آیت الله مرعشی نجفی طی خاطره ای نقل میکند: در سال ۱۳۵۳ نسخهای از صحیفه شریفه سجادیه را برای مطالعه علامه معاصر شیخ جوهری صاحب تفسیر طنطاوی معروف (مفتی اسکندریه) فرستادم.
آن بزرگوار دریافت کتاب را اعلام کرد و در برابر آن هدیه از من تشکر کرد و درباره آن مدحی سرشار و ثنایی بسیار نوشت.
تا آنجا که گفت این از بدبختی ما است که تا کنون به این گرانبها ی جاوید از میراثهای نبوت و اهل بیت دست نیافته بودیم و من هر چه در آن مینگرم آن را فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق مییابم.
سپس علامه جوهری طنطاوی از من سوال کرد که آیا تا کنون کسی از علمای اسلامی شرحی بر آن نوشته است؟ من در پاسخ آن شارحینی را که میشناختم نام بردم و کتاب ریاض السالکین تالیف سید علی خان را به ایشان تقدیم کردم.
معظم له در جواب نوشت که من مصمم و آمادهام که بر این صحیفه گرامی شرحی بنویسم.
[به نقل از مقدمه ترجمه صحیفه سجادیه صدر الدین بلاغی ص ۳۰]
(به بهانه ۷ صفر، سالروز ارتحال حضرت آیت الله مرعشی نجفی)
داستانک:
آیت الله مرعشی نجفی نقل میفرمود: روزی در حال عبور از قیصریه نجف، عده ای از اهل علم را دیدم که در محلی تجمع کرده اند. فکر کردم آنجا برنامه ای است. من هم رفتم جلو. دیدم کسی با چوب ایستاده و کتاب هایی را به حراج گذاشته است (علمای زیادی آنجا بودند؛ کسی که فوت می کرد بازماندگانش می آمدند آنجا و کتاب ها را می فروختند). یک مقدار که ایستادم دیدم بیشتر این ذخایر اسلامی و شیعی را شخصی به نام کاظم با پول زیادی می خرد. تقریباً اکثر آنها را می خرید. سؤال کردم این شخص کیست؟ گفتند: او نماینده ی کنسول انگلیس در بغداد است.
بهفکرافتادممامسلمانوشیعه هستیم و اینها مسیحی و کافرند؛ منظورشان از خریداری و جمع آوری کتاب ها چیست؟ شاید اغراضی پشت این قضیه باشد و آن از دو حال خارج نیست:
یا قصد از بین بردن آنها را دارند و یا می خواهند منابع دست اول شیعی را که در اختیار برخی از علما بوده جمع آوری کنند تا ما به آنها دسترسی نداشته باشیم. (نظیر کتاب مدینه العلم شیخ صدوق که ایشان در حدیث نوشته و بسیار مفصل بوده. اگر این کتاب الان در دسترس ما بود شاید نیازی به دیگر کتب اربعه شیعه نبود ناسخ کتب اربعه شیعه می شد. ولی قریب ۴۰۰۵۰۰ سال است که دیگر رد پایی از آن در دست نیست.)
و بعد از آن شبها، آیت الله مرعشی، بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنجکوبی مشغول کار میشود و با کم کردن وعدههای غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابها اقدام میکنند. ایشانحتی یک روز بر سر خرید یک نسخه ی خطی با کاظم دلال درگیر می شوند و به خاطر همین ، ایشان را یک شب در نجف به زندان می اندازند که با وساطت مراجع آن زمان آزاد می شوند.
اینککتابخانهیآیتاللهمرعشینجفیدرقم،جزءبزرگترینکتابخانههایخطیجهاناست. در ابتدای بسیاری از کتب خطی، دستخطی از آیت الله مرعشی نجفی به چشم می خورد که نوع خرید آن بیان شده است. به عنوان مثال:
در منزل لباسی را می پوشند که همسرشان دوست ندارد؛ می گویند این طور عادت دارم و راحت ترم!
یا هنگام غذا خوردن ملچ مولوچ(!) می کنند.
یا اینکه وقتی مرد به خانه برمی گردد و همسرش از او می خواهد که استحمام کند، او می گوید حوصله ندارم و… .
انسان باید همت داشته باشد که عادتها بد را کنار بگذارد. عزم جدی بکنیم و عادتهای بد را کنار بگذاریم.
داستانک:
میگویند یکی از علما عادت به دخانیات داشت، سیگار یا چپق یا هر چه آن زمان بود، توتون و تنباکو میکشید. (در گذشته که از نظر پزشکی مضر بودن این ها شناخته نشده بود، این چیزها بین مردم معمول بود)
ایشان پیر شده و بود بیمار؛ پزشکآمد وایشان را معاینه کرد و گفت: این کار برای شما ضرر دارد.
آن عالم به پزشک گفت: یک مرتبۀ دیگر بفرمایید، چه؟
گفت: آقا استفاده دخانیات برای شما ضرر مهمی دارد.
خود او مجتهد بود میدانست چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است.
همان لحظه آن عالم گفت: همه را جمع کنید ببرید.
به این میگویند همّت عالی. ۴۰ سال، ۵۰ سال به توتون عادت پیدا کرده، یک مرتبه همین که میگویند: ضرر دارد کنار میگذارد.
من میخواهم به عزیزانی که خدای ناکرده دچار اعتیاد و عادت های اینگونه هستند بگویم: نگویید نمیشود، فایده ندارد، خیر واقعا امکان دارد.
[کلیدهای زندگی، معارف قرآنی روایی، ناصر رفیعی، ص ۱۴۰]
داستانک ۲:
آیت الله مرعشی در دیداری که با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دارند، در لابلای گفت و گوها، به امام می فرمایند: آیا چاى یا قهوه یا دخانیات میل دارىد آماده کنم؟
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می فرمایند: این امور از فضول زندگیست و ما از این فضولات دوریم.
آیت الله مرعشی پس از این دیدار متوجه می شوند که دخانیات خوب نیستند؛ به همین خاطر دیگر از آنها استفاده نکردند.
آیتاللهسیدشهابالدینمرعشی نجفی نقل می کند: «پدرم، سید محمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) ریاضت های زیاد و چله های زیادی گذراند تا از محل فبر پنهان خضرت فاطمه (علیها السلام) مطلع شود. شبی در عالم خواب، امام صادق (علیه السلام) را دیده بود که به ایشان می فرماید: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء (علیهاالسلام) کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.
حضرت فرموده بود: «من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را آشکار کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را به فاطمه معصومه (علیهاالسلام) عنایت فرموده است، هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا (علیهاالسلام) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) برود».
ایشان در ادامه می فرماید: بعد از این خواب، به قم آمدیم و در قم ساکن شدیم.