پذیرش دعوت، یکی از حقوق مومن

 

(به بهانه ماه رمضان)

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ :

مِنَ الْحُقُوقِ الْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَتَه‏

امام صادق علیه السلام می فرمایند :

از حقوق واجب مومن بر مومن آن است که چون دعوتش کرد اجابت کند

 

منبع : بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، جلد ‏۷۲ ، صفحه   ۴۴۷   ، باب ۸۹ الحث على إجابه دعوه المؤمن و الحث على الأکل من طعام أخیه …..  ص: ۴۴۶

 

 

نکته :

باید دقت داشت که به مهمانی رفتن نبز آدابی دارد

مثلا در این ماه که افطاری دادن و مهمانی رفتن زیاد است باید توجه شود که انسان سر وقت به مهمانی رود نه آنکه وقتی برسد که سفره جمع شده و صاحب خانه به مشقت بیفتد

یا اگر نمی خواهیم برویم خبر دهیم تا اگر خواستند به جای ما کسانی دیگر را دعوت کنند یا غذا کمتر سفارش دهند

 

بوی خوش دهان روزه دار

 

(به بهانه ماه رمضان )

قَالَ الْإِمَامُ ع: کَانَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع یَقُولُ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ: إِذَا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ أَهْلَکَ أَعْدَاءَکُمْ- آتِیکُمْ بِکِتَابٍ مِنْ رَبِّکُمْ، یَشْتَمِلُ عَلَى أَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ وَ مَوَاعِظِهِ وَ عِبَرِهِ وَ أَمْثَالِهِ.فَلَمَّا فَرَّجَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمْ، أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَأْتِیَ لِلْمِیعَادِ، وَ یَصُومَ ثَلَاثِینَ یَوْماً عِنْدَ أَصْلِ الْجَبَلِ، وَ ظَنَّ مُوسَى أَنَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ یُعْطِیهِ الْکِتَابَ.فَصَامَ مُوسَى ثَلَاثِینَ یَوْماً [عِنْدَ أَصْلِ الْجَبَلِ‏] فَلَمَّا کَانَ فِی آخِرِ الْأَیَّامِ اسْتَاک قَبْلَ الْفِطْرِ  فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ [إِلَیْهِ‏] یَا مُوسَى أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ خُلُوفَ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدِی مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ صُمْ عَشْراً أُخَرَ وَ لَا تَسْتَکْ  عِنْدَ الْإِفْطَارِ. فَفَعَلَ ذَلِکَ مُوسَى ع.وَ کَانَ وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُعْطِیَهُ الْکِتَابَ بَعْدَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً، فَأَعْطَاهُ إِیَّاهُ.

 

امام حسن عسگرى (علیه السلام) در تفسیر منسوب به ایشان در خصوص آیه،

 وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ

مى‏فرماید:

موسى (علیه السلام ) به بنى اسرائیل فرموده بود، وقتى که خداوند فرج شما را برساند و دشمنان شما را هلاک کند، کتابى از جانب پروردگارتان به نزدتان نازل مى‏شود که مشتمل بر اوامر و نواهى و مواعظ و امثال مى‏باشد، لذاوقتى فرج بنى اسرائیل فرا رسید، خداوند عزّ و جلّ به موسى فرمان داد که در میعاد او حاضر شود و سى روز روزهبگیرد و در کوه به مناجات بپردازد و موسى گمان کرد بعد از سى روز کتاب الهى نازل مى‏شود، لذا سى روز روزهگرفت و در شب آخر قبل از افطار مشغول مسواک زدن دندان خود شد، خداوند به او وحى کرد، اى موسى تومى‏دانى که بوى دهان روزه‏دار نزد من از هر عطرى خوشبوتر است، پس ده روز دیگر نیز روزه بگیر و هنگام افطارمسواک مزن، موسى نیز چنین کرد، خداوند هم به او وعده داد که کتاب تورات را بعد از چهل شب بر او نازل کند و چنین نیز شد.

