خانه / مناسبتی / مناسبت های قمری / ماه شعبان (صفحه 2)

ماه شعبان

در این بخش منبرک هایی را که در رابطه با ماه شعبان می باشد، می توانید ببینید.

چه کنیم تا امام زمان را ببینیم؟

(به بهانه میلاد امام زمان عجل الله فرجه)

13930505_sedgh.ir_01

داستانک:

پریشان و سراسیمه بودم. لحظاتی چند فقط به چیزی که شنیده بودم، می‌اندیشیدم.

« اگر طالب دیدار امام زمانت هستی به فلان شهر برو. حضرت بقیه الله در بازار آهنگران در مغازه  قفل‌سازی نشسته بلند شو و خدمت ایشان برس»

بعد از مدت‌ها چله‌نشینی و دعا و توسل به علوم غریبه بالاخره کورسویی از امید به رویم تابیدن گرفت. به سرعت بلند شدم و وسائل سفر را آماده کردم. سفر راحتی نبود. اما حاضر بودم چند برابر این سختی را تحمل کنم تا بتوانم به آرزویم برسم. شور و اشتیاقی که از وجودم زبانه می‌کشید مرا به حرکت وا می‌داشت.

خودم را به بازار آهنگران رساندم آن قدر هیجان زده بودم که چشم‌هایم هیچ چیز را نمی‌دید. فقط مغازه پیر قفل‌ساز را جستجو می‌کردم. لحظهبه لحظه که می‌گذشت شوق و شورم بیشتر می‌شد. وقتی وارد مغازه پیرمرد قفل‌ساز شدم در همان نگاه اول امام را شناختم. دستم را روی سینه گذاشته و با ادب سلام دادم. در آن لحظه همه چیز به جز وجود امام را فراموش کرده بودم. حضرت جوابم را داد و با دست مرا به سکوت فرا خواند.

پیرمرد در حال وارسی چند قفل بود. در این لحظه پیرزنی وارد مغازه شد لباس‌های کهنه‌ای به تن داشت و عصایی به دست. در دستان فرتوت و لرزانش قفلی به چشم می‌خورد. پیرزن آن را به قفل ساز نشان داد و گفت: برادر برای رضای خدا این قفل را سه شاهی از من بخرید. به پولش نیاز دارم.

پیرمرد قفل را گرفت و آن را وارسی کرد. قفل سالم بود پس رو به زن کرد و گفت: … خواهرم تو مسلمانی و من هم مسلمان. چرا مال مسلمان را ارزان بخرم من نمی‌خواهم تو ضرر کنی. این قفل هشت شاهی ارزش دارد و من اگر بخواهم در معامله سودی ببرم آن را به قیمت هفت شاهی می‌خرم چون در این معامله بیشتر از یک شاهی سود بردن بی‌انصافی است.

پیرزن با ناباوری قفل ساز را نگاه کرد و بعد از این که سخنان پیرمرد تمام شد گفت: من تمام این بازار را زیر پا گذاشتم و این قفل را به هر که نشان دادم گفتند بیشتر از دو شاهی آن را نمی‌خرند من هم به این دلیل به آنها نفروختم که به سه شاهی پول نیاز دارم.
پیرمرد گفت: اگر آن را می‌فروشی من هفت شاهی می‌خرم و سپس هشت شاهی به پیرزن داد. پیرزن راضی و خوشحال عصا زنان دور شد
.

آن گاه امام رو به من کرد و فرمود: مشاهده کردی؟ شما هم این طور باشید تا ما خود به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست و توسل به علوم غریبه فایده‌ای ندارد. عمل درست داشته باشید و مسلمان باشید. از تمام این شهر من این پیرمرد را برای مصاحبت انتخاب کرده‌ام چون دین‌دار است و خدا را می‌شناسد این هم از امتحانی که داد. او با اطلاع از نیاز زن به پول قفل را به قیمت واقعی‌اش از او خرید. این گونه است که من هر هفته به سراغش می‌آیم و احوالش را می‌پرسم.

