خانه / اخلاقی (صفحه 16)

اخلاقی

در این بخش منبرک های اخلاقی را می توانید ببینید.

ریشه خرافات ۳

?????????????????????????????????????

عامل دیگری که باعث ایجاد خرافات در جامعه می شود ” رسیدن به هدف مقدس، از راه اشتباه ” است

مثلا:

و یا می خواهد خانمها، بدون حجاب وارد حرم امام رضا علیه السلام نشوند ، در اول مفاتیح ها و قرآن های حرم می نویسد:

یکی از روحانیون امام رضا را در خواب دید که به او فرمود :به زنان بگویید با جوراب نازک وارد حرم نشوید .

این پیام را در ۱۰ قرآن دیگر بنویس تا ده روز بعد حاجت میگیری و اگر ننویسی تا سه روز بعد بلای خانمان سوزی برایت میفتد . کوتاهی نکن . پشیمان میشوی

******************************

و یا می خواهد مردم محب حضرت زینب شوند ؛ به همه پیامک می زند :

“تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت ۲۰ میلیون به دست اورد. به دست کسی دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه ۲۰ نفر بفرست…………

۲۰ روز دیگه منتظر یک معجزه باش تروخدا بفرست”

******************************

این ها به یک اصل تبدیل شده و به مرور زمان مردم را به دین بدبین می کند

دشمن هم همین را می خواهد

چندی قبل روزنامه نیوز تلاویو که در سرزمین‌های اشغالی منتشر می‌شود در چاپ سراسری خود با این تیتر که “چگونه اسلام را متزلزل سپس آن را در اختیار بگیریم” پرده از اهداف شوم صهیونیست‌ها خبر داد.

هنری لیونر که به یک عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت می‌کند می گوید: همکاران ما شب و روز در واتس‌اپ و شبکه‌های اجتماعی در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند.

هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیام‌های فارسی، عربی، ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه و قرآن، در آخر پیام‌ها می‌نویسیم آن را برای ۱۰ نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی!

با گذشت چند روز و به مرور زمان مسلمانان می‌بینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی می‌کنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست می‌دهند.

 

ریشه خرافات ۲

7یکی از مهمترین عوامل ایجاد و گسترش خرافات این است که ” از حادثه جزئی یک اصل کلی ” می گیرند :

داستانک:

منطقه‌ای مشهور به «آبادعلی» در کوه‌های مشرف به بلوار چمران شیراز؛ سه‌شنبه‌های اول هر سال شاهد حضور جمعی از مردم با عقاید خاص است که برای برآورده شده حاجات خود در این مکان جمع می‌شوند و آداب و رسوم عجیب و غریبی را به جای می‌آورند!

اوج خرافه‌گرایی و درویش‌ مسلکی این عده تا جایی است که یک درویش را واسطه‌ی حاجات خود و خدا قرار می‌دهند و با کشیدن حاجات خود بر روی زمین و سنگ، هفت مرتبه دور زدن به دور تپه‌ای در این منطقه، روشن کردن شمع و بستن پارچه‌ی سبز به درختان و … به دنبال برآورده شدن حاجات خود هستند.

حال ماجرای این خرافات ازکجا شروع می شود؟!

این افراد معتقدند در زمان‌های دور شخصی به نام عارف علی، که شغلش چوپانی بوده گوسفندان مردم را برای چرا به این منطقه می‌آورد اما گوسفندانش گم می‌شوند و برای پیدا شدن گوسفندان اعمالی را انجام می‌دهد که سرانجام منجر به پیدا شدن گوسفندان می‌شود!

در شجرنامه‌ی این فرد آمده است وی برای پیدا شدن گوسفندانش با چوبدستی خود روی زمین عکس گوسفند می‌کشد و هفت سنگ را به یک نیت روی هم می‌گذارد و خدا را قسم می‌دهد که به مراد دلش برسد و سرانجام در تاریکی شب و به دلیل فرط خستگی به خواب می‌رود و در خواب مولای متقیان(علیه السلام) را به خواب می‌بیند که به وی آدرس نوری را نشان می‌دهد که محل گوسفندانش بوده است.

مطلب همین جاست ، که چون یک نفر در روز ۳ شنبه ، ۷ سنگ را روی هم گذاست و تصویر خواسته ی خود را کشید ؛ بقیه مردم هم برای برآورده شدن حاجات باید این کار را بکنند!!!

خاطره :

منتظر تاکسی کنار خیابان ایستاده بودم . شخصی جلو آمد و گفت: حاج آقا؛ ۱۷ صلوات بفرستید تا ماشین بیاید

گفتم : به جای ۱۷ تا ۱۷۰ تا صلوات می فرستم اما شما بگو منبع این ذکر و تعداد صلواتها کجاست؟

گفت: خودم ؛ زیرا روزی کنار خیابان منتظر ماشین بودم ، بعد از فرستادن هفدهمین صلوات ماشین جلوی پایم ایستاد این میشود خرافات ؛ حال اگر ۱۷ صلوات فرستادیم و ماشین نیامد به چه کسی بد بین می شویم ؟ به آن شخص یا به خدا؟

ریشه خرافات۱

(به بهانه ۱۸ رجب سالروز وفات ابراهیم، فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)

13

زمانی که ایمان کم شود جهل و خرافات زیاد می شود

به عنوان مثال:

دسته اى از غرب‏زدگان به قدرى موهوم پرستند که از خانه ‏اى که شماره پلاک آن ۱۳ است مى‏ترسند پلاک آن ‏را ۱+ ۱۲ مى‏گذارند در سازمان ملل متحد آسانسور از طبقه ۱۲ به طبقه ۱۴ منتقل مى‏شود و طبقه ۱۳ ندارد. نکته ی عجیب این است که هتل‏هاى بزرگ نیویورک طبقه سیزده ندارند آنان از طبقه سیزده وحشت دارند.

هنگامى که ملکه انگلیس از آلمان غربى بازدید کرد رئیس ایستگاه راه ‏آهن  دویسبورگ شماره  سکویى را که قطار ملکه از آن حرکت مى‏کرد ۱۳ بوده به ۱۲ تغییر مى‏دهد تا گزندى به جان او و همراهانش نرسد (جهت اطلاع از دیگر خرافات غرب ؛ اینجا را کلیک نمایید)

اما در مقابل دین مبین اسلام به شدت در مقابل خرافات می ایستد

داستانک:

ابراهیم فرزند رسول خدا در ۱۸ رجب سال دهم قمری از دنیا رفت. او که ثمره ازدواج پیامبر(ص) با ماریه قبطیه بود، کمتر از دوسال در دنیا زندگی کرد.

در تواریخ آمده است: در آن روز که ابراهیم از دنیا رفت ‏خورشید گرفت و مردم مدینه گفتند: خورشید به خاطر مرگ ابراهیم گرفته است!

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) براى رفع این اشتباه و مبارزه با این موهومات و خرافات به منبر رفت و مردم را مخاطب ساخته فرمود: « أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ کُسُوفَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ یَجْرِیَانِ بِأَمْرِهِ مُطِیعَانِ لَهُ لَا یَنْکَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَیَاتِهِ فَإِذَا انْکَسَفَا أَوْ أَحَدُهُمَا صَلُّوا »

اى مردم همانا خورشید و ماه دو نشانه از نشانه‏هاى قدرت حق تعالى هستند که تحت اراده و فرمان او هستند و براى مرگ و حیات کسى نمى‏گیرند و هر زمان دیدید آن دو یا یکى از آنها گرفت نماز بگزارید.   [بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۸۸، ص: ۱۵۵]

گریه شدید پیامبر !

(به بهانه ایام ماه رجب )

21

عَنْ ثَوْبَانَ قَالَ: کُنَّا مُحْدِقِینَ بِالنَّبِیِّ فِی مَقْبَرَهٍ فَوَقَفَ ثُمَّ مَرَّ ثُمَّ وَقَفَ ثُمَّ مَرَّ فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا وُقُوفُکَ بَیْنَ هَؤُلَاءِ الْقُبُورِ فَبَکَى رَسُولُ اللَّهُ بُکَاءً شَدِیداً وَ بَکَیْنَا فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا ثَوْبَانُ هَؤُلَاءِ یُعَذَّبُونَ فِی قُبُورِهِمْ سَمِعْتُ أَنِینَهُمْ فَرَحِمْتُهُمْ وَ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْهُمْ فَفَعَلَ فَلَوْ صَامُوا هَؤُلَاءِ أَیَّامَ رَجَبٍ وَ قَامُوا فِیهَا مَا عُذِّبُوا فِی قُبُورِهِم‏

ثوبان یکی از یاران پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) می گوید :

 با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه
شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن‌گاه فرمود:

 ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند.  [ بحارالانوار-جلد ۹۴ صفحه  ۴۹]

 امام رضا (علیه السلام) فرموده است:

هر کس براى رغبت به ثواب و پاداش خداى عز و جل، روز اول ماه رجب را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب مى‏شود [روضه الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى   صفحه ۶۲۸  ]

مرگ ۵۰ مرجع تقلید؛ در یک روز

(به بهانه ۲۵ جمادی الثانی ؛ سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی اراکی)

16دست آقا رو بوسید و عرضه داشت:

” آقا ، نصیحتی بفرمایید”

آقا، همان طور که سرشان پایین بود فرمودند:

” شغلت چیست؟”

عرضه داشت : “نجارم”

آقا فرمودند:

“پس یک در و پنجره برای قلبت بساز”

امروز ۲۵ جمادی الثانی ؛  سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی اراکی است

زمانی که آیت الله العظمی اراکی از دنیا رفتند ، حضرت آیت الله بهجت بر پیکر مطهر ایشان نماز خواندند و فرمودند: “ارتحال آیت الله محمد علی اراکی در این زمان و این شرایط مانند این است که پنجاه مرجع تقلید در یک زمان از دنیا رفته باشند “


عبایی که برای رهبری فرستاده شد

(به بهانه ۲۴ جمادی الثانی ؛ سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی)

15۶۴ سالش شده بود و هر چه پسر برایش آمده بود مرده بودند…

دلش شکست،

گفت به زیارت امام رضا می روم و پسر می گیرم***

نزدیک ولادت امام رضا به دنیا آمد  . اسمش را گذاشت ” محمد رضا” بعد ها مردم می گفتند :”حضرت آیت الله العظمی سیدمحمد رضا گلپایگانی”

۲۴ جمادی الثانی روز ارتحال این مرجع بزرگ جهان اسلام است .کسی که در این انقلاب چه در دوران طاغوت چه بعد از آن ، لحظه ای از تایید انقلاب و امام و رهبری کوتاهی نکرد

داستانک :

این داستان از زبان آیت الله خزعلی و حجت الاسلام راشد یزدی ، بارها بیان شده ،و بیانگر این است که این مرجع بزرگ چقدر خود را مقید به دفاع از ولایت می دانسته است

مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند:
اگر دیدم کاری را شما انجام می دهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر می دهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمی کنم و تضعیف شما را حرام می دانم. عمده ، عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده ام. [ کتاب جلوه آفتاب صفحه ۶۳]

 

فلسفه ۲ سجده

 (به بهانه فصل بهار)

16قرآن کریم بارها و بارها نمونه هایی کوچک از قیامت و زنده شدن مردگان را مثال می زند که یکی از نمونه های آن را در روی زمین می بینیم. در  حدیث است که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند :

 « اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور » .

هر وقت بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید . [ مفاتیح الغیب،از فخرالدین رازی ،جلد ‏۱۷، ص: ۱۹۴]

 یعنی بهار مثالی و الگویی از قیامت است

یکی از هزاران فلسفه نماز ؛ بودن به یاد مرگ و قیامت است

در سوره حمد “مالک یوم الدین” می گوییم و یا در هر رکعت ۲ سجده انجام می دهیم

به راستی فلسفه ۲ سجده چیست ؟

از حضرت على علیه السلام  در مورد فلسفه سجده سؤال شد، حضرت فرمود:

سجده اول به این معنا است که خدایا اصل ما از خاک است. و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا ما را از خاک خارج کردى. و معناى سجده دوم، این است که خدایا دو باره ما را به خاک برمى گردانى. و سربرداشتن از سجده دوم به معناى این است که خدایا یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى آورد.

سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) عَنْ مَعْنَى السُّجُودِ فَقَالَ مَعْنَاهُ مِنْهَا خَلَقْتَنِی یَعْنِی مِنَ التُّرَابِ وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السُّجُودِ مَعْنَاهُ مِنْهَا أَخْرَجْتَنِی وَ السَّجْدَهُ الثَّانِیَهُ وَ إِلَیْهَا تُعِیدُنِی وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السَّجْدَهِ الثَّانِیَهِ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنِی تَارَهً أُخْرَى‏»؛[ بحار الأنوار، ج ‏۸۲، ص ۱۳۹]

 این سخن اشاره یه این آیه شریفه دارد: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى‏»؛[سوره طه،آیه ۵۵.] ما شما را از آن [زمین‏] آفریدیم و در آن بازمى‏‌گردانیم و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مى‏‌آوریم

مهمترین کتاب شیعه

13کتاب کافی مهم‌ترین و معتبرترین منبع از کتب اربعه است.
این کتاب نوشته محمد بن یعقوب بن اسحاق مشهور به
ثقه الاسلام کلینی است

کلینی به جهت ارتباط با اصحاب ائمه و دسترسی به اصول اربعمأه روایات این کتاب را با کمترین واسطه نقل کرده است

کافی در کلام بزرگان

شیخ مفید از بزرگترین علمای تاریخ شیعه می‌گوید: این کتاب، از برترین کتب شیعه است که دارای فائده‌های بسیار می‌باشد [تصحیح الاعتقادات الامامیه،شیخ مفید، ص۷۰]

شهید اول آن را کتابی در زمینه حدیث معرفی می‌کند که امامیه مانند آن را نیاورده است[کلینی، الکافی، ج ۱، ص۲۷]

محمدتقی مجلسی معروف به مجلسی اول می‌نویسد: کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوطتر و جامعتر است و بهترین و بزرگ‌ترین تألیف فرقه ناجیه(امامیه) است [مرآه العقول، مجلسی،  ج۱، ص۳]

آقا بزرگ تهرانی کتابشناس و فقیه کبیر ، می‌گوید: کافی کتابی است که در نقل حدیث از اهل بیت(ع)، مانند آن نوشته نشده است [الذریعه،آقا بزرگ تهرانی،  ج ۱۷، ص۲۴۵]

آیت الله خویی از قول استادش میرزا محمدحسین نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده ‌است [خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص۹۹]

یکی از روایات کتاب شریف کافی

محمد بن زید طبرى گوید: مردى از بازرگانان فارس که از پیروان امام رضا (علیه السلام) بود، به آن حضرت نامه‏اى نوشت و در باره خمس، اجازه خواست، در پاسخ او نوشت که:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به راستى خدا واسع است و کریم، بر هر کارى ضامن ثواب است و بر تنگ نظرى غم و اندوه، هیچ مالى حلال نیست مگر از راهى که خدایش حلال کرده است و به راستى، خمس کمک ما است بر دین ما و بر عیالات ما و بر دوستان ما و وسیله بذل و بخشش ما است و حفظ آبروى ما از کسى که از او بیم داریم، آن را از ما دریغ ندارید و خود را از دعاى ما محروم‏ نسازید تا آنجا که مى‏توانید، زیرا پرداخت خمس، کلید روزى شما است و مایه پاک شدن گناهان شما و ذخیره‏اى است که براى روز بى‏نوائى خود پس انداز کنید، مسلمان کسى است که براى خدا بدان چه او را عهده‏دار کرده وفا کند و بر عهده خود بپاید، مسلمان نیست کسى که به زبان پذیرا است و به دل مخالف است، و السلام‏

[اصول کافى-ترجمه کمره‏اى    جلد ‏۳   صفحه ۶۳۳ ]

پس به فرموده امام رضا علیه السلام خمس برای خود انسان ۴ فایده دارد

  1. باعث دعای امام برای انسان می شود
  2. با پرداخت خمس ؛ روزی انسان تضمین می شود
  3. باعث پاک شدن گناهان است
  4. ذخیره برای قیامت است

 

تفریح باید اینگونه باشد (۳٫ همراه با صرفه جویی)

(به بهانه نزدیکی به ایام تعطیلی نوروز)

28

یکی دیگر از مباحثی که باید در رابطه با تفریح مدنظر قرار گیرد، این است که تفریح همراه با صرفه جویی باشد

اگر ۲ پارک مثل هم وجود دارد ؛ چرا پارک دورتر می رویم

اگر ساحل دریا از نظر تمیزی و خلوتی و … مثل هم بود ؛ چرا ساحل دورتر می رویم

و به همین صورت در کارهای دیگر

مثلا: در زمان مصاحبه از یک مسئول ؛ اگر مسئول یکی ست ، و حرف یکی ؛ پس چرا ۵۰ خبرنگار و فیلمبردار و … دور یک مسئول می روند و میکروفن به دست می گیرند ؛ چه ایرادی دارد یک خبرنگار باشد و بقیه همان را نشان دهند؟!

داستانک:

شهید رجایی اول انقلاب ، برای بازدید به جایی رفت

تعداد زیادی ازعکاسان وخبرنگاران دنبال ایشان می رفتند و مرتب عکس و فیلم می گرفتند و دوربینشان فلاش می زند.

ایشان همین طور که از پله ها بالا می رفتند به همه خبرنگاران و عکاسان گفت:

اینهمه عکس چرا می گیرید ، اکنون که زمان جنگ است با چه سختی این فیلم و این دوربین را از خارج وارد می کنیم یعنی تمام این ها را ما دلار می دهیم ، هرفلاشی که شما می زنید تیریست به قلب من

تفریح باید اینگونه باشد(کلیه موارد)

تفریح باید اینگونه باشد (۲٫با محور نماز)

(به بهانه نزدیکی به ایام تعطیلی نوروز)

25قال امیر المومنین علیه السلام:

 لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ

انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود [وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴]

یکی از مسائلی که انسان باید هنگام تفریح یا مسافرت مد نظر داشته باشد ، محو بودن دین ، خصوصا نماز است

داستانک:

مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد:

یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل از خدمت شمارسیدم برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم به من خوش گذشت.

امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟

عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. [جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶]

تفریح باید اینگونه باشد(کلیه موارد)

تفریح باید اینگونه باشد (۱٫ رنگ خدایی)

(به بهانه نزدیکی به ایام تعطیلی نوروز)

26

انسان در طول شبانه روز اعمالی که انجام می دهد از ۵ حالت خارج نیست:
۱٫
واجب ۲٫ حرام ۳٫ مستحب ۴٫ مکروه ۵٫ مباح
مباح” کاریست که نه ثواب دارد و نه گناه مانند راه رفتن ، خوابیدن ، خوردن و آامیدن و…، اما انسان مؤمن از آنجا که زیرک و دانا است ؛ کارهای مباح خود را به مستحب تبدیل می کند ، یعنی به همه کارهایش رنگ خدایی می زند مثلا:
می خواهیم روزی ۲۰دقیقه پیاده روی کنیم ؛ خوب ۱۰ دقیقه تا مسجد برویم ، ۱۰دقیقه برگردیم
می خواهیم دست و صورت رو بشوییم، نیت میکنیم وضو می گیریم
می خواهیم مسافرت برویم ؛ کنار امام زاده ها بایستیم و زیارت کنیم
در استخر شیرجه می زنیم ، نیت غسل مستحب کنیم
می خواهیم داخل دستشویی شویم ؛ با پای چپ داخل و با پای راست خارج شویم
می خواهیم جایی بنشینیم ، رو به قبله بنشینیم
و

پس دوستان خوبم از رنگ خدایی غافل نباشید

تفریح باید اینگونه باشد(کلیه موارد)

بهترین درخواست از خدا!

 ( به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

21حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه ی فدکیه در مسجد می فرمایند:

فَرَضَ اللَّهُ …  الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ

خداوند جهاد را برای عزت و آبروی اسلام قرار داد     [وسائل الشیعه، ج‏۱، ص: ۲۲]

یکی از دغدغه های تمام شیعیان باید  جهاد  باشد

ما باید نوعی زندگی کنیم که روزی جنگی پیش آمد بدون تعلل به جهاد برویم  به تعبیر دیگر آرزوی شهادت داشته باشیم و در دعاهایمان از خداوند درخواست شهادت کنیم

داستانک :

پیامبرصلى الله علیه وآله از شخصى شنید که در دعا مى‏گوید:” اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ ” خدایا! بهترین چیزى که از تو درخواست مى‏شود به من عطا کن،

پیامبر فرمود: اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید مى‏شود

وَ رَأَى ص رَجُلًا یَدْعُو وَ یَقُولُاللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُفَأَعْطِنِی أَفْضَلَ مَا تُعْطِی فَقَالَ ص‏ إِنِ اسْتُجِیبَ لَکَ أُهَرِیقَ دَمُکَ فِی سَبِیلِ اللَّه‏  

[مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۱، ص: ۱۴]

نکته:

در عالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بى‏ارزش است، گوسفندى که به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد.

توصیه های پیامبر به حضرت زهرا درباره مقدمات خواب

 (به بهانه میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها )

20عن فاطمه الزهرا(سلام الله علیها )قالت: دخل علی رسول الله (صلی الله علیه و آله ) و قد افترشت فراشی للنوم , فقال : یا فاطمه لاتنامی الا و قد عملت اربعه: ختمت القرآن , و جعلت الانبیاء شفعائک , و ارضیت المومنین عن نفسک , و حججت و اعتمرت , قال هذا و اخذ فی الصلوه , فصبرت حتی اتم صلاته, قلت: یا رسول الله امرت باربعه لا اقدر علیها فی هذا الحال فتبسم(صلی الله علیه و آله )و قال:

اذا قرات قل هو الله احد ثلاث مرات فکانک ختمت القرآن , واذا صلیت علی و علی الانبیاء قبلی کنا شفعائک یوم القیمه , و اذا استغفرت للمومنین رضوا کلهم عنک و اذا قلت : سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر, فقد حججت و اعتمرت .

حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: در وقتی که بستر خواب را گسترده بودم, رسول خدا صلی الله علیه و آله  بر من وارد شد, فرمود: ای فاطمه نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهی:

۱٫ قرآن را ختم کنی,

۲٫ پیامبران را شفیعت گردانی,

 ۳٫ مومنین را از خود راضی کنی,

 ۴٫ حج و عمره ای را به جا آوری.

این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد, صبر کردم تا نمازش تمام شد, گفتم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودی در حالی که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمی کرد و فرمود:

چون قل هو الله را سه بار بخوانی مثل این است که قرآن را ختم کرده ای

 چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستی، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود،

 چون برای مومنین استغفار کنی ، آنان همه از تو راضی خواهند شد،

 و چون بگویی: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره ای را انجام داده ای.

مفاتیح الجنان بخش باقیات الصالحات  باب ششم و بهجه  جلد  ۱ صفحه  ۲۸۷

امتحان شیعیان در چه وقت؟

(به بهانه ۱۷ اسفند سالروز شهادت شهید همت)

15امام صادق علیه السلام فرمود:  إمْتَحِنوا شیعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ؛ عِنْدَ مَواقیتِ الصّلاهِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها …

 شیعیان ما را در سه (وقت) امتحان کنید؛ در وقت نماز که چگونه بر آن محافظت می کنند…

وسائل الشیعه، ج‏۴، ص: ۱۱۲ ح ۴۶۵۰

داستانک:

سر تا پاش‌ خاکی‌ بود. چشم‌هاش‌ سرخ‌ شده‌ بود؛ از سوز سرما.

 دو ماه‌ بود ندیده‌ بودمش‌.

 ـ حداقل‌ یه‌ دوش‌ بگیر، یه‌ غذایی‌ بخور. بعد نماز بخون‌.

سر سجاده‌ ایستاد. آستین‌هاش‌ را پایین‌ کشید و گفت‌ «من‌ با عجله‌ اومده‌م‌ که‌ نماز اول‌ وقتم‌ از دست‌ نره‌.»

کنارش‌ ایستادم‌. حس‌ می‌کردم‌ هر آن‌ ممکن‌ است‌ بیفتد زمین‌. شاید این‌جوری‌ می‌توانستم‌ نگهش‌ دارم‌.     کتاب « همت » از مجموعه کتب  یادگاران

۴ چیز، محوکننده گناهان (۴٫ شکرگذاری)

 30

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۴٫  الشُّکْر

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود:

هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند:

۴٫شکرگزارى.                                   [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶]

داستانک:

روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر است:

 « الحمدالله على نعمائه والشکر على آلائه »

خدا را بر نعمتهاى ظاهریاش سپاس و بر نعمتهاى باطنیاش شکر.

آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پیش رفته و به او سلام کرد، زن گفت: علیک السلام یا روح الله! فرمود اى زن تو که هرگز مرا ندیدهاى از کجا شناختى من عیسى هستم، زن گفت: آن دوستى که تو را به سوى من دلالت کرد برایم معلوم نمود که تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا میگویم که دلى ذاکر و زبانى شاکر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانیت و یگانگى یاد میکنم که هرچه را میتوان با آن معصیت کرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر میکردم، اگر دست داشتم به حرام میآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع میرفتم چه عاقبتى داشتم؟

این نعمتى که خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است.            منبع:خزینه الجواهر ،صفحه۳۱۸

ما باید دیدمان را عوض کنیم و به نعمتهایی که خدا به ما داده توجه کنیم ،نه به کمبودها. یعنی در یک کلام در مسائل مادی به پایین دست خود نگاه کنیم

لطیفه :

کلاغی روی سر شخصی مدفوع کرد  آن شخص سریع شروع کرد به شکر کردن .

شخصی سوال کرد : لباست پر از آلودگی شده و شکر می کنی

گفت :برای این شکر می کنم که ، اگر گاو پرواز می کرد چه خاکی به سر می کردم .

روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)

**منبرک**