شهید مصطفی احمدی روشن

(به مناسبت سالگرد شهادت شهید مصطفی احمدی روشن)

شهید احمدی روشن

داستانک:

۱- سر قبر نشسته بودم …

باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….

از خواب پریدم.

مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.

***

بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.

زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…

ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی …

 کمی از سی سالگی اش گذشته بود

باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…

۲- شهید احمدی روشن یک بار پیش آیت‌الله خوشوقت رفته بودند و از آیت‌الله خوشوقت پرسیده بودند که “ظهور چقدر نزدیک است؟” آقای خوشوقت فرموده بودند: «این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار می‌کنید».

وفات حضرت معصومه (علیها السلام)

(به مناسبت وفات حضرت معصومه علیها السلام)

%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d9%85%d8%b9%d8%b5%d9%88%d9%85%d9%87-%d8%b9

داستانک:

آیت‌الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی نقل می کند: «پدرم، سید محمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) ریاضت های زیاد و چله های زیادی گذراند تا از محل فبر پنهان خضرت فاطمه (علیها السلام) مطلع شود. شبی در عالم خواب، امام صادق (علیه السلام) را دیده بود که به ایشان می فرماید: سید محمود چه می خواهی؟

عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء (علیها السلام) کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.

حضرت فرموده بود: «من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را آشکار کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه (علیها السلام) را به فاطمه معصومه (علیها السلام) عنایت فرموده است، هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا (علیها السلام) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه (علیها السلام) برود».

ایشان در ادامه می فرماید: بعد از این خواب، به قم آمدیم و در قم ساکن شدیم.

الگوهای زندگی

%d8%a7%d9%84%da%af%d9%88

چهارمین مورد از موارد موفقیت بزرگان، الگوی مناسب است.

مثلا خیاط ها بخواهند لباسی را از صفر برش بزنند و بدوزند، کارشان خیلی سخت است اما وقتی الگو دارند کارشان خیلی راحت می شود. ما هم اگر الگوی مناسب داشته باشیم کارمان راحت می شود.

ببینیم پیشوایان، بزرگان و شهدا چطور بودند، ما هم در همان مسیر باشیم.

خداوند در قرآن بیان می فرماید: «واذکر فی الکتاب مریم»، «واذکر فی الکتاب اسماعیل»،«واذکر فی الکتاب ابراهیم»،«واذکر فی الکتاب ادریس»؛ پیامبر اینها را یاد کن. اینها باید الگو شوند.

 الگوهای امروزه ما ائمه، پیامبران، علما و شهدا هستند.

مثلا انسان می خواهد ازدواج کند، شب دامادی اش چه کسی را الگوی خودش قرار دهد؟ چه کسی بهتر از شهید ردانی پور.

داستانک:

شهید مصطفی ردانی پور، شب دامادی یک کارت دعوت به حرم حضرت معصومه(علیه‌السلام) انداخت و یکی را به مشهد فرستاد. به حضرت زهرا(سلام‌اللله علیها) گفت: خانم ما نمی دانیم قبر شما کجاست، از ما قبول کنید. شب در خواب حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) را می بیندT می گوید: کارت به دستتان رسید؟ حضرت می گویند: بله رسید. شهید می گویند: دامادی ما می آیید؟ حضرت می فرمایند: بله می آییم.

خشم و غضب

(به بهانه ولادت امام حسن عسکری علیه السلام)

%d8%ae%d8%b4%d9%85

وَ قَالَ أبی محمد العسکری علیهماالسلام : «الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَر».

امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرمایند:

خشم کلید تمام بدیهاست.

منبع: بحار الأنوار –جلد ‏۷۵  – صفحه  ۳۷۳  – باب ۲۹ – مواعظ أبی محمد العسکری…

داستانک:

خانواده مستضعفی به تازگی میزی خریده بودند. بچه خانواده از خوشحالی روی میز بالا می پرد و پایه میز می شکند. پدر عصبانی می شود و سیلی ای به بچه می زند که منجر به کر شدن گوش بچه می شود. در بیمارستان بچه به پدرش می گوید: بابا اگر من بزرگ شدم و یک میز برای شما خریدم، گوش من خوب می شود؟ می گویند پدرش خودش را از طبقه چهارم بیمارستان به پایین پرت کرد.

همت بالا

%d9%87%d9%85%d8%aa

یکی دیگر از رازهای موفقیت بزرگان، همت بلند است.