پس از تمام شدن سخنان امام سرم را پایین انداختم و به فکر فرو رفتم.

منبع:عنایات حضرت ولیعصر ؛بخش اول ، صفحه ۸۶ ، تشرف ۳۱    (با تلخیص و تصرف)

اهمیّت کمک به مستضعفین

(به بهانه میلاد امام زمان عجل الله فرجه)

IMG13575130

داستانک:

این حقیر، …«محمّدعلی برهانی افوسی فریدنی» در خرداد، سال ۱۳۵۸ شمسی، که مصادف با دوّمین سال پیروزی انقلاب اسلامی بود به اتّفاق چهار نفر از آقایان اهل علم فریدنی مقیم قم، به منظور آمارگیری و نام نویسی طبقه محروم و مستضعف … اعزام و چند روز در آن حومه، مشغول به انجام وظیفه شدیم، …

… بنا شد برگردیم. مقداری راه آمدیم، ماشینی که کمیته امداد در اختیار ما قرار داده بود، نقص فنّی شد و احتیاج به قطعاتی پیدا کرد و این مسأله مستلزم رفتن به شهرستان «داران» بود.

حدود سه ساعت از روز گذشته بود و تقریباً ساعت ده صبح بود، ماشینی که پر از سرنشین و ماشین جهادسازندگی بود، رسید. راننده ما سوار شد، رفقای من هم به فکر رفتن افتادند و با اینکه جا نبود و مسافرین در مضیقه و ناراحتی بودند به زور سوار شدند و از من عذرخواهی کردند. تنها من ماندم آن هم در بیابان مخوف و آن زمان که ابتدای انقلاب بود و با فرار «بختیار» و هجوم به انبارهای اسلحه، بعضی اشرار نیز اسلحه داشتند و بعضی از لُرهای آن حومه تفنگدار و به ما بدبین بودند.

ساعت نزدیک به یازده صبح یا بیشتر بود که تنها راه می رفتم؛ دیدم چاره ای جز توسّل به مولایم صاحب الزّمان – عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف – نیست. به آن حضرت متوسّل شدم و گفتم: «یا اَبا صالِحَ الْمَهدی ! اَدْرِکْنی .» … مهدی زهرا به فریادم برس .

به حالت گریه و استغاثه بودم که ناگاه دیدم شخصی با لباس اشخاص عادی، به قیافه یکی از سادات محترمی که او را در مدرسه فیضیّه می شناختم، مقابلم بین راه ایستاده، خوشحال شدم و سلام کرده احوالپرسی نمودم و گفتم: «شما کجا و اینجا کجا؟»

فرمود: «ما هم اینجا رفت و آمد می کنیم، شما هم خیلی مأجورید، چون خدمت محرومین می کنید و این روش جدّم حضرت علی – علیه السّلام است، تا می توانید در حدّ تمکّن به این طبقه خدمت کنید و دست از این کار برندارید که کار خوبی است.»

خواستم از او استمداد بطلبم با خود گفتم: «از دست او چه کار می آید؟ او هم مثل من غریب است.» ولی ناگاه رو به من کرده فرمود: «بزودی وسیله برای شما می رسد ناراحت مباش».

باز فکر کردم که این سیّد از کجا می داند وسیله برایم می رسد، صدایی به گوشم رسید که: «این آقا، حضرت مهدی صاحب الزّمان – علیه السّلام – است.» و آن آقا از نظرم غایب شد و همان وقت ماشینی رسید که مهندس محترمی در آن تنها بود، گویا ماشین را تازه خریده بود،
بدون گفتن نگاه داشت و مرا سوار کرد و به مقصد رساند
.

کتاب شیفتگان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف نویسنده : احمد قاضی زاهدی گلپایگانی «جلد دوّم» صفحه

به اندازه آب خوردن ما را نمی خواهند!

(به بهانه نزدیکی به نیمه شعبان؛ میلاد قطب عالم امکان)

2داستانک:

مرحوم فشندی تهرانی می گوید:

«در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.

