خانه / بایگانی برچسب: لطيفه

بایگانی برچسب: لطيفه

خیلی خری!!!

 (به بهانه هفته بسیج)

6

مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج در تاریخ ۴/۹/۹۴ برای درخت تنومندِ بسیج؛ ۳ آفت بر شمردند. ایشان فرمودند:

مراقب باشید این درخت تنومندِ [بسیج] دچار آفت نشود.

[اولین آفت] ، غرور است…

توضیح:

یکی خصلتهایی که انسان را جهنمی می کند تکبر و غرور است

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:  لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ‏ ذَرَّهٍ مِنْ‏ کِبْرٍ.

داخل بهشت نمی شود ، کسی که در قلبش ذره ای از کبر و غرور باشد [وسائل الشیعه ؛ جلد ‏۱۵ ، صفحه ۳۷۵]

ما نباید خود را از دیگران بهتر ببینیم ؛ چه بسا آن شخص گنه کار بعدا توبه کند و عاقبت به خیر شود و ما – خدای ناکرده- عاقبت به شر شویم

داستانک :

در شب هفدهم ماه مبارک رمضان که پیغمبر صلى الله علیه و آله به معراج تشریف برد و همه جا را دید و در همان شب مراجعت فرمود. صبح آن شب ، شیطان خدمت آن سرور مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله ! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم طرف چپ ((بیت المعمور)) منبرى بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده آیا شناختى آن منبر را و متوجه شدید که از کیست ؟

آن حضرت فرمودند: خیر؛ آن منبر از کیست ؟

شیطان عرض کرد: آن منبر از من است و صاحب آن بودم ! بالاى آن مى نشستم و ملائکه پاى منبر من حاضر مى شدند، از براى آنها راه بندگى حضرت منان را مى گفتم . ملائکه از عبادت و بندگى من تعجب مى کردند! هر وقت که تسبیح از دستم مى افتاد، چندین هزار ملک بر مى خاستند، تسبیح را مى بوسیدند و به دست من مى دادند. اعتقاد من این بود که خداوند از من بهتر چیزى را خلق نفرموده ؛ ولى یک بار دیدم امر به عکس شد و رانده درگاه او شدم . و الان کسى از من بدتر و ملعون تر در درگاه احدیت نیست . اى محمد صلى الله علیه و آله وسلم ! مبادا مغرور شوى و تکبر نمایى ، چون هیچ کس از کارهاى الهى آگاه نیست .

در ملاقات خود با حضرت یحیى عرض کرد: من جزو ملائکه بودم و چهار هزار سال سرم را از یک سجده بر نداشتم ؛ ولى عاقبتم این شد که از صفوف ملائکه بیرون شدم و مطرود و مردود و ملعون درگاه حق تعالى گردیدم [داستانهایی از ابلیس صفحه ۴۰ به نقل از خزینه الجواهر ۶۴۶]

لطیفه :

شخصی متکبر که برای خود جایگاه مهمی میدید ، در حرم حضرت رضا (علیه السلام) به فکر فرو رفت که من در پیشگاه حضرت چه مقامی دارم،

با خود گفت: اولین کلمه‏ای که یک نفر به من بگوید، نشان دهنده مقام من باشد.

همین طور که ایستاده بودم زنی از کنارم عبور کرد به خیال این که همسر خود من است، گفتم بایست با هم برویم خانه، زن برگشت و به من گفت: خیلی خری. باز شک کردم که همین کلمه نشان دهنده مقام من است، زن برگشت، گفت: شک نکن، خیلی خری!

(اولین انتشار: ۷ آذر ۹۴)

هر ۳ مورد یکجا

وقتی پاسخ به سوالی را بلد نیستیم ؛ چه بگوییم ؟

1410007094493677_large حضرت علی علیه السلام می فرمایند لَا أَعْلَمُ نِصْفُ الْعِلْم‏

گفتن « نمی دانم» ؛ نصف علم است [تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ۴۸]

چه خوب است هر کس که چیزی را نمی داند ، با کمال شهامت بگوید « بلد نیستم » و از این کلمه خجالت نکشد

داستانک ۱ :

از علامه طباطبایى‏ صاحب تفسیر المیزان سؤالى پرسیدند، ایشان فرمود: اگر بگویم نمی دانم اشکالى ندارد

آنها گفتند: نه

سپس ایشان فرمود: پس نمی ‏دانم  [حجت الاسلام قرائتی در برنامه درسهایى از قرآن ۱۸/ ۰۸/ ۶۸]

داستانک ۲:

شیخ انصارى، مردى است که در علم و تقوا نابغه روزگار است. هنوز علما و فقها به فهم دقایق کلام این مرد افتخار مى‏کنند.