 

منبع: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام ، صفحه۲۵۰ 

 

نیت

 

( به بهانه نزدیکی ماه رمضان )

مساله :

 لازم نیست نیت به زبان بیاید ؛ همین که بدانیم می خواهیم چه کنیم نیت است

در روزه نیز به همین صورت است

می توانیم شب اول نیت همه ماه را بکنیم و می توانیم هر شب برای روزه فردا نیت کنیم

یوم الشک

(به بهانه نزدیکی ماه رمضان) 

مساله :

 یکی از روزههای حرام روزه آخر ماه شعبان به نیت اول رمضان است

باید دقت شود حال که معلوم نیست فلان روز اول ماه رمضان است یا آخر شعبان ؛ باید به نیت یوم الشک روزه گرفت .

اگر معلوم شود اول رمضان بوده ، برایمان ثبت می شود و گرنه مستحب نوشته می شود

اگر کسی روزه قضا دارد می تواند در آن روز بگیرد

 

حضرت امام صادق علیه السلام در اوضاع آخرالزمان می فرمایند :

وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَ یَقْتَدُونَ بِأَهْلِ الشُّرُور

و دیدى مردم با هم هم چشمى مى‏کنند و به مردم بد اقتدا مى‏کنند

منبع: بهشت کافى-ترجمه روضه کافى، صفحه ۷۱   

داستان:

یکى از قبیله ‏ها شترى را کشت و آبگوشت درست کرد و به مردم داد. یک مقدار هم براى رییس قبیله‏ ی دیگر فرستاد. رییس قبیله گفت: شتر مى‏کشد و براى من آبگوشت مى‏فرستد. یک لگد زد و ظرف غذا را بر زمین ریخت. گفت: حالا که رییس آن قبیله یک شتر کشته است. شما دو شتر نحر کنید. همینطور این دو قبیله چشم و هم چشمى کردند و هر روز تعدادى شتر را کشتند. قصه به آنجا رسید که از روى چشم و هم چشمى پنجاه شتر نحر شد. امیرالمؤمنین فرمود: احدى از این آبگوشت‏ها نخورد. آبگوشتى که از روى چشم و هم چشمى است، خوردن ندارد. گفتند: پس با این دیگ‏ها چه کنیم؟ فرمود: دور بریزید تا شغال‏ها آنها را بخورند

 

فحش دادن

 

فحش دادن دو گونه است

۱٫گاهی فحش با نام آلات تناسلی یا فحش عملی که آلت تناسلی انجام می دهد است ؛ که این نوع فحش چه به انسان چه حیوان چه اشیاء یا غیر آن مانند هوا یا ترافیک یا … مطلقا حرام است

۲٫گاهی فحش با نام حیوان است ؛ این نوع فحش دادن اگر به مومن باشد ،( خواه از نزدیکان او باشد مانند فرزند یا همسر یا برادر و خواهر ، یا غریبه ) حرام است

 

قدردانی از روزهای پایانی ماه شعبان

 

(به بهانه روزهای پایانی ماه شعبان)

 ابو الصلت هروى روایت کرده است که: در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رفتم حضرت فرمود:

اى ابو الصلت اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آنچه از این ماه مانده است تقصیرهایى را که در ایام گذشته این ماه کرده‏اى و بر تو باد که رو آورى بر آنچه نافع است براى تو و دعا و استغفار بسیار بکن و تلاوت قرآن مجید بسیار بکن و توبه کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خالص گردانیده باشى خود را از براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و مگذار در دل خود کینه کسى را مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که مى‏کرده‏اى مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و توکل کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکل کند خدا بس است او را و بسیار بخوان در بقیه این ماه این دعا را اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْه

منبع :مفاتیح الجنان، اعمال پایانی ماه شعبا

حق مسلمان بر مسلمان

 

معلى بن خنیس گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود براى او هفت حق واجب است که همه آنها بر عهده برادرش واجب است و اگر برخى از آنها را تباه و ضایع کند، از ولایت و اطاعت خدا بیرون رود، و خدا از او بهره (اطاعت و بندگى) ندارد. عرض کردم قربانت، آنها چیست؟ فرمود:

اى معلى بن خنیس، من بر تو نگرانم و می ترسم ضایع کنی و مراعات نکنى و بدانى و عمل ننمائى. عرض کردم: «لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ نیروئى جز از خدا نیست» فرمود:

آسانترین آن حقوق اینست که:

 آنچه براى خود دوست دارى براى او هم دوست داشته باشى و آنچه براى خود نپسندى، بر او نیز نپسندى

و حق دوم- آنکه از آنچه ناخرسند دارد دورى کنى و خوشنودى او را پیروى نموده فرمانش برى.