با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم . [سید ظرف آب را گرفت و نوشید] و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود!

آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد».

این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش ،امر به دعا کرده است»

[کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته :احمد قاضی زاهدی  جلد ۱
صفحه ۱۵۵]

 واقعا شنیدن این مطلب از مولایمان بسیار دردناک است که ایشان فرمودند که ما ایشان را حتی به اندازه ی آب خوردن هم نمی خواهیم..

درست است ؛ می دانیم که ما منتظر واقعی نبودیم ؛ اما  این را می دانم که هر صبح جمعه در دعای ندبه با چشمان گریان میگوییم:

مَتی نَنتَقِعُ مِن عَذبِ مآئِکَ فَقَد طالَ الصَّدی

آری  مولای مهربانم ، کی از چشمه ی آب زلال تو بهره مند می شویم که تشنگی به درازا کشید…

اختلاط در دانشگاه

نظر سنجی دانشگاه فردوسی در سال ۲۰۰۱ مرکز مطالعه تحصیلات، بعد از تحقیق روی ۲۷۰ هزار دانشجو به مدت ۶ سال ، در ۵۳ رشته دانشگاهی نشان داد که پسرها و دخترهایی که در کلاس های تک جنسیتی شرکت می کنند ؛ معدل و نمرات بالاتری نسبت به آنهایی که در کلاس های دوجنسیتی هستند ، همچنین نشان داد که یادگیری نیز بهتر انجام می گیرد

در سال ۲۰۱۱ دانشجویان دانشگاه essex در انگلستان، در واحدهای درسی مختلف به سه قسمت تقسیمبندی شدند ۱٫ همگی دختر  ۲٫ همگی پسر ۳٫ مختلط ؛

نتیجه: معدل دخترها بیش از ۷ درصد افزایش یافت

بِرآد،لِی (آمریکایی) در رساله دکترای خود گرفت که محیط  تک جنستی برای دخترها مناسب ترین محیط برای پیشرفت  در تحصیلات دانشگاهی ایجاد می کند

دپارتمان آموزش آمریکا در سال ۲۰۰۵  باارائه ۲٫۲۲۱ مورد مطالعه از مدارس تک جنسیتی حمایت کرد

از ۲۰۰۶ که قانون منع تاسیس مدارس تک جنسیتی لغو شد تا ۲۰۰۸ یعنی تنها ظرف دو سال این مدارس با استقبال فراوان مواجه می‌شوند، تا آنجا که واشنگتن‌پست از تاسیس ۵۰۰ مورد از آنها خبر می‌دهد،

محققین دانشگاه میچیگان ؛ با مطالعه دانش آموزان ورودی به دانشگاه ؛ به این نتیجه رسیده اند که هم پسران و هم دخترانی که از دبیرستان های تک جنسیتی وارد دانشگاه شده بودند نمره ها و عملکرد بهتری را در ریاضیات و زبان و دیگر درسها دارند

حال با این شرایط که حتی غرب هم برای پیشرفت علمی خود به سمت مراکزتک جنسیتی گام برداشته است؛ وضع دانشگاههای ما چگونه است؟!!!

در آخرین اقدام، دانشگاه فردوسی مشهد در پورتال نظر سنجی دانشجویان ؛ از آنان خواسته است درباره مختلط شدن اتوبوسهای دانشگاه ، نظرات خود را بیان کنند

نمایش فیلم

 

دانلودفیلم

خجالت جن

(به بهانه میلاد امام سجاد علیه السلام)

30

عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا قَالَ:

إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ عَلَى جَمِیعِ جَوَارِحِهِ کُلَّ صَبَاحٍ فَیَقُولُ کَیْفَ أَصْبَحْتُمْ فَیَقُولُونَ بِخَیْرٍ إِنْ تَرَکْتَنَا وَ یَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِینَا وَ یُنَاشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ‏ وَ نُعَاقَبُ بِکَ

 ابو حمزه از على بن الحسین علیها السّلام روایت مى‏کند که فرمود:

زبان آدم هر روز متوجه اعضاء مى‏گردد و مى‏گوید: چگونه وارد صبح شدید، آنها مى‏گویند: خوب هستیم در صورتى که دست از ما باز دارى، آنها مى‏گویند از خداوند بترس و ما را رها کن و بعد به او مى‏گویند ما بوسیله تو مستوجب ثواب و عقاب مى‏شویم.