مى‏گویند وقتى چیزى از او مى‏پرسیدند، اگر نمى‏دانست تعمد داشت بگوید نمى‏دانم، مى‏گفت:

ندانُم ندانُم ندانُم.

 این را مى‏گفت که شاگردها یاد بگیرند که اگر چیزى را نمى‏دانند ننگشان نشود، بگویند نمى‏دانم.    مجموعه ‏آثاراستادشهید مطهرى(سیری در سیره نبوی)   ج‏۱۶ ص ۱۵۲]

لطیفه :

قصه‌گویی بر روی منبر رفت و می خواست روایتی از حق همسایه بگوید ، اما روایت را فراموش کرد

و گفت: خداوند چنان حق همسایه را بزرگ داشته و اهمیت بخشیده که والله خجالت می‌کشم بگویم

http://www.manbarak.ir/wp-content/uploads/2015/07/PDF.gif

مشکلات را با چه چیزی شکلات کنیم؟!

 

 

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه [بقره ۴۳]

کمک بگیرید از صبر و نماز

خداوند که خالق ما است و از اسرار درون ما آگاه، می داند در مشکلات ،ما باید چه کنیم ؛ می فرماید از صبر و  نماز کمک بگیرید

داستانک:

ابو على سینا، حکیم ایرانى ، که باعث افتخار مشرق زمین است ، در این باره نیز چنین گفته است :

هر گاه در مسئله اى از مسائل ، به مشکلى برخورد مى کردم و در حل آن حیران مى شدم ، وضو مى گرفتم و به مسجد جامع شهر مى رفتم ، دو رکعت نماز به جا مى آوردم و از خالق بى همتاى دانا و توانا استمداد مى کردم ، پس ‍ از نماز و بیرون آمدن از مسجد به نحوى به من الهام مى شد و آن مشکل به آسانى برایم حل مى گردید.

همچنین درباره ملا صداراى شیرازى ، آن عارف و فیلسوف اسلامى (صاحب اسفار) گفته شده است : زمانى که ایشان در کهک قم مشغول مطالعه و نوشتن فلسفه بود اگر مشکل و معمایى برایش پیش مى آمد فورا به شهر مقدس قم حرکت کرده و در حرم حضرت معصومه علیها السلام بعد از زیارت آن بانو، دو رکعت نماز مى خواند و به واسطه آن ، مشکل خود را حل مى کرد و همان نماز کلید حل مشکل او مى شد.[منبع: سجاده عشق ؛ نوشته نعمت الله صالحی حاجی آبادی ؛ بخش هفتم]

شوخی :

اما بعضی از مردم در مشکلات می گویند : استعینوا بالموسیقی و السیگار

در مشکلات به جای آنکه از نماز و صبر کمک بگیرند از موسیقی و سیگار و … برای آرامش و دیگر مسایل کمک می گیرند

اولین نفری که به جهنم می رود؛ کیست؟

 

وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى علیه السلام :

مَنْ مَاتَ تَائِباً عَنِ الْغِیبَهِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ إِلَى الْجَنَّهِ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَیْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ النَّار

  از سوى خدا به موسى وحى شد:

هر غیب‏ت کننده‏ اى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که به بهشت وارد مى‏شود و هر غیبت‏ کننده‏ اى که بر آن اصرار داشته باشد، و با این حال از دنیا برود و توبه نکند، اوّلین کسى است که داخل دوزخ مى‏گردد

 منبع : إرشاد القلوب إلى الصواب  ، جلد‏۱  ؛صفحه ۱۱۶

یکی از انواع غیبت ، غیبت با دعا کردن است

به عنوان مثال :

از ما می پرسند فلان دوستت چطور است ؟

می گوییم : خدا به همه ی ما اخلاق خوبی عنایت کند ( یعنی دوستمان اخلاقش خوب نیست)

یا می گوییم: خدا بچه های ما را از دام اعتیاد نجات دهد ( یعنی بچه ی او معتاد است)

یا می گوییم : خدا همسر سازگاری به همه  عنایت کند ( یعنی همسر او سازگار نیست )

و . . .

