخْلُقْنِی تَارِکَ الصَّلَاه پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: سگ می گوید حمد خدا را که مرا سگ قرار داد و خوک قرار نداد؛ خوک می گوید حمد خدا را که مرا خوک قرار داد و کافر قرار نداد؛ کافر می گوید حمد خدا را که مرا کافر قرار داد و منافق قرار نداد؛ منافق می گوید حمد خدا را که مرا منافق قرار داد و تارک الصلاه قرار نداد منبع: جامع الأخبار، صفحه ۷۴، الفصل الرابع و الثلاثون فی تارک الصلاه  

ادامه نوشته »

بی نمازان و نزدیکانشان نخوانند

  قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله:  مَنْ أَعَانَ عَلَى تَارِکِ الصَّلَاهِ بِلُقْمَهٍ أَوْ کِسْوَهٍ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ سَبْعِینَ نَبِیّاً أَوَّلُهُمْ آدَمُ وَ آخِرُهُمْ مُحَمَّد  پیغمبر صلّى الله علیه و آله:  هر که تارک نماز را به یک لقمه نانی و یا لباسی یاری کند، مانند آن است که هفتاد پیامبر را کشته که اول آنها آدم و آخرین آنان محمد است   منبع: جامع الأخبار، صفحه  ۷۴، الفصل الرابع و الثلاثون فی تارک الصلاه  

ادامه نوشته »

چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود؟

  از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: چرا دعاى ما مستجاب نمى‏شود با اینکه خداوند فرموده: مرا بخوانید تا اجابت کنم؟ فرمود: ده چیز دلهاى شما را میرانده: ۱-       با اینکه خدا را شناختید وظیفه‏ ى بندگى را انجام ندادید. ۲-      قرآن را خواندید و به کار نبستید. ۳-      دعوى دوستى پیغمبر کردید و با فرزندانش دشمنى کردید. ۴-      ادعاى عداوت شیطان کردید و از او پیروى نمودید. ۵-      گفتید بهشت را دوست داریم و عملى انجام ندادید. ۶-       گفتید از دوزخ مى‏ترسیم و بدنهاى خویش را در آن افکندید. ۷-      به عیب مردم پرداختید و از عیوب خود غافل شدید. ۸-      لاف دشمنى دنیا زدید و به جمع اموال پرداختید. ۹-      به مرگ اقرار کردید و آماده‏ى آن نشدید. ۱۰-    مردگان را به خاک سپردید و عبرت نگرفتید، به این مناسبات دعاى شما مستجاب نمى‏شود  منبع :  تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۵۱۵، و نصایح، صفحه ۳۱۱ جهت نیاز به متن عربی به ادامه منبرک رجوع فرمایید.

ادامه نوشته »

گناه آشکار

  إِیَّاکَ وَ الْمُجَاهَرَهَ بِالْفُجُورِ فَإِنَّهَا مِنْ أَشَدِّ الْمَآثِم‏ حضرت علی علیه السلام می فرمایند : بپرهیزید از انجام دادن گناه به صورت علنی ؛ که آن بزرگترین گناهان است منبع: تصنیف غرر الحکم و درر الکلم صفحه   ۴۶۲ یکی از چیزهایی که گناه را به بالاترین حد مجازات می رساند, انجام دادن گناه به صورت آشکار است به عنوان مثال: خانمی که آرایش می کند و علناً در خیابان به این صورت راه می رود شخصی که علناً رشوه می گیرد کسی که علناً ربا می گیرد فردی که علناً روزه خواری می کند و …

ادامه نوشته »

ثواب عجیب درک کردن تکبیره الاحرام امام جماعت

  عَنْ عَبْدِاللَّهِ ابْنِ مَسْعُودٍ – رَحِمَهُ الله – اِنَّهُ فاتَتْهُ تَکْبیرَهُ الْاِفْتِتاحِ یَوْماً فَاَعْتَقَ رَقَبَهً وَ جاءَ اِلَى‏النَّبِىِّ – صلی الله علیه – فَقالَ یا رَسُولَ اللَّهِ فاتَتْنى تَکْبیرَهُ الْاِفْتِتاحِ یَوْماً فَاَعْتَقْتُ رَقَبَهً هَلْ کُنْتُ مُدْرِکاًفَضْلَها؟ فَقالَ: لا فَقالَ اِبْنُ مَسْعُودٍ ثُمَّ اَعْتِقُ اُخْرى هَلْ کُنْتُ مُدْرِکاً فَضْلَها؟ فَقالَ: لا یَابْنَ‏مَسْعُودٍ! وَ لَوْ اَنْفَقْتُ ما فِى الْاَرْضِ جَمیعاً لَمْ تَکُنْ مُدْرِکَ فَضْلِها؛  عبداللّه ابن مسعود روزى به تکبیر اوّل نماز جماعت نرسید و براى جبران ‏ثواب آن یک بنده آزاد کرد، خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: یا رسول الله من به ‏تکبیر اوّل نماز جماعت نرسیدم و جهت جبران آن یک بنده آزاد کردم. آیا با این کار آن‏ ثواب را درک خواهم کرد؟ حضرت فرمود: خیر، ابن مسعود گفت: یک بنده‏ دیگر آزاد خواهم کرد آیا به ثواب خواهم رسید؟ حضرت فرمودند: خیر، اى‏ ابن مسعود اگر آنچه در زمین است در راه خدا انفاق کنی ثوابی که از دست داده ای را درک‏ نخواهى کرد.  منبع: مستدرک الوسائل، جلد  ۱، صفحه ۴۸۸  

ادامه نوشته »
**منبرک**