[بحار الأنوار  جلد ۶۸ صفحه ۳۰۲  باب ۷۸ السکوت و الکلام …]

خداوند در قرآن کریم می فرماید :

ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ (سوره ق ۱۸)

انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى‏آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‏اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت(و ضبط آن) است

داستانک  :

سلیمان جنی را مامور کاری کرد و در تعقیب او جنی را فرستاد

جن دوم بازگشت و آنچه دیده بود برای سلیمان تعریف کرد و گفت دیدم جن را که وارد بازار شد به آسمان نگاه کرد بعد سرش را به طرف راست وچپ چرخاند و بعد سرش را به پایین انداخت و رفت

سلیمان جن اول را احضار کرد و دلیل این حرکاتش را جویا شد

او عرض کرد:هنگامی که وارد بازار شدم به آسمان نظر کردم و دیدم فرشتگان در آسمان ناظر هستند به سمت چپ و راست نظر کردم و مردم را مشغول صحبت کردن های بی مورد دیدم  , آنگاه سرم را از خجالت به زیر انداختم

تدلیس در ازدواج

(به بهانه میلاد امام حسین علیه السلام)

HamMihan-201517910211992103151440353847.6262از امام حسین علیه السلام نقل شده است :

  الْخَدْعُ عِنْدَنا أَهْلَ الْبَیْتِ مُحَرَّم‏

 حیله و نیرنگ نزد ما اهل بیت حرام است      [فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام صفحه ۴۴۶]

بعضی از والدین در هنگام خاستگاری فرزندشان عیبهای او را نمی گویند به عنوان مثال:

عروس یا داماد بیماریی دارند

 عروس یا داماد مشکل عصبی دارند

عروس یا داماد قبلا ازدواج کرده بودند

عروس یا داماد فساد اخلاقی دارد

این مورد آخر متاسفانه در خانواده های مذهبی هم شیوه پیدا کرده ؛ هنگامی که می بینند پسر یا دخترشان با شخص دیگری ارتباط دارد و به او دل بسته ، فرزندشان را به زور با شخصی که خود می خواهند می دهند ، که این تازه اول مشکل است

به هر حال انسان باید در جلسه خواستگاری تمامی حقایقی که در زندگی تاثیر گذار است را بگوید حتی بعضی از بزرگان ریز ترین مسائل را می گفتند

داستانک:

طلبه ای به خواستگاری دختری رفت

جورابش را از پا در آورد و گفت : ناخن کوچک پای من ایراد دارد . این را گفتم که شما بدانید ، در بدن من ایراد است

لطیفه:

مادرِ دختر از مادر پسر در جلسه خواستگاری پرسید: ببخشید ، آقا زاده شما چه کاره هستند؟

مادر پسر گفت: کنار دایی اش کار می کند

مادر دختر گفت: چه خوب ، حالا دایی شان چه کاره اند؟

مادر پسر گفت: دایی شان که بیکارند !!!

اولین شخصی که وارد جهنم میشود

غیبت

قال اباعبدالله الحسین علیه السلام: یاهذا کفّ عن الغیبه فإنها أدام کلاب النّار

شخصی نزد امام حسین  از کسی غیبت کرد، امام فرمود:

 ای فلانی دست از غیبت بردار زیرا غیبت نان و خورش سگهای دوزخ است.[منبع :تحف العقول، صفحه ۱۷۷ ]

از سوى خدا به موسى وحى شد:

 هر غیبت کننده‏ اى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که به بهشت وارد مى‏شود و هر غیبت‏ کننده‏ اى که بر آن اصرار داشته باشد، و با این حال از دنیا برود و توبه نکند، اوّلین کسى است که داخل دوزخ مى‏گردد      

