خانه / قرآنی (صفحه 10)

قرآنی

در این بخش منبرک های قرآنی را می توانید ببینید.

بیماریی به نام حسد

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ الْفَلَقِ . . . وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

 

به نام خداى بخشاینده مهربان

بگو: به پروردگار صبحگاه پناه مى‏برم،  . . .  از شر حسود چون حسد  مى‏ورزد.   ( سوره فلق )

 

داستانی عجیب درباره حسد

در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اولی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی کرد، بلکه مانند یک آقا با او رفتار می کرد. بهترین غذاها را به او می داد، بهترین لباسها را برایش می خرید، وسائل آسایش او را فراهم می کرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می کرد. غلام می دید که اربابش همیشه در فکر است، همیشه ناراحت است. بالاخره ارباب حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد.

یک شب ارباب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و این مقدار پول هم بدهم، ولی می دانی برای چه اینهمه خدمت به تو کردم؟ فقط برای یک تقاضا، اگر تو این تقاضا را انجام دهی هر چه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد، و بیش از این هم به تو می دهم ولی اگر این کار را انجام ندهی من از تو راضی نیستم. غلام گفت: هر چه تو بگوئی اطاعت می کنم، تو ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی، می ترسم اگر پیشنهاد کنم، قبول نکنی. گفت: هر چه می خواهی پیشنهاد کنی بگو، تا من بگویم ” بله “. وقتی کاملا قول گرفت گفت: پیشنهاد من این است که در یک موقع و جای خاصی که من دستور می دهم، سر مرا از بیخ ببری. گفت: آخر چنین چیزی نمی شود. گفت: خیر، من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد، و با هم به پشت بام یکی از همسایه ها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت: همینجا سر من را ببر و هر جا که دلت می خواهد برو.

غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای اینکه من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است. ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می سوزم، می خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند. اگر چنین چیزی شود، من راحت شده ام. راحتی من فقط برای این است که می دانم اگر اینجا کشته شوم، فردا می گویند جنازه اش در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتما رقیبش او را کشته است، بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می کنند و مقصود من حاصل می شود! غلام گفت: حال که تو چنین آدم احمقی هستی، چرا من این کار را نکنم؟ تو برای همان کشته شدن خوب هستی. سر او را برید، کیسه پول را هم برداشت و رفت.

خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند، ولی همه می گفتند اگر او قاتل باشد، روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی کند. پس قضیه چیست؟ معمائی شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت، پیش حکومت وقت رفت و حقیقت را اینطور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است، هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد کردند.

 

 

باز بودن نامه اعمال بعد از مرگ

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

 لَیْسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَهٌ أَجْرَاهَا فِی حَیَاتِهِ فَهِیَ تَجْرِی بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ صَدَقَهٌ مَوْقُوفَهٌ لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّهُ هُدًى سَنَّهَا فَکَانَ یَعْمَلُ بِهَا وَ عَمِلَ مِنْ بَعْدِهِ غَیْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه‏

  از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

پس از مرگ، چیزى جز سه خصلت به عنوان پاداش به دنبال شخص نیست:

۱٫       صدقه جاریه‏اى که در زمان زندگى انجام داده که پس از مرگش تا روز قیامت به عنوان صدقه وقف باقى مى‏ماند و کسى آن را به ارث نمی ‏برد

۲٫        یا روشى براى هدایت مردم داشته باشد که به آن عمل مى‏کرد و دیگران هم پس از او به آن عمل کنند

۳٫        یا فرزند صالحى که براى او طلب آمرزش کند.