لطیفه :

فردی که یک چشمش نابینا بود به امام جماعت مسجدی توهین می کند

چند وقت بعد امام جماعت پس از سخنرانی ، در دعایش می گوید :

” خدایا چشمِ دیگرِ انسانهایِ گمراه، را هم کور کن “

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

موقعیت شناسی در نصیحت کردن

 

یکی از مهمترین نکاتی که باید هنگام نصیحت کردن دقت شود ؛ موقعیت شناسی است

خداوند می فرماید :  إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیه‏ [بقره ۱۳۳]

هنگامی که لحظه مرگ یعقوب رسید ، به فرزندانش گفت: …

یعنی حضرت یعقوب از این موقعیت حساس ، برای نصیحت کردن استفاده کرد

و یا سلیمان ، هدهد را که زیباست ، برای بلقیس فرستاد؛  نه حیواناتی مثل کلاغ

و یا جعفر طیار در حضور نجاشی مسیحى ؛ شروع کرد سوره مریم را خواند که از مریم تعریف مى‏کند، نجاشى شروع کرد زار زار گریه کردن ؛ حال اگر می گفت: «بِسْمِ الله قَاصِم الجَبَّارِین»، «تَبَّتْ یَدا أَبى لَهَبٍ وَ تَبَّ» بریده باد دست ابولهب ؛ نجاشی چه می گفت؟!

مى‏گفت :عجب کسى آمده پیامبر شده است این به عموى خودش رحم نمى‏کند خیلى آدم خشنى است. اصلا این دین به درد نمى‏خورد.

کلام بیجا کار دست انسان می دهد ؛ کلام بیجا که هیچ ، سرفه بیجا هم همه چیز را به هم می زند

لطیفه:

شخصی کم سوادی همیشه به مردم می گفت : من قاری قرآنم .

روزی در مسجدی مردم از او خواستند ،قرآن بخواند . و او به ناچار قبول کرد .

خواست سوره‌ی مبارکه‌ی «ق» را بخواند که از قضا شخصی، سرفه اش گرفت شروع کرد به سرفه کردن. قاری به خیال آن‌که غلط گفته، گفت: «قوف!». آن شخص باز سرفه کرد، گفت: «قیف!». باز سرفه کرد،

گفت: سرفه و مرگ! یا قاف است یا قوف یا قیف!

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

رحمت خدا شامل ۳ گروه (۱٫ شکر کننده)

 

و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث من کنّ فیه آواه اللّه تعالى فی کنفه، و نشر علیه رحمته، و أدخله فی محبّته. قیل: و من ذاک یا رسول اللّه؟ قال:   ۱٫ من إذا اعطی شکر …

سه خوى در هر که باشد، خدا او را در پناه خود جاى دهد و رحمتش را بر او بگسترد، و در محبت خود واردش کند. پرسیدند: این صفات چیست؟ فرمود:

 ۱٫ شکر به هنگام نعمت…

منبع:تحریر المواعظ العددیه؛صفحه ۲۵۶ و نصایح ؛صفحه ۱۳۰

داستانک :

مردی در حالی که به قصرها و خانه های زیبا مینگریست به دوستش گفت : وقتی این همه اموال رو تقسیم میکردند ، ما کجا بودیم ؟؟؟

دوست او دستش رو گرفت و به بیمارستان برد و گفت : وقتی این بیماریها رو تقسیم میکردند ، ما کجا بودیم ؟؟؟

 

ما باید دیدمان را عوض کنیم و به نعمتهایی که خدا به ما داده توجه کنیم ،نه به کمبودها. یعنی در یک کلام در مسائل مادی به پایین دست خود نگاه کنیم

لطیفه :

کلاغی روی سر شخصی مدفوع کرد

آن شخص سریع شروع کرد به شکر کردن .

شخصی سوال کرد : لباست پر از آلودگی شده و شکر می کنی

گفت :برای این شکر می کنم که ، اگر گاو پرواز می کرد چه خاکی به سر می کردم .

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

راحت صحبت کنیم

 

چرا برخی فکر می کنند هر چه کلمات قلمبه در صحبتهایشان به کار ