خانه / مناسبتی (صفحه 13)

مناسبتی

در این بخش منبرک هایی را که در رابطه با مناسبت های سال می باشد، می توانید ببینید.

آخرین نامه رتبه اول کنکور پزشکی

(به مناسبت روز دانشجو)

%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%a7%d8%ad%d8%af%db%8c

آخرین نامه رتبه اول کنکور سراسری:

«بسم رب الشهدء و الصدیقین»

چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره، قلب چند نفر را می درد؟

چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟

به راستی ما کجای این سوال و جواب ها قرار گرفته ایم؟

 

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه ی دختران معصوم سوسنگرد باخبر است؟

کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده، کشته شده و در آن جا دفن شده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: «نبرد تن و تانک!». اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟

 

آیا می توانید این مسئله را حل کنید:

گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله‌ی هزار متری شلیک می شود و در مبدأ به حلقومی اصابت و آن را سوراخ و گذر می کند. حالا معلوم نمایید، سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟ و کدام… و کدام…؟ توانستید؟!

اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:

هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ۱۰ متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده ی مهران-دهلران حرکت می کند مورد اصابت قرار می‌دهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تَن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟….

دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه‌ی فوق دکترا؟…

صفایی ندارد ارسطو شدن

خوشا پرکشیدن، پرستو شدن…

 

آنچه خواندید متن نامه ای از شهید «احمدرضا احدی»، دارنده ی رتبه ی نخست کنکور پزشکی سال ۶۴ است که ساعتی قبل از شهادت نوشته است.

هر کس پایان ماه صفر را بشارت دهد …!

 (به بهانه پایان ماه صفر)

19

« سخنی در باب روایت معروفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که : “هر کس پایان صفر را به من بشارت دهد؛ بهشت را به او بشارت میدهم” »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله روایتی نقل شده که فرمودند:” من بشرنی بخروج آذار فله الجنه

عده ای معتقد شدند آذار همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است .

و این روایت داستانی دارد

مرحوم شیخ صدوق در کتاب ارزشمند علل الشرایع این حدیث را به صورت حدیثی مسند از ابن عباس آورده است و آن عبارت از این است که:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرموند” :اول من یدخل علیکم الساعه رجل من اهل الجنه یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است.

پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بهشت گردند.

پیامبر که متوجه این موضوع شدند، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمود: “إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنه یعنی هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است.

پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود.

پیامبر از آنان پرسید: فی أی شهرٍ نحن من شهور الرومیه؟” یعنی در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.[علل الشرایع،ج۱ص۱۷۶]

لذا قول پیامبر صلی الله علیه و آله تنها در همان زمان و مکان به عنوان شرطی برای معرفی مرد بهشتی دارای مفهوم است و نه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها.

در حالی که همین حدیث امروزه در بین برخی شیعیان اینگونه مطرح شده است که هرکس در پایان ماه صفر در هفت مسجد را بزند و به پیامبر پایان ماه صفر را خبر دهد او اهل بهشت خواهد بود.

البته دقت به این نکته ضروریست که ماه صفر؛ ماه مصیبت خاندان اباعبدالله و نیز شهادت پیامبر و امام حسن و امام رضا علیهم السلام است ؛ اما بحث ما تحقیق درباره روایات بود

تعجب خداوند از ۳ شخص

 (به بهانه ۲۸ صفر سالروز شهادت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امام مجتبی علیه السلام)

16یَا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلَاثَهِ عَبِیدٍ عَبْدٍ دَخَلَ فِی الصَّلَاهِ وَ هُوَ یَعْلَمُ إِلَى مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ یَنْعُسُ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یَوْمٍ مِنَ الْحَشِیشِ أَوْ غَیْرِهِ وَ هُوَ یَهْتَمُّ لِغَدٍ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَا یَدْرِی أَنِّی رَاضٍ عَنْهُ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَضْحَک‏

خداوند در شب معراج به پیامبر فرمود:

اى احمد! در شگفتم از سه کس:

۱٫ بنده‏اى که در حال نماز است و مى‏داند به سوى چه کسى دست را بالا برده، و مقابل چه کسى ایستاده، و چرت مى‏زند،

۲٫ در شگفتم از کسى که خوراک یک روز را دارد، با این وصف در فکر مخارج فرداست و برایش تلاش مى‏کند،

۳٫ در شگفتم از بنده‏ام که نمى‏داند من از او راضیم یا خشمگین، با این حال مى‏خندد. [إرشاد القلوب إلى الصواب ج‏۱صفحه ۲۰۰ ]

بسیج یعنی این…

(به بهانه روز بسیج)

58

یک روزی، بسیج دنیا را فتح خواهد کرد، مطمئن باشید.