حضرت علی (علیه السلام): «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ»، ارزش انسان به اندازه همتش است.

همت بلند فقط در بحث مالی نیست، مثلا در دعا کردن انسان بگوید خدایا ما و نسلمان را تا روز قیامت سرباز امام زمام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده.

حضرت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن دعا می کنند خدایا فرزندان من را امام قرار بده.

عبادالرحمن می گویند ما و نسلمان را برای متقین امام قرار بده.

داستانک:

روزی حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مسافرت به شخصی برخوردند و میهمان او شدند. آن شخص پذیرائی شایانی از حضرت نمود، هنگام حرکت آن جناب فرمود: چنانچه خواسته‌ای از ما داشته باشی از خداوند درخواست می‌کنم تو را به آرزویت نائل نماید. عرض کرد: از خداوند بخواهید به من شتری بدهد که اسباب و لوازم زندگی‌ام را بر آن حمل نمایم و چند گوسفند که از شیر آنها استفاده کنم، پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنچه می‌خواست برای این تقاضا نمود. آن گاه رو به اصحاب کرده فرمودند: ای کاش همت این مرد نیز مانند پیرزن بنی اسرائیل بلند بود و از ما می‌خواست که خیر دنیا و آخرت را برایش بخواهیم.

عرض کردند: ‌داستان پیرزن بنی اسرائیل چگونه بوده است، آن جناب فرمود: هنگامی که حضرت موسی خواست با بنی اسرائیل از مصر به طرف شام برود …از هر کس جویای محل قبر یوسف شد اظهار بی‌اطلاعی می‌نمود به آن جناب اطلاع دادند که پیرزنی است ادعا دارد من قبر یوسف را می‌دانم در کجاست، دستور داد او را احضار کنند، فرستاده موسی که پیش پیرزن آمد و او را از جریان مطلع نمود، آن زن گفت: به حضرت موسی عرض کنید، اگر احتیاج به علم من پیدا کرده او باید پیش من بیاید زیرا ارزش دانش چنین مقتضی است، ‌پیغام پیرزن را به موسی رسانیدند تصدیق نمود و از همت عالی و نظر بلند او در شگفت شد،‌ نزد آن زن آمد و از محل قبر یوسف استفسار کرد. عجوزه گفت: یا موسی «علم قیمت دارد»، من سالها است این مطلب را در سینه خود پنهان کرده‌ام، در صورتی برای شما اظهار می‌کنم که سه حاجت از برای من برآوری. حضرت فرمود: حاجت‌های خود را بگو. گفت:

اوّل آنکه جوان شوم؛


دوّم: به ازدواج شما درآیم؛


سوّم: در آخرت هم افتخار همسری شما را داشته باشم.


حضرت موسی از بلند همتی این زن که با خواسته‌خود جمع بین سعادت دنیا و آخرت می‌کرد متعجب شد، از خداوند درخواست نمود هر سه حاجت او برآورده شد.

 

صبر و استقامت

%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%82%d8%a7%d9%85%d8%aa

یکی دیگر از اسرار موفقیت بزرگان استقامت است.

بعضی ها در امور بد به جایگاهی رسیدند باز هم استقامت کردند. مثلا نادرشاه افشار فرصت نمی کرد پوتین و چکمه اش را از پایش درآورد چون همیشه در حال کشورگشایی بود و به آن چیزی که می خواست رسید.

ما هم اگر می خواهیم به جایگاهی برسیم باید صبر و استقامت داشته باشیم.

خداوند در قرآن به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) می فرماید: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ …»؛ (آیه ۳ سوره احقاف)

پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند.

داستانک

نماینده آیت الله بروجردی برای تبلیغ به روستایی رفتند که فساد در آنجا اعم از شراب خواری و بی حجابی و … زیاد بود. پس از ورود ایشان به شهر کم کم مردم این کارها را کنار گذاشتند. برخی افراد که می دیدند مردم دیگر به آنها بی توجه اند شروع به تهمت زدن به این عالم کردند. گفتند این عالم شراب می خورد، اهل عمل منافی عفت است، دروغ می گوید و … . ایشان روزی همه مردم را در مسجد جمع کرد و گفت: مردم اگر شنیدید من عمل منافی عفت می کنم باور کنید، اگر شنیدید شراب می خورم باور کنید، اگر شنیدید دزدی کردم باور کنید اما مردم یک چیز را باور نکنید و آن این که من از این روستا رفته ام.