منبع : الخصال ، جلد ‏۱، صفحه ۱۵۱،  لیس یتبع الرجل بعد موته إلا ثلاث خصال

نکته :صدقه ی جاریه مانند : ساخت مسجد ،مدرسه ، بیمارستان و …

سنت حسنه مانند : کاری که انسان آن را انجام دهد و برای همیشه سنت شود

فرزند صالح ،اگر والدین در خوب بودن اونقش داشتند  . البته باید توجه داشت عکس این مورد هم وجود دارد و آن اینکه والدین در بد شدن فرزند نقش داشته باشند مانند والدینی که در کودکی فرزندشان برای او نوار می گذارند و او را تشویق به رقصیدن یا به قول خوشان ( نینای نای )می کنند آنگاه این بچه که بزرگ می شود ، در عروسیها و پارتی ها هم می رقصد و یا دختر بچه ی ۷ یا ۸ ساله خود را با بدترین وضع به خیابان می آورند ومی گویند هنوز کوچک است

آیا تا به حال دقت کرده ایم بسیاری از خانواده های مذهبی ، دخترانشان بدون حجاب است ؟ دلیلش ۲ چیز است ، افراط یا تفریط

 

 

ازدواج مجدد زنان بیوه ، حافظ امنیت جامعه

 

وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکى‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ        (بقره ۲۳۲)

 و هنگامى که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران(سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‏اى تراضى برقرار گردد. این دستورى است که تنها افرادى از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند مى‏گیرند(و به آن، عمل مى‏کنند). این(دستور)، براى رشد(خانواده‏هاى) شما مؤثرتر، و براى شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید.

 

خداوند در این آیه یکی از راههای امنیت و پاکیزه شدن جامعه را بیان می فرماید و آن

” ازدواج مجدد زنان بیوه “

است .

واقعا چه ایرادی دارد که مردی که همسرش ازدنیا رفته با زنی که شوهرش فوت کرده ازدواج کنند و متاسفانه دیده می شود که فرزندان از خود غیرت بی مورد نشان می دهند و برای والدین تعیین و تکلیف می کنند

 

راهپیمایی در قرآن

 

(به بهانه روز قدس )

سؤال: آیا در قرآن، دلیلى براى شرکت در راهپیمایى و تظاهرات داریم؟

پاسخ: خداوند در قرآن مى‏فرماید:

«ولایَطؤون مَوطئاً یَغیظُ الکفّار … الّا کُتب لهم به عَملٌ صالح»   « سوره توبه، آیه ۱۲۰»

هیچ حرکت دسته جمعى که کفّار را عصبانى کند، صورت نمى‏گیرد مگر این که براى آن، پاداش عمل صالح ثبت مى‏شود.

آرى، راهپیمایى‏هایى که دشمنان اسلام و مسلمین را عصبانى کند، عمل صالح است.

این راهپیمایى‏ها (بخصوص آنگاه که از طریق وسایل ارتباطى و ماهواره‏ها منعکس مى‏شود) اگر براى اهداف‏ مقدسى صورت گیرد، نوعى حضور در صحنه، عبادت دسته جمعى و امر به معروف و نهى از منکر عملى و عامل تقویت روحیّه مردم و تهدید دشمن است.

منبع : کتاب پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه

(تمثیلات)

حجه الاسلام قرائتی

 صفحه :۹۸

جلو نیفتادن از خدا و رسول

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (١)

اى کسانی که ایمان آورده اید ! بر خدا و رسولش پیشى نگیرید و از خدا بترسید که او شنواى داناست. (۱)

سوره حجرات آیه ۱


انسان نباید در هیچ کاری جلوتر از پیامبر و خدا قرار بگیرد به عنوان مثال:

زیارت عاشورا می خواند و در هنگام سلامها می گوید: السلام علی العباس و یا می گوید: السلام علی الانصار الحسین ( در حالی که در متن زیارت اینگونه نیست )

می گوید به نطر من فلان موضوع نباید در قرآن می آمد یا اگر فلان بحث می آمد بهتر بود

در هنگام قرآن به سر گرفتن , بعضی از فرازها را اضافه و کم می کند مثلا می گوید : بفاطمه الزهرا در حالی که بفاطمه آمده است

و

.

.

.