همینطور که همین الان بسیاری از جاهای دنیا مدیون بسیج است. همین زائران پیاده، که اربعین به کربلا تشریف بردند، اگر بسیج نبود امروز چیزی از کربلا باقی نمی ماند.

قولی که دو سال پیش آیت الله سیستانی دادند که جزو تاریخی ترین قول های فقهای جهان تشیع بود. اگر آن حکم ایشان نبود بسیج مردمی عراق شکل نمی گرفت و داعش، اثری از کربلا باقی نمی گذاشت. همانطور که وقتی داعش وارد عراق شد اعلام کرد: ما تمام نماد شرک، خصوصا کربلا را از بین خواهیم برد.

ارتش عراق و تمام شهرهای اطراف بصره که تسلیم شده بودند. هیچکس گمان نمی کرد که دست قدرت الهی از آستین یک پیرمرد که سال هاست از خانه اش بیرون نیامده، بیرون بیاید و چنین حکم حکومتی بدهند.

بسیج عراق شکل گرفت و وضع داعش به این روز کشیده شد. امروز داعش نمی تواند حتی یک بمب در مسیر بگذارد و مجبور است چند روز بعد بمب گذاری کند. همان موقع آنها اعلام کردند، روزی سر از تن آیت الله سیستانی جدا خواهیم کرد.

بسیج مردمی یعنی این. هشت سال دفاع مقدس را همین بسیجی ها اداره کردند. همین الان هم لبنان را بسیجی ها اداره می کنند.

روز اول فروردین ۱۳۷۵ یکی از جوان های حزب الله به نام «علی منید اشمر» که واقعا چهره زیبایی داشت و معروف به «قمرالمستشهدین» یعنی ماه شهادت طلب ها بود، عملیات شهادت طلبانه انجام می دهد و تعدادی از افسران رژیم غاصب صهیونیستی را به درک واصل می کند. ایشان در وصیت نامه اش می نویسد: «سلام مرا به بچه ها و بسیجیان ایران برسانید و بگویید من اینگونه شهادت طلبی را، از حسین فهمیده شما یاد گرفته ام و ما مدیون شما هستیم».

اولویت سنجی

(به مناسبت ایام اربعین)

47

یکی از فرازهای زیارت شریف اربعین که ما به پیشگاه خداوند متعال عرضه می داریم و به نوعی فلسفه قیام اباعبدالله علیه السلام را بیان می کند، این فراز است:

«ﻭَ ﺑَﺬَﻝَ ﻣُﻬﺠَﺘَﻪُ ﻓِﻴﻚَ ﻟِﻴَﺴﺘَﻨﻘِﺬَ ﻋِﺒَﺎﺩَﻙَ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺠَﻬَﺎﻟَﺔِ».

یعنی جان خودتان را فدا کردید که مردم از ضلالت خارج شوند. از غفلت و جهل و گمراهی بیرون بیایند.

یکی از مصادیق جهل اینست که انسان اولویت سنجی نداشته باشد. خیلی وقت ها ما کارهایی انجام می دهیم که کارهای خوبی است اما اولویت نیست مثلا در شبکه های اجتماعی پیامی را می فرستیم که اولویتی نیست. چیزی را می خوانیم که اولویت نیست. به اینها جهل می گوییم.

داستانک

طرماح، یک مومن کوفی بود که به یاری امام رفت، ولی برای تأمین آذوقه زن و بچه اش از امام اجازه مرخصی گرفت. طرماح نسبت به امام معرفت خوبی داشت امّا رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام (ع) و اولویت بخشی آنان در رفع گرفتاریشان، او را از فیض یاری امام معصوم (ع) محروم کرد. و وقتی برگشت امام حسین (ع) به شهادت رسیده بود.

آذوقه خریدن برای خانواده مهم و واجب است اما واجب تر از آن چه بود؟ از آن طرف حبیب ابن مظاهر در راه حمام بود که فهمید امام به کربلا رسیده است. از همانجا عازم کربلا شد.

ما هم امروز باید ببینیم اولویت چه چیزی است و آن را انجام بدهیم.

