خانه / بایگانی برچسب: همسایه داری

بایگانی برچسب: همسایه داری

اول همسایه سپس خود / عمل به دستور حضرت زهرا سلام الله علیها

امام حسن مجتبی(علیه السلام) می‌فرمایند: در دوران کودکی، شبی بیدار ماندم و به نظاره‌ مادرم زهرا(سلام الله علیها) در حالی که مشغول نماز شب بود، گذراندم.

پس از آنکه نمازش به پایان رسید متوجه شدم که در دعاهایش یک‌یک مسلمین را نام می‌برد و آنها را دعا می‌کند، خواستم بدانم که درباره‌ی خودش چگونه دعا می‌کند.

اما با کمال تعجب دیدم که برای خود دعا نکرد.

فردا از او سؤال کردم: چرا برای همه دعا کردی، اما برای خودت دعا نکردی؟

فرمود: یا بُنَی! الجار ثم الدار.

پسرم! اول همسایه بعد خانه!

 

اگر بخواهیم درسی که این داستان برای ما دارد را در زندگی پیاده کنیم باید دلسوزی و دغدغه مندی برای دیگران را به عنوان اصل برای خود قرار دهیم.

دیگران را از نزدیکان خود بدانیم.

 

به عنوان مثال:

هر مشتری که به مغازه ما مراجعه می کند را از نزدیکان خود بدانیم.

در هوای سرد و برفی، اگر کسی کنار خیابان منتظر وسیله ای ایستاده است، با او همانند فرزند و نزدیکان خود رفتار کنیم.

اگر کسی هرگونه کمکی احتیاج دارد که از دست ما برمی آید، فرقی بین او و اقوام خود نگذاریم.

 

اینها همه از مصادیق دغدغه مند بودن نسبت به دیگران است که حضرت زهرا سلام الله علیها به ما می آموزند.

مردم بنده محبت اند

????????????????????????????????????

ما که مذهبی و مسجدی هستیم وظیفه سنگین تری نسبت به بقیه داریم. ما اگر می خواهیم مردم را به دین دعوت کنیم حتما باید با اخلاق خوب باشد.

خداوند به پیامبر(ص) می فرماید: «وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛ و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند. (سوره آل عمران آیه ۱۵۹)

مردم بنده محبت اند. ما محبت کنیم، آنوقت ببینیم چطور جذب دین می شوند. دیگر لازم نیست ما بهشان بگوییم نماز بخوان، خودش اول وقت در مسجد است.

چه اشکالی دارد من که صبح به مغازه می روم و صبح در مغازه ام را جارو می زنم جلو مغازه دو تا همسایه کناری را هم جارو بزنم؟ چه ایرادی دارد که انسان به خاطر دین این کار را انجام دهد؟ اگر همسایه هایمان کمکی از ما می خواهند، سریع کمکشان کنیم. هر وقت وارد مغازه مان می شوند جلو پایشان بلند شویم. محبتی که ما انجام می دهیم به اسم دین نوشته می شود. آن موقع نامش جهاد می شود، جهاد کاری سخت است.

فکر کنیم ما چطور اگر محبت کنیم مردم به دین خوشبین می شوند؟ آنوقت ببینید شبکه های اجتماعی و … حریف شما می شوند؟ هر چه شبهه وارد کنند چون از شما محبت دیده است عوض نمی شود.

داستانک:

مردی از اهل شام وارد مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گویی ها سکوت کرد. وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن علیه السلام نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی، اگر گرسنه باشی سیرت می کنیم و اگر بی لباس باشی لباست می دهیم و اگر فراری باشی پناهت می دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری و نزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است».

مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت آمیز و جوانمردانه دگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت می گریست گفت :گواهی می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر می دانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستید.

مردم بنده محبت اند، از ما محبت ببینند جذب دین خواهند شد.

**منبرک**