مَنّاع الخیر

 

( به بهانه قحطی در سومالی )

وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلاَّفٍ مَهینٍ  – هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمیمٍ –  مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثیمٍ

 و از کسى که بسیار سوگند یاد مى‏کند و پست است اطاعت مکن –  کسى که بسیار عیبجوست و به سخن چینى آمد و شد مى‏کند –  و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است؛

سوره مبارکه قلم آیات ۱۰ تا ۱۲

 

نکته ای که باید دقت داشت این است که خداوند پیامبرش را از پیروی با چند گروه باز میدارد که یکی از آنان (مناع الخیر ) است یعنی کسی که دیگران را از کار خیر باز می دارد

به عنوان مثال :

می خواهد دخترش را به یک طلبه یا دانشجو دهد …………می گوید چرا دو دستی دخترت را بدبخت می کنی , کمی صبر کن و او را به یک پولدار بده

می خواهد به مردم مضلوم سومالی یا … کمک کند ……….می گوید چراغی که به خانه  رواست به مسجد حرام است ( یعنی تا ما در کشورمان مستمند داریم , چرا به دیگران کمک می کنی ) کسی نیست به این مانع الخیر بگوید آیا اگر او به سومالی یا … کمک نکند ؛ مگر قرار است به دیگران کمک کند و یا اگر به کشور دیگر کمک کند مگر دیگر به هموطنان خود کمک نمی کند و از همه مهمتر

مگر اسلام مرز دارد ( باید دید چه کسی نیازش فوریتر است )

خاطره :

مدتی پیش در بین نماز ظهر و عصر در مسجد درباره کمک به سیل زدگان پاکستان صحبت می کردم . شخصی به عنوان اعتراض داد زد که ” چراغی که به خانه  رواست به مسجد حرام است “

من هم گفتم : “حرف ایشان درست است ؛ حال ایشان الان بلند می شود و می آید و مقداری پول برای کمک به مستضعفین مشهد می دهد “

بنده ی خدا سرخ شد و باز من گفتم :” شما که به مردم شهر خود کمک نمی کنی , چرا مانع از کمک برای دیگران می شوی “

 

«« البته شما هیچ گاه اینگونه برخورد نکنید ولی گاه باید انسان محکم از اسلام دفاع کند »»

 

 

پاسخ به شبهات حجاب به خصوص جوابیه ای به ویژه نامه روزنامه ایران با عنوان خاتون

 

این مطلب استثناءاً بیش از منبرک است برای خودش منبریست

 

روز گذشته امام جماعت مسجد خاتم الانبیاء جنت مشهد با تعطیل نمودن تفسیر بعد از نمازعصر  به پاسخ گویی به شبهات روزنامه ایران پرداخت که بخشی از آن در ذیل آمده است :

 

روزنامه ایران سابقه دیرینه ای در دشمنی با حجاب خصوصا چادر دارد به عنوان نمونه :

 آقای مهدی کلهر مشاور معزول رئیس محترم جمهور آقای احمدی نژاد در  ویژه ‌نامه روزنامه ایران با عنوان خاتون که شنبه ۲۲مرداد منتشر شد در  پاسخ به این سوال که “چادر مشکی از چه زمانی وارد ایران شد؟” گفت :

از سفرهای اروپایی ناصر الدین شاه. شب که به مجلس عیاشی در اروپا می‌رفت، می‌دید آنجا لباس مردها مشکی است. کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن‌ها هم با لباس مشکی می‌ایند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت داریم که رنگ تیره مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدالعنتش کند. همین‌جور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است

 

این نوع حمله به حجاب و رنگ مشکی تازگی ندارد

 

در ۱۱ سال پیش در همین روزنامه ( ایران ) در شماره ۱۵۱۰ به تاریخ ۱۴/۲/۷۹ با خانم زهرا رهنورد که در آن دوران ریاست دانشگاه الزهرا را عهده دار بودندمصاحبه ای ترتیب می دهد ؛ در بخشی از این مصاحبه آمده است :

مسخره کردن مومنین

 

قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَ کُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ(۱۰۶)

رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنهْا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ(۱۰۷)

قَالَ اخْسَواْ فِیهَا وَ لَا تُکلَّمُونِ(۱۰۸)

فَاّتخَّذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتىَّ أَنسَوْکُمْ ذِکْرِى وَ کُنتُم مِّنهمْ تَضْحَکُونَ(۱۱۰)  سوره مومنون

 

مى‏گویند: «پروردگارا! بدبختى ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهى بودیم! (۱۰۶)

پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب)!» (۱۰۷)

 (خداوند) مى‏گوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید! (۱۰۸)

شما مومنان را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند و شما به آنان مى‏خندیدید! (۱۱۰)

نکته :

مطابق این آیه مسبب دوزخی شدن برخی از انسانها ، مسخره کردن مومنان است .

به عنوان مثال:

کسانی را که روزه گرفته اند ، مسخره می کنند

به کسانی که نماز می خوانند نیشخند می زنند

با حجاب ها را به باد انتقاد می گیرند

به کسانی که خمس مالشان را می دهند ساده می گویند

آنان را که ریش می گذارند ، اُمُل خطاب می کنند

به آنانی که ربا نمی دهند و نمی گیرند ، ساده می گویند

.

.

.

در یک کلام مو منین را ، به جهت ایمانشان مسخره می کنند

طبق این آیات خداوند ابتدا  آنان را سگ خطاب می کند ( اخسوا  کلامی است که به سگ می گویند ) و با آنان سخن نمی گوید  

بوی خوش دهان روزه دار

 

(به بهانه ماه رمضان )

قَالَ الْإِمَامُ ع: کَانَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع یَقُولُ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ: إِذَا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ أَهْلَکَ أَعْدَاءَکُمْ- آتِیکُمْ بِکِتَابٍ مِنْ رَبِّکُمْ، یَشْتَمِلُ عَلَى أَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ وَ مَوَاعِظِهِ وَ عِبَرِهِ وَ أَمْثَالِهِ.فَلَمَّا فَرَّجَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمْ، أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَأْتِیَ لِلْمِیعَادِ، وَ یَصُومَ ثَلَاثِینَ یَوْماً عِنْدَ أَصْلِ الْجَبَلِ، وَ ظَنَّ مُوسَى أَنَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ یُعْطِیهِ الْکِتَابَ.فَصَامَ مُوسَى ثَلَاثِینَ یَوْماً [عِنْدَ أَصْلِ الْجَبَلِ‏] فَلَمَّا کَانَ فِی آخِرِ الْأَیَّامِ اسْتَاک قَبْلَ الْفِطْرِ  فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ [إِلَیْهِ‏] یَا مُوسَى أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ خُلُوفَ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدِی مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ صُمْ عَشْراً أُخَرَ وَ لَا تَسْتَکْ  عِنْدَ الْإِفْطَارِ. فَفَعَلَ ذَلِکَ مُوسَى ع.وَ کَانَ وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُعْطِیَهُ الْکِتَابَ بَعْدَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً، فَأَعْطَاهُ إِیَّاهُ.

 

امام حسن عسگرى (علیه السلام) در تفسیر منسوب به ایشان در خصوص آیه،

 وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ

مى‏فرماید:

موسى (علیه السلام ) به بنى اسرائیل فرموده بود، وقتى که خداوند فرج شما را برساند و دشمنان شما را هلاک کند، کتابى از جانب پروردگارتان به نزدتان نازل مى‏شود که مشتمل بر اوامر و نواهى و مواعظ و امثال مى‏باشد، لذاوقتى فرج بنى اسرائیل فرا رسید، خداوند عزّ و جلّ به موسى فرمان داد که در میعاد او حاضر شود و سى روز روزهبگیرد و در کوه به مناجات بپردازد و موسى گمان کرد بعد از سى روز کتاب الهى نازل مى‏شود، لذا سى روز روزهگرفت و در شب آخر قبل از افطار مشغول مسواک زدن دندان خود شد، خداوند به او وحى کرد، اى موسى تومى‏دانى که بوى دهان روزه‏دار نزد من از هر عطرى خوشبوتر است، پس ده روز دیگر نیز روزه بگیر و هنگام افطارمسواک مزن، موسى نیز چنین کرد، خداوند هم به او وعده داد که کتاب تورات را بعد از چهل شب بر او نازل کند و چنین نیز شد.

 

منبع: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام ، صفحه۲۵۰ 

 

**منبرک**