و حق سوم- آنکه با جان و مال و زبان و دست و پاى خویش او را یارى کنى.

و حق چهارم- آنکه چشم و راهنما و آئینه او باشى.

و حق پنجم- آنکه تو سیر نباشى و او گرسنه یا سیرآب باشى و او تشنه یا پوشیده باشى و او برهنه.

و حق ششم- آنکه اگر تو خدمتگزار دارى و برادرت ندارد. واجب است خدمتگزارت را بفرستى.

و حق هفتم – آنکه قسم او را بپذیری و دعوتش را اجابت کنی ، اگر مریض شود او را عیادت کنی و اگر بمیرد تشییع جنازه او روی و هر گاه بفهمی حاجتی دارد پیش از آنکه اظهار نماید بر انجام دادن آن پیشی بگیری

منبع : اصول  کافى-ترجمه مصطفوى، جلد‏۳، صفحه۲۴۶   

مقدار پوشش در نماز

 

مرد باید در حال نماز، اگر چه کسى او را نمى‏بیند عورتین خود را بپوشاند. و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند

منبع :توضیح المسائل مراجع، مسأله ۷۸۸

نکته ای که باید توجه داشت این است که :

جدیدا برخی از مردان از شلوار و تی شرت کوتاه استفاده می کنند که هنگام رکوع رفتن و یا به سجده داخل شدن پایین تر از پشتشان دیده می شود . اگر آگاه

آخرین نوشته شهید

 

۱۵ سال بعد از “والفجر مقدماتی”، از دل خاک فکه، شهیدی بیرون آمد که اعداد و حروف نقش بسته بر پلاکش زنگ زده بود، ولی در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود کوچک که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند:


بسمه تعالی. جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست، جز همین که “امام” را تنها نگذارید. تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم می نویسم؛ به تو خیانت می کنند، تو مکن. تو را تکذیب می کنند، آرام باش. تو را می ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش… آنگاه از ما خواهی بود”… دیگر نایی در بدن ندارم؛ خداحافظ دنیا

 

متن عربی روایتی که این شهید عزیز نوشته است  :

 أُوصِیکَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَع‏

منبع: تحف العقول، صفحه ۲۸۴ ،  وصیته ع لجابر بن یزید الجعفی ….. 

 

 

آفت زبان

 

ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ (سوره ق ۱۸)

انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى‏ آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‏اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت(و ضبط آن) است

داستان :

سلیمان جنی را مامور کاری کرد و در تعقیب او جنی را فرستاد،

جن دوم بازگشت و آنچه دیده بود برای سلیمان تعریف کرد و گفت دیدم جن را که وارد بازار شد به آسمان نگاه کرد بعد سرش را به طرف راست وچپ چرخاند و بعد سرش را به پایین انداخت و رفت

سلیمان جن اول را احضار کرد و دلیل این حرکاتش را جویا شد

او عرض کرد :هنگامی که وارد بازار شدم به آسمان نظر کردم و دیدم فرشتگان در آسمان ناظر هستند به سمت چپ و راست نظر کردم و مردم را مشغول صحبت کردن های بی مورد دیدم  , آنگاه سرم را از خجالت به زیر انداختم.

 

دعای ماه صفر

 

    (به بهانه آغاز ماه صفر)

بدان که این ماه معروف به نحوست است و براى رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر کسى خواهد که محفوظ ماند از بلاهاى نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانکه محدث فیض و غیره فرموده :

یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

منبع:

مفاتیح‏الجنان

اعمال ماه صفر

 

اهمیت تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها

 

باب استحباب اختیار تسبیح الزهراء

 

 

 

نکته :خلاصه این داستان گفته شد

روایت کرده‏اند که امیر المؤمنین علیه السّلام به مردى از بنى سعد فرمود:

آیا نمیخواهى از وضع و حال خودم و فاطمه زهرا با تو سخنى باز گویم، (و چنین حکایت فرمود) فاطمه در خانه من بود، و به تنهائى آب از چاه مى‏کشید و در مشک کرده بدوش میگرفت و بخانه مى‏آورد چندان که تسمه مشک سینه او را مجروح کرده بود، و با آسیاب گندم را آرد میکرد به حدّى که دستهایش آماس کرده و تاول زده بود، و آنقدر خانه را رفته و روبیده بود که جامه‏اش خاک آلود و کثیف شده بود، و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرده بود که لباسهایش چرکین گشته، و از این همه کار و زحمت آسیب و فرسودگى فراوان به او رسیده بود روزى من به او گفتم: چه خوب مى‏شد اگر نزد پدرت میرفتى از آن حضرت تقاضاى خدمتگارى میکردى که تا حدّى بار مشقّتى را که از این همه کار بر دوش تو است بردارد، فاطمه نزد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله رفت و دید جمعى خدمت آن حضرت نشسته و مشغول صحبت‏ هستند، شرمش آمد که خواسته‏اش را بگوید و بمنزل باز گشت،

و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فهمید که دخترش براى کارى آمده بوده ولى از روى آزرم برگشته است، فرداى آن روز پیامبر به خانه ما آمد . . . فرمود: اى فاطمه دیروز چه خواسته‏اى داشتى که نزد پدرت آمدى؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهم برخیزد و برود پس سر خود را از قطیفه بیرون آورده و عرض کردم: من شما را از آن با خبر مى‏کنم اى رسول خدا، ماجرا چنین است که دختر شما آنقدر مشک آب بر دوش کشیده و آب آورده که تسمه آن روى سینه‏اش اثر گذاشته، و چندان آسیا گردانده که دستهایش آبله و تاول زده‏است،  و آنقدر خانه را روبیده و نظافت کرده که جامه‏هایش چرک و غبار و خاک گرفته است، و چندان زیر دیگ آتش کرده که لباسهایش دود آلود و سیاه شده است و من باو گفتم: اگر نزد پدرت میرفتى و از ایشان تقاضاى خدمتگارى مى‏کردى که تا حدودى بار این مشقّت و رنج این همه کار را از دوش تو بر دارد خوب میشد، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پس از شنیدن ماجرا و درخواست ما فرمود: آیا مى‏خواهید چیزى بشما بیاموزم که برایتان از خدمتگار بهتر باشد؟ هنگامى که آماده خواب شدید و یا برختخواب رفتید سى و چهار بار «اللَّه أکبر» بگوئید، و سى و سه بار «سبحان اللَّه» و سى و سه بار «الحمد للَّه» بگوئید (تا بدین وسیله خستگى مفرط ناشى از کارهاى روزانه از تن شما بیرون رفته و آرامش و نیروى دوباره براى کارهاى روز بعد به جسم و جانتان باز گردد) در این هنگام حضرت فاطمه علیها السّلام که تا این زمان ملحفه را روى سر خود کشیده بود سر خود را بیرون آورد و گفت: «رضیت عن اللَّه و عن رسوله، رضیت عن اللَّه و عن رسوله». (من از خدا و رسولش راضى شدم من از خدا و رسولش راضى شدم براى آنچه خدا و رسولش بمن عطا فرمودند راضى و خشنود شدم و هیچ شکایتى ندارم).

منبع:

من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى

جلد‏۱

صفحه ۵۰۴

باب در بیان چگونگى خواندن نماز از آغاز آن تا پایان آن

 

 

نشستن در بهشت بهتر است یا نشستن در مسجد

حضرت علی  علیه السلام :

الْجَلْسَهُ فِی الْمَسْجِدِ خَیْرٌ لِی مِنَ الْجَلْسَهِ فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ الْجَنَّهَ فِیهَا رِضَا نَفْسِی وَ الْجَامِعَ فِیهِ رِضَا رَبِّی‏

 

نشستن در مسجد، نزد من دوست داشتنى‏تر از نشستن در بهشت است، زیرا نشستن در بهشت برای رضای من است اما نشستن در مسجد برای رضایت خداست.

منبع:

إرشاد القلوب إلى الصواب  

 جلد‏۲  

صفحه ۲۱۸   

 

**منبرک**