جشنواره مردمی فیلم عمار

(به مناسبت جشنواره مردمی فیلم عمار)

%d8%b9%d9%85%d8%a7%d8%b1

مردم که دیدند از تنور سینما چیزی برای اسلام و انقلاب خارج نمی شود، خودشان جشنواره ای به نام «جشنواره مردمی عمار» زدند که بخشی از آبروی از دست رفته سینما و تلویزیون را برگردانند.

در فیلم های سینمایی چند فیلم مانند یتیم خانه ایران پیدا می کنید که در مسیر جهاد کبیر و مبارزه با دشمن باشد؟ این فیلم، فیلم فوق العاده ای است که حتما آنرا دیده اید، اگر ندیده اید حتما بروید ببینید.

جشنواره عمار هر سال پس از نه دی در مساجد و سینماها اکران می شود. این جشنواره شامل مستنداتی است که بچه های حزب اللهی و انقلابی مسلمان آنها  را ساخته اند.

آمرلی

یکی از فیلم های امسال جشنواره عمار -که امروز قرار است در مسجد پخش شود- فیلم «آمرلی» است. آمرلی روستایی در عراق و نزدیک شهر بصره است که تقریبا حدود ۲۷۰۰۰ نفر جمعیت دارد. وقتی داعش داشت تمام عراق را می گرفت همین یک روستا به حکم حکومتی آیت الله سیستانی در مقابل داعش ایستاد. آنها می گفتند چون رهبر ایران و آیت الله سیستانی گفته اند مقاومت کنید در برابر داعش ایستادند. ۸۰ روز این روستا در محاصره بود، آبشان را مسموم کردند، بدون برق و گاز ماه رمضان را گذراندند و ۸۰ روز مبارزه کردند تا اینکه داعش را کلا بیرون کردند. آمرلی یعنی امیر من علی.

نظمی شگفت

 

خیلی از مردم دوست دارند بدانند رمز موفقیت بزرگان، چه در امور دنیایی و چه در امور اخروی، در چه چیزی بوده است؟

زمانی که حضرت علی علیه السلام توسط ابن ملجم ملعون ضربت خورد در آخرین وصایای خود می آورند:

«أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم‏».

شما دو تن (حسن و حسین) و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من به آنان می رسد، سفارش مى‏کنم به ترس از خدا و نظم در کارها…

(منبع : نهج البلاغه نامه ۴۷)

یکی از مواردی که دین مبین اسلام به آن سفارش موکد دارد نظم است. ما باید اهل نظم و انضباط باشیم.

داستانک:

یکی از بزرگان از قول حاج احمد آقا خمینی، برای من تعریف کرد که:

روزی دیدم امام با قاشق، غذا را جابه جا می کنند و از جلوی ظرف به عقب ظرف و از عقب ظرف به جلوی ظرف می ریزند.

از ایشان دلیل این کار را سوال کردم، فرمودند:

پزشک به من گفته باید قرص را وسط غذا بخوری و من دارم  وسط غذا را مشخص می کنم تا دقیقا قرص را وسط غذا بخورم، نه زودتر و نه دیرتر.

در کتاب «آیینه نظم» خاطراتی در مورد نظم امام خمینی (ره) آمده است.

بصیرت سیاسی

(به مناسبت حماسه ۹ دی)

%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c

یکی دیگر از انواع بصیرت، بصیرت سیاسی است. مصداق مهمش شما مردم هستید که در سال ۸۸ نگذاشتید ایران مانند سوریه شود. در کشور ما هم داعش بود منتهی به رنگ سبز بود، سیاه نبود.

مگر فتنه گرها، شهید صدرزاده را که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسید، با قمه نزدند؟

مگر شهید ذوالفقاری، از شهدای مدافع حرم را -که کتاب پسرک فلافل فروش در مورد ایشان به چاپ رسیده است- با آجر به صورتش نزدند؟

مگر شهید ستاری را جلوی دوربین آتش نزدند؟

مگر در روز عاشورا یک خانم چادری را به جرم چادری بودن عریان نکردند؟

مگر یکی از مسئولین نیروی انتظامی را عریان نکردند؟

خیلی از اینها را تلویزیون نشان نداد. شما در اینترنت جستجو کنید: لحظه آتش زدن شهید ستاری در سال ۸۸٫ ببینید چطور جلو زن و فرزندش ایشان را آتش می زنند؟

مگر عکس امام (ره) و آقا را آتش نزدند؟

مگر به مسجد حمله نکردند و آن را آتش نزدند؟

مگر به پایگاه های بسیج حمله نکردند؟

اینها داعش بودند، مگر داعش شاخ و دم دارد؟

اما مردم در مثل امروز آمدند و چه حماسه ای درست کردند.