زیارت نرفته ها…

25

در این روزها بیشترین چیزی که می شنویم خداحافظی زائرین کربلاست. ان شاالله کسانی که زیارت حضرت علی علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام می روند ما را از دعای خیرشان بی نصیب نکنند.

می گویم از کنار زیارت نرفته ها

 

بالا گرفته کار زیارت نرفته ها

 

اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا

 

این است روزگار زیارت نرفته ها

 

امسال اربعین همه رفتند و مانده بود

 

هیات در انحصار زیارت نرفته ها

 

انگار بین هیات ماهم نشسته بود

 

زهرا به انتظار زیارت نرفته ها

 

در روز اربعین همه ما را شناختند

 

با نام مستعار «زیارت نرفته ها»

 

غم میخورم برای دل رهبرم که هست

 

تنها طلایه دار زیارت نرفته ها

 

اما هزار مرتبه شکر خدا که هست

 

مشهد در اختیار زیارت نرفته ها

 

باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند

 

باب الرضا قرار زیارت نرفته ها

 

ایرانیان ، سربازان اسلام

 (به بهانه ۸ صفر سالروز وفات جناب سلمان فارسی)

%d8%a7%d9%8a%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%8a%d8%a7%d9%86

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (۵۴)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر که از شما از دینش بازگردد چه باک زودا که خدا مردمى را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش در راه خدا جهاد مى‏کنند و از ملامت هیچ ملامتگرى نمى‏هراسند. این فضل خداست که به هر کس که خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاینده و داناست . [سوره مائده آیه۵۴]

و روی: أن النبی (صلی الله علیه و آله) سئل عن هذه الآیه- فضرب بیده على عاتق سلمان- فقال: هذا و ذووه، ثم قال: لو کان الدین معلقا بالثریا- لتناوله رجال من أبناء فارس.

مردم پرسیدند: اى رسول خدا این قوم چه کسانى هستند که اگر ما پشت به دین کنیم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست به شانه سلمان زد و فرمود: این و قوم این مرد است، به خدایى که جانم به دست او است، اگر ایمان به خدا را در ثریا آویزان کرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند

منبع:المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۵  صفحه : ۳۸۸

رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : إنّ إبراهیمَ هَمَّ أن یَدعُوَ على أهلِ العِراقِ ، فَأوحَى اللّه ُ تعالى إلَیهِ : لا تَفعَلْ ، إنّی جَعَلتُ خَزائنَ عِلمِی فیهِم و أسکَنتُ الرَّحمَهَ قُلوبَهُم .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ابراهیم علیه السلام خواست عراقیان (منظور عجمهاست) را نفرین کند. خداوند متعال به او وحى فرمود: این کار را نکن؛ [زیرا] من گنجینه هاى دانش خود را در میان آنان نهاده ام و رحمت (مهربانى) را در دلهاى ایشان جاى داده ام.

منبع: میزان الحکمه جلد ۱۰ صفحه ۴۵۷۰ حدیث ۱۵۷۶۷

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

هفت صفر، شهادت یا ولادت؟!

(به مناسبت هفت صفر، شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام)

200220_hou12508

هفتم صفر، سالگرد شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) است. پس چرا در تقویم ها ولادت امام کاظم(علیه السلام)آمده است؟ تمام کشور های اسلامی فردا را شهادت می گیرند. 

اما دلیل اینکه هفت صفر ولادت شده است چیست؟

آیت االله مجتهدی تعریف می کند: هفت صفر تولد ناصرالدین شاه بوده است و او می خواسته ولادت بگیرد. علمای دربارش را دعوت می کند و می گوید: در این زمان تولد کسی نیست؟ علما می گویند: امام کاظم(علیه السلام) تاریخ ولادت ندارند و از طرفی نقلی هم هست که ولادت ایشان در ماه صفر است.

بعد از این ماجرا، فقط در تقویم ایران این روز ولادت امام کاظم(علیه السلام) است که در واقع روز تولد ناصرالدین شاه بوده است.

هیچ کدام از علما چنین چیزی را قبول ندارند. و ۷ صفر مراسم شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) می گیرند.

قاسم های انقلاب

index

کتاب شیرین تر از عسل (چاپ موسسه شهید ابرهیم هادی) ۴۰ روایت از قاسم های انقلاب و شهدای مظلوم و نوجوان ۱۲، ۱۳ ساله می باشد. یکی از این شهدای ۱۲ ساله که در سال ۱۳۴۸ به دنیا آمد و درسال ۱۳۶۰ به شهادت رسید، شهید محمد حسین ذوالفقاری است که در زیر قسمتی از وصیتنامه ایشان را خطاب به پدر و مادرش می خوانید:

وصیتم به پدر و مادرم: مادر عزیزم! سلام بر تو که شب و روز از کوچکیم خواب نکردی تا من بزرگ شدم، سلام بر تو ای پدری که بازوانت را شب و روز به کار بردی تا من رشد و نمو کنم و تا این حد برسم و برای زندگی آینده شما پر ثمر باشم، ولی چه کار کنم که نه مال شما هستم و نه مال خودم، بلکه هر عضو از اعضای بدن من امانت است و باید آن امانت را قربانی کنم و زودتر آن امانت را به او برسانم، پس شما نباید غصه بخورید و از مرگ من بگریید و به زاری بپردازید. زیرا که خدا در قرآن می فرماید: «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون»؛ و مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند، بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.

ان شاء الله که این آیه قرآن به شما و دیگر کسانی که در سوگ من نشسته اند قوت و نیرویی عطا کند. ای پدر و مادر! از دوستان و آشنایان بخواهید که اگر به آنها اذیت و آزاری کرده ام و آنها از من ناراضی هستند مرا ببخشند، که خدای مهربان مرا ببخشد.

الگویی بنام شهید “حسین فهمیده”

(به مناسبت ۸ آبان سالگرد شهادت شهید حسین فهمیده)

images

در سال ۱۹۷۸ رژیم غاصب صهیونیستی به لبنان حمله کرد و در سال ۱۹۸۲ بیروت را گرفت. همه فهمیدند که لبنان مانند فلسطین شد و کسی نمی تواند با اسرائیل مقابله کند. اما ۱۱ نوامبر اتفاقی افتاد که همه چیز را عوض کرد و موازنه تاریخ را به هم ریخت. جوانی هجده ساله به نام «احمد قصیر» با ماشینش که پر مهمات بود بیش از ۱۵۰ افسر اسرائیل را به درک واصل کرد. این اولین عملیات شهادت طلبانه بود که بعد از آن کار اسرائیل تمام شد.

احمد در وصیت نامه خودش می نویسد: «عملیات شهادت طلبانه را از نوجوان ۱۳ ساله ایرانی به نام حسین فهمیده یاد گرفتم».

حالا انسان می فهمد که چرا امام(ره) فرمودند: رهبر ما آن طفل سیزده ساله است.

عملیات شهادت طلبانه به کابوس اسرائیل تبدیل شد. تا اینکه الان رژیم غاصب صهیونیستی می گوید: تنها عملیاتی که اسرئیل هیچ وقت نمی تواند جلویش را بگیرد همین عملیات های شهادت طلبانه شیعیان است. اگر جلو عملیات های شهادت طلبانه گرفته شود اسرائیل خیلی جلو می افتد.

حالا متوجه می شوید چرا اسرائیل با حسین فهمیده و درس قهرمان کوچک در کتب درسی بچه های ما مشکل دارد؟ او می داند که همه از او درس می گیرند پس باید جلو درس گرفتن آنها را بگیرد.

امروز سالروز شهادت این شهید بزرگوار، «حسین فهمیده» است.

اولین انتشار ۸ آبان ۱۳۹۵

عجز جناب جون (غلام امام حسین علیه السلام)

folder

ما اجازه نداریم چند مورد را به مردم اعلام کنیم، فقط باید به خدا بگوییم.

۱- گناهان: انسان اجازه ندارد گناهانش را به مردم بگوید، بلکه بین خودش و خدا است. وقتی می خواهد توبه کند می گوید خدایا این گناه ها را انجام دادم، تو خودت مرا عفو کن.

۲- عجز: آنجایی که انسان عجز دارد، نباید بگوید. آن را باید بین خودش و خدا و اولیای خدا مطرح کند. یکی از افرادی که عجزش را با اولیا خدا مطرح کرد و خداوند به بهترین صورت قبول کرد جناب جون بود.

جون غلام اباعبدالله (علیه السلام) بود. می گویند روز عاشورا وقتی اصحاب رفتند و شهید شدند، جون دید که همه رفته اند و نوبت به او نرسیده است. آمد خدمت امام حسین (علیه السلام) و گفت: اجازه می دهید میدان بروم؟ حضرت به او فرمود: تو برو! تو مرخصی! تو در راحتی ها با ما بودی، خودت را به این بلاهای ما مبتلا نکن. ما گرفتار شدهایم، تو خودت را به گرفتاری های ما گرفتار نکن. جون دیگر تحمل نیاورد و خود را به روی پاهای حسین (علیه السلام) انداخت. گفت: درست است که من بدبو هستم؛ دارای شخصیت خانوادگی نیستم؛ رویم سیاه است؛ این ها همه درست است، اما بیا بر من منّت بگذار، اجازه بده من خوشبو و رو سفید شوم…

امام حسین (علیه السلام) به او اجازه داد. جون به میدان رفت و جنگید تا به روی زمین افتاد. طولی نکشید که دید سرش را یکی دارد از روی زمین بلند می کند. ابی عبدالله سرِ جون را بر دامان خود گرفت و برایش این دعا را خواند: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ طَیِّبْ رِیحَه و …» خدا! روسفیدش کن و بدنش را خوشبو کن…

مثل امروزی یا دیشب بنی اسعد دیدند از صحرای کربلا نوری به آسمان بالا می رود. هر چه جلوتر می رفتند بوی بهتری به مشامشان می رسید. به محل رفتند و دیدند بدن مطهر جون است که بعد از ده روز، هم نورانی است و هم بوی خوبی پیدا کرده است.

ثمره اعلام عجز به خدا، عجز به ولی خدا، این می شود.

در دعاها نگاه کنید ائمه بزگوار معصومین چگونه با خدا صحبت می کنند؟

«مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمَوْلی وَاَنَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلی مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَنَا الْمَمْلُوکُاَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ». مولاى من … تویى سرور و منم بنده و آیا رحم کند بر بنده جز سرور او؟ مولاى من اى مولاى من، تویى مالک و منم مملوک و آیا رحم کند بر مملوک جز مالک  تویى روزى ده و منم روزى خور…

همه خوبی ها تویی و همه بدی ها در ما جمع شده است. ما وقتی در مقابل تو هستیم تماما بد می شویم. اگر انسان به عجزش در مقابل امام معصوم اعتراف کند، آن وقت خداوند انسان را به بهترین نحو آرام می کند.

استقامت در راه دین

images

زندگی که در قرآن و روایات به آن تاکید شده است، زندگی به سبک جهادی است. یکی از مهمترین ملزومات زندگی جهادی، استقامت است، یعنی زود صحنه را خالی نکنیم. گاهی وقت ها با یک تهمت زدن فضا را خالی می کنیم، یا با یک مسخره کردن چادر را کنار می گذاریم، ریشمان را می تراشیم، یا با یک توهین دست از اصولمان بر می داریم. این با سبک زندگی جهادی سازگاری ندارد.

– نماینده آیت الله بروجردی برای تبلیغ به روستایی رفتند که فساد در آنجا اعم از شراب خواری و بی حجابی و … زیاد بود. پس از ورود ایشان به شهر کم کم مردم این کارها را کنار گذاشتند. برخی افراد که می دیدند مردم دیگر به آنها بی توجه اند شروع به تهمت زدن به این عالم کردند. گفتند این عالم شراب می خورد، اهل عمل منافی عفت است، دروغ می گوید و … . ایشان روزی همه مردم را در مسجد جمع کرد و گفت: مردم اگر شنیدید من عمل منافی عفت می کنم باور کنید، اگر شنیدید شراب می خورم باور کنید، اگر شنیدید دزدی کردم باور کنید اما مردم یک چیز را باور نکنید و آن این که من از این روستا رفته ام.

ما باید روی اصولمان استقامت داشته باشیم، کاری که اباعبدالله (علیه‌السلام) انجام داد. امام(علیه‌السلام)  حاضر شد عزیزترین کسانش شهید بشوند و به اسارت دربیایند اما از اصولشان پایین نیامدند.

امام خمینی(ره) و زیارت عاشورا

index

حجه الاسلام و المسلمین فردوسی پور که از یادگاران جریان هفت تیر بودند می گویند: روز اول محرم در نوفل لوشاتو بودیم و کار مهمی پیش آمد. خدمت امام رفتم. امام در داخل اتاق، تسبیح به دست در حال ایستاده مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا می خواندند. به من گفتند: لطفا تا نیم ساعت مزاحم من نشوید. گفتم: آقا بعضی وقت ها کار مهمی پیش می آید. حضرت امام فرمودند: مهمتر از زیارت عاشورا؟ ما هر چه داریم از زیارت عاشورا و اباعبدالله داریم.

برنامه ثابت عموم علما، زیارت عاشورا بود.

گریه بی خاصیت!!!

images

یکی از بهترین اعمالی که انسان را به سمت خدا می برد، گریه بر امام حسین علیه السلام است.

امام حسین علیه السلام می فرمایند: «انا قتیل العبرات». من کشته اشک های شما هستم. امام زمان (عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایند: «فَلاَنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاْبکِیَنَّ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً». (درعوض) صبح و شام بر تو مویه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم.

روایات در این مورد زیاد است اما بعضی اشک ها بی خاصیت هستند و به هیچ دردی نمی خورند، نمونه اش گریه کوفیان بر امام حسین علیه السلام.

مثل این روزها کاروان اسرا وارد کوفه شدند، مردم کوفه تا آنها را دیدند شروع به گریه کردند. در کوفه یک نفر نبود که گریه نکند، حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: ان شاالله چشم هایتان از اشک خشک نشود و همه ی عمر گریه کنید. برداران من و بنی هاشم را کشتید و حالا گریه می کنید. اشکالی ندارد توبه کردید، اگر امام ماضی نیست امام مضارع هست، اگر امام حسین علیه السلام شهید شد امام سجاد علیه السلام هست، حالا قیام کنید. اما آنها باز هم گریه می کردند. هرچه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب می گفتند: الان قیام کنید اما آنها فقط گریه می کردند.

این گریه، گریه بی خاصیت است. اگر آدم اینطور برای امام حسین علیه السلام گریه کند به درد نمی خورد. ما باید ببینیم در این دهه اول محرم و صفر آیا اشک و بغضمان نسبت به دشمنان اهل بیت علیه السلام، شمر زمان، یزید زمان، حرمله کودک کش زمان بیشتر شد یا نه؟ و ما را در برابر دشمن مقاوم تر کرد یا نه؟

وابستگی به دنیا، مانع یاری امام زمان…

images

چهار پنج روز دیگر امام حسین علیه‌السلام به کربلا می رسند.

اگر ما به جای مردم کوفه بودیم چکار می کردیم؟ چه عواملی باعث شد که مردم کوفه نه تنها امامشان را یاری نکنند، بلکه کم کم در مقابل امام هم قرار بگیرند؟

دلایل زیادی دارد:

یکی از آنها دلبستگی به دنیا است: مثلا دلبستگی به مغازه، دلبستگی به فرزند، پول، خانه، ماشین و …

اینها مانع یاری کردن امام زمان می شود. هر روزی که امام زمان عج تشریف بیاورند بگویند به جنگ بروید، اگر وابستگی داشته باشید ترمز می کنید. نمی توانید جلو بروید.

این شهدای عزیز که می بینید شهید شده اند دلبستگی نداشته اند. وابسته به خدا بوده اند.

داستانک

شهید حاج احمد کاظمی تعریف می کند:

شهید حسین خرازی پیش من آمد و گفت: من در این عملیات شهید می شوم.

گفتم: از کجا این حرف را می زنی؟ گفت: می دانم که شهید می شوم.

گفتم: علم غیب داری؟

گفت: “نه، چند عملیات قبل یک خمپاره کنار من خورد. من به آسمان رفتم. فرشته ای را دیدم که اسم های شهدا را می نویسد. یکی یکی اسم ها را می خواند و می گفت: وارد شوید.

به من رسید گفت: آقای خرازی آمدی؟ حاضری شهید بشوی به بهشت بروی؟

من یک لحظه به زمین نگاه کردم گفتم: اگر یک بار دیگر برگردم بچه ام و همسرم را ببینم خیلی خوب می شود.

تا این در ذهنم آمد زمین خوردم. چشم هایم را باز کردم دیدم در بیمارستان هستم و دستم قطع شده است.

اما حاج احمد دیگر وابستگی ندارم. دیگر اگر بالا بروم به زمین نگاه نمی کنم.”

شهید کاظمی هم می فرمود: من هم دیگر وابستگی ندارم.

ایشان هم شهید شد.

گاهی ما به خاطر وابستگی هایمان از دین کوتاه می آییم.

**منبرک**