إرشاد القلوب إلى الصواب  ، جلد‏۱  ؛صفحه ۱۱۶

 داستانک:

آیت الله مظاهری می فرمایند:

من سی سال با استاد بزرگوارم رهبر عظیم الشأن انقلاب بودم، به جان این شخصیت بزرگوار قسم می خورم مطلبی که شبهه غیبت باشد از ایشان ندیدم. غیبت که نه، شبهه غیبت هم ندیدم . فراموش نمی کنم یک وقت ایشان برای درس گفتن به مسجد سلماسی آمدند نفس ایشان به شماره افتاده بود، فرمودند: «والله تا حال اینقدر نترسیده ام» و افزودند: «نیامده ام که درس بگویم، آمده ام که قدری حرف بزنم.»

من که تقریبا ده پانزده سال درس ایشان می رفتم هیچ وقت یک جسارت از ایشان به طلبه ها ندیدم امام در این حالت بود که فرمودند: «اگر علم نداری، اگر عقل نداری، اگر دین نداری، عاقل باش و نخواه که هویت انسانیت را به هم بزنی» بعد هم به خانه رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز برای تب مالت در خانه ماندند .

همه این قضایا برای این بود که شنیده بودند یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده بود . امام خودش غیبت نکرده بود بلکه یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده اما نفس او به شماره افتاده بود!» سرگذشت‌های ویژه از زندگی‌ امام خمینی رحمه الله ، ج ۵، ص ۱۶۴٫

نمازهای هر شب ماه مبارک شعبان

 

نمازهای هر شب ماه مبارک شعبان

جهت دریافت نمازهای هر شب ماه مبارک شعبان به صورت جداگانه اینجا را کلیک نمایید

 (نمازها را از دست ندهیم برای جمع آوری نمازها بسیار زحمت کشیده شده است)

در این شبهای نورانی ما را از دعای خیر خود، محروم نفرمایید

ازدواج نکن ، از درس می افتی

(به بهانه روز میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان )

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 یَلْزَمُ الْوَالِدَیْنِ مِنَ الْعُقُوقِ لِوَلَدِهِمَاإِذَا کَانَ الْوَلَدُ صَالِحاًمَا یَلْزَمُ الْوَلَدَ لَهُمَا

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

همان طور که فرزند عاق پدر و مادر مى‏شود پدر و مادر نیز عاق فرزند شایسته میشوند.

 

یکی از جاهایی که شاید فرزند بتواند والدین را عاق کند در این بحث است که :

 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 مَن بَلَغَ وَلدُهُ النِّکاحَ وعِندَهُ ما یُنکِحُهُ فلَم یُنکِحْهُ ثُمّ أحدَثَ حَدَثا فالإثمُ علَیهِ

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

هر که فرزندش به سنّ ازدواج برسد و توانایى مالى داشته باشد که او را همسر دهد و ندهد و از آن فرزند خطایى سر زند، گناهش به گردن اوست.

 

خاطره :

« دانشجویی بعد از کلاس کنارم آمد و گفت : بسیار از لحاظ جنسی در فشار است و می ترسد به گناه بیفتد

از او سوال کردم : آیا پدر و مادرت مذهبی هستند ؟

گفت : بله ، بسیار زیاد ؛ نماز شبش ترک نمیشود

گفتم این که مشکلی نیست . به پدر و مادرت بگو دارم به گناه می افتم

او رفت و چند روز بعد برگشت و گفت به پدرم گفتم و او این جواب را داد

-تو برو و هر گناهی که کردی پای من ، فقط داماد نشو چون از درس می افتی »

و افسوس و افسوس و افسوس از اینگونه تفکر :تیر ۱۱, ۱۳۹۱

منبع روایت اول :

بحار الأنوار، جلد ‏۷۱، صفحه ۷۰،

منبع روایت دوم :

میزان الحکمه، روایت ۲۲۷۱۳

**منبرک**