داستانک

شخصی به شهید بهشتی گفت: آقا مگر نمی دانید بنی صدر خائن است؟ پس چرا به امام نمی گویید تا او را عزل کنند. شهید بهشتی گفتند: من خودم سال ۴۳ بنی صدر را به امام معرفی کردم و گفتم ایشان دانشجوی فعالی است. اما امام فرمودند من یکی دو مورد از مقالات ایشان را خوانده ام و به ایشان مشکوکم. بار دیگر در سال ۵۷ که این جریان را فراموش کرده بودم،  بنی صدر از من خواست که برایش از امام تأییدی بگیرم. ایشان دوباره به من گفتند که من به ایشان مشکوکم! حالا شما می خواهید که من امام را از مسائل کشور مطلع کنم!؟

این بصیرت می شود، که انسان ۱۰ سال قبل، ۲۰ سال بعد را تشخیص دهد.

مردم ما هم با بصیرت بودند، قبل انتخابات تشخیص دادند که بهانه سر رئیس جمهور نیست، بهانه برای جمهوری اسلامی و اصل اسلام است.

 

بصیرت اجتماعی

%d8%a8%d8%b5%db%8c%d8%b1%d8%aa-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c

عثمان ابن مظعون از یاران برجسته پیامبر(صلی‌الله علیه و آله و سلم) بود که بعد از فوت سه فرزند پیامبر(صلی‌الله علیه و آله و سلم) و دفن آنها کنار ایشان، پیامبر فرمودند امید دارم به خاطر عثمان ابن مظعون فرزندان من هم مورد مغفرت قرار گیرند و حضرت امیر(علیه‌السلام) نیز به عشق او، اسم فرزندشان را عثمان گذاشتند.

عثمان ابن مظعون به دلیل بی بصیرتی مدتی در بیابان عبادت می کرد و گوشه گیر شده بود که پیامبر(صلی‌الله علیه و آله و سلم) او را توبیخ کرد و به او پیام فرستاد که من که پیامبر هستم همسر و فرزند دارم، گوشت می خورم.

شخصیتی با چنین جایگاهی در جایی بی بصیرتی می کند.

انسان اگر بصیرت اجتماعی داشته باشد این کار را نمی کند. امروز بصیرت اجتماعی همین است. بعضی از افراد فکر کردند اگر به سیاست کار نداشته باشند و حرف های ضد انقلابی بزنند محبوب ترند. البته درست فرض کرده اند امروزه محبوب ترین افراد ضد انقلاب ها هستند. یا آخوندهایی که می گویند چکار داریم در سیاست دخالت کنیم، اینها بصیرت اجتماعی ندارند.

وسط فتنه ۸۸ یکی از همین آخوندهای معروف که به سیاست کاری ندارد به خودم گفت: شما که اینقدر در مناظرات شرکت می کنید و دم از انقلاب می زنید، کار این انقلاب تمام شده است. چند روز دیگر راس جامعه را بر می دارند و شما را هم اعدام می کنند.

بصیرت اجتماعی این است که ببینیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) الان چه می گویند؟ همان را انجام دهیم. گاهی وقت ها لازم است سری روی نی برود، گاهی لازم است در محراب فرقی شکافته شود… انسان باید به وظیفه اش عمل کند.

بصیرت اخلاقی

%d8%a8%d8%b5%db%8c%d8%b1%d8%aa-%d8%a7%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%82%db%8c

حضرت علی (علیه‌السلام): «أبْصَرُ النّاسِ مَن أبْصَرَ عُیوبَهُ»، با بصیرت ترین مردم کسى است که عیبهاى خود را ببیند.

مهترین مرحله درمان، تشخیص بیماری است. اگر پزشک معالج، بیماری را درست تشخیص دهد مشکل حل می شود.

خیلی وقت ها بیماری تشخیص داده نمی شود. ما اگر بتوانیم ایراد خودمان را تشخیص بدهیم؛ مثلا بگوییم آیا من حسادت دارم؟ آیا تکبر دارم؟ آیا حرص دارم؟ … دنبال درمانش می رویم.

