وقتی به ظاهر جریان های تاریخی نگاه میکنیم، یعنی اینکه حتی آن ها را به عنوان یک انسان غیر مسلمان و غیر شیعه تحلیل میکنیم، میبینیم که معمولا هرجا ما سازش با دشمن کرده ایم، هزینه سنگینی نیز پرداخت نموده ایم.
حتی با همین نگاه مادی؛ یعنی حتی کسانی که نتیجه حرکت امام حسین (علیه السلام) را شکست تلقی میکنند، حتی با همین نگاه هم اگر درست به تاریخ نگاه کنند میبینند هر جا ما چیزی به دست آورده ایم با سازش نبوده است.
با سازش بود که ترکمانچای ها امضا شد؛
با سازش بود که بحرین ها داده شد؛
با سازش بود که آذربایجان ها و … داده شد…
اما در مقابل در چالش ها… همچون دفاع مقدس، حتی یک وجب خاک از دست ندادیم.
یکی از سازش ها همین جریان ۲۸ مرداد بود.
مصدق به آمریکا اعتماد کرد و به تعبیر مقام معظم رهبری(حفظه الله) سیلی را هم خورد.
او به آمریکا اعتماد کرد…
ثمره اعتماد به آمریکا هم همین شد که خود آنها به مصدق خیانت کردند و کودتا را بر ضد مصدق انجام دادند.
اگر به آمریکا اعتماد نمیکرد این طور نمیشد.
هر چند که مصدق، به تعبیر امام خمینی (رحمت الله علیه) مسلم نبود!
مصدق مسلمان نبود؛ اگر میبود این کار را نمیکرد.
داستانک ۱:
حاج آقای فلسفی در خاطرات خود میفرمایند:
بار اول که همراه چندی از علما پیش مصدق رفتیم، روی تختخواب دراز کشیده بود. با ورود ما تغییری در حالتش ایجاد نشد. بعد از اتمام صحبت خواستیم برای اقامه ی نماز به مسجد برویم. مصدق با تعجب گفت: «شما هر روز برای نماز به مسجد میروید؟»!!
بار دوم هم که پیش اش رفتم همان طور روی تختخواب بود. آیت الله بروجردی گفته بود وی را از خطر وجود بھائی ھا در شهرستان ها، آگاه کنم. قاه قاه خندید و گفت: «از نظر من مسلمان و
بهائی فرقی ندارند، همه از یک ملت و ایرانی هستند.»
[خاطرات حجت الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۳۲]
مصدق اینگونه بود. اهمیتی برای اسلام قائل نبود. برخلاف آنچه که عده ای مصدق را بزرگ میکنند، اما او در واقع این گونه بود.
داستانک ۲:
ماه مبارک رمضان…
مجلس شورای ملیِ مملکت اسلامی…
… پشت تریبون رفت. سخنرانی اش که تمام شد، لیوان آب کنار دستش را برداشت و خورد!
صدای اعتراض نمایندگان بلند شد. با خونسردی گفت: «اهل عوام فریبی نیستم»!
امام خوب فهمیده بود. «مصدق مسلم نبود».
[خاطرات حجت الاسلام شجونی ص ۱۰۲]