خانه / بایگانی برچسب: رضا شاه

بایگانی برچسب: رضا شاه

داستان هایی از رضاشاه به مناسبت سالروز مرگ وی

به مناسبت ۴مرداد، سالروز مرگ رضاشاه پهلوی، مجموعه خواندنی داستان‌هایی از رضاشاه را در سعداء بخوانید

براساس خاطراتی از اندیشمندان و مسئولان غرب

 

چارلز سی.هارت وزیر مختار آمریکا، در گزارشی محرمانه رضا شاه را «یک دهاتی بی سواد از پدری به همان اندازه بی سواد» می نامد. هارت در گزارشش از اولین ملاقاتی که در فوریه ۱۹۳۰ با رضاشاه داشت، می نویسد:« البته شاید نظرم عوض شد، ولی از نزد رضاشاه که برگشتم، ایمان داشتم مردی که ملاقات کرده بودم چند قدم بیشتر با توحش فاصله ندارد».
منبع : کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا؛ ص ۱۵

راه آهن رضاشاه به مقصد جیب اعلاحضرت

هافمن فیلیپ، وزیرمختار آمریکا در دوره رضاشاه، در یکی از گزارش خود به آمریکا می نویسد:
«قرار است خط آهن از زمین‌هایی که رضاشاه “تصرف کرده” عبور کند و به همین دلیل ارزش آنها چند برابر خواهد شد».
منبع : کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا؛ ص ۱۴۷

 

وخامت اوضاع اقتصادی به واسطه راه آهن سراسری
ویلیام اچ. هورنی بروک، جانشین هارت در تهران، می نویسد:
«اگر چه توده های مردم با این مالیات هایی که(برای تامین مخارج ارتش) می پردازند هنوز به دریوزگی نیفتاده اند، ولی به جرات می توان گفت که سطح معیشت شان به بخور و نمیر تنزل یافته و تا زمانی که دولت بار سنگین مخارج ساخت راه آهن را که اهمیت آن بیشتر سیاسی است تا اقتصادی از دوش آن ها برندارد، هیچ امیدی به بهبود سریع نخواهد بود».
منبع : کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا؛ ص ۳۴۹

 

جمله «فوت» نماینده مجلس انگلیس بعد از بازگشت از ایران:
«… رضاشاه دزدان و راهزنان را از سر راههای ایران برداشت و به افراد ملت خود فهماند که مِن بعد در سرتاسر ایران فقط یک راهزن بزرگ باید وجود داشته باشد.
منبع: تاریخ ۲۰ساله ایران، حسین مکی(نماینده مجلس دوران رضاشاه) ج۶، ص۱۴۳

 

جان گونتر در کتابش با عنوان «در درون آسیا» درباره رضا شاه مینویسد:
« از عجایب اینکه اعلیحضرت همایونی تنها پادشاه این عالم هستند که به هتل داری اشتغال دارند. امور سیر و سیاحت در ایران در انحصار دولت است، و اکثر هتل های علی الخصوص هتل های حاشیه دریای خزر به شخص شاه تعلق دارد.
منبع : کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا؛ ص ۱۳۵

داستانی از شهید مدرس / حاضر جوابی های شهید مدرس

 به بهانه ۱۰ آذر سالروز شهادت شهید مدرس )

 

 رضا شاه دو رو

رضا در اوّل خیابان سپه محوطه‌ی بزرگی را که به نام باغ ملّی بود تعمیر و بازسازی نموده، مراسم نظامی را در آن برگزار می‌کرد. در بالای سر در بزرگ آن، مجسّمه‌ی نیم تنه‌ای از خود نصب نمود که مانند دو مجسّمه از پشت به هم چسبیده بود که هم از بیرون، تمام صورت پیدا بود و هم از درون.

روزی برای مراسمی، مدرّس را دعوت کردند. هنگامی که مدرّس به باغ ملّی رسید، رضاخان و عدّه‌ای دیگر از وی استقبال کردند و رضاخان به شرح و توصیف پرداخت. سپس در چادری نشستند.

رضاخان از مدرّس پرسید: حضرت آقا! در ورودی را ملاحظه فرمودید؟ مدرّس جواب داد: بله، مجسّمه‌ی شما را دیدم. درست مثل صاحبش دو رو دارد.

رضا شاه از شرم و ناراحتی به خود می‌پیچید و تا پایان مجلس، دیگر سخنی نگفت.

  

 جیب رضاشاه ته ندارد

یک روز رضاشاه از روی مزاح و شوخی در مجلس، دست روی جیب مدرّس گذاشت و گفت: آقا! جیب شما خیلی بزرگ است.

مدرّس جواب داد: بزرگ است ولی ته دارد، جیب شماست که ته ندارد.

 برگرفته از کتاب حاضر جوابیهای شهید مدرس

**منبرک**