مشکل امروز ما این است که درد را تشخیص نداده ایم.

مثلا به ما می گویند: این کار شما حسادت است. می گوییم این حرف ها چیست؟ من کجا حسودم.

یا می گویند: این کار شما تکبر است. می گوییم تکبر کجا بود؟ من خیلی تواضع دارم.

بصیرت اعتقادی

%d8%a8%d8%b5%db%8c%d8%b1%d8%aa

چند نوع بصیرت داریم که یکی از آنها بصیرت اعتقادی است. ما که مسجدی هستیم تصورمان این است که تمام اعتقاداتمان درست است اما در بعضی موارد می بینیم برخی اعتقاداتمان اشتباه است. مثلا موقع ازدواج فرزندانمان، از حساس ترین زمان هایی است که نشان می دهد اعتقاداتمان درست است یا نه؟

جناب عبدالعظیم حسنی اعتقاداتش را بر امام هادی (علیه‌السلام) عرضه کرد تا ببیند درست است یا نه؟

آیا ما هم اعتقاداتمان را بر یک اسلام شناس عرضه کرده ایم؟ ما باید اعتقاداتمان را بر یک اسلام شناس عرضه کنیم و آنها را تصحیح کنیم.

مثلا اینکه طبق آیات قرآن درجه ائمه بزگوار از پیامبران بالاتر است. یا در اذان اشهد ان علی ولی الله نیست اما ما می گوییم.

 

حضور قلب آنی در نماز

 %d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d9%82%d9%84%d8%a8-%d8%a2%d9%86%db%8c

راهی که دیروز برای حضور قلب در نماز گفته شد -که انسان کمتر صحبت کند- راهی طولانی مدت است. مدتی باید انسان با نفسش کلنجار برود.

 

اما برای حضور قلب آنی که انسان در کوتاه مدت بخشی از نماز را حضور قلب داشته باشد، آیت‌الله بهجت دستورالعملی می فرمایند: «هرجای نماز که متوجه شدید دارید نماز می خوانید، همانجا بنا بگذارید حضور قلب داشته باشید».

مثلا در ذکر رکوع، سجده یا تشهد. کم کم از چند ثانیه شروع می شود.

حضور قلب در نماز

%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d9%82%d9%84%d8%a8-%d8%af%d8%b1-%d9%86%d9%85%d8%a7%d8%b2

یکی از دغدغه های نماز خوان ها، عدم حضور قلب در نماز است.

چکار کنیم که حضور قلب پیدا کنیم؟

پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله علیه و آله) می فرمایند: «اگر نبود که قلب شما چراگاه شیطان باشد و پرگویی نمی‌کردید، هر آینه هرچه من می شنیدم شما هم می‌شنیدید».

«مَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن کَثُرَ خَطَؤُهُ ماتَ قَلْبُهُ»؛ هرکس کلامش زیاد شد خطایش زیاد می‌شود و هرکس خطایش زیاد شد قلبش می‌میرد.

داستانک

از علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان سوال کردند، چکار کنیم حضور قلب در نماز پیدا کنیم؟ ایشان فرمودند: زیاد حرف نزنید.

حیا از خدا

%d8%ad%db%8c%d8%a7

از حضرت علی (علیه‌السلام) نقل شده است: «در هر کس چهار خصلت باشد ایمان آن شخص کامل می شود.»

یکی از آن خصلت ها، حیا است. کسی که حیا داشته باشد یک چهارم ایمانش کامل می شود و کسی که حیا نداشته باشد دینی هم ندارد، به خصوص حیا از خدا. کسی که از خدا خجالت بکشد جایگاه بالایی پیدا می کند.

داستانک

موقعی که زلیخا حضرت یوسف (علیه‌السلام) را احضار کرد گفت: چه شده؟ چرا خجالت می کشی؟ ایشان گفت: از خدای خودم خجالت می کشم. زلیخا پارچه ای برداشت و چشم بت را پوشاند. حضرت یوسف (علیه‌السلام) گفت: تو از یک قطعه سنگ خجالت کشیدی، توقع داری من از خدای خودم خجالت نکشم؟

حضرت یوسف (علیه‌السلام) حیا کرد، خداوند هم چقدر به حضرت یوسف عنایت کرد. از قعر چاه عزیز مصر شد و علم تعبیر خواب ایشان که دیگر هیچ کس مانند حضرت یوسف (علیه‌السلام) نبود.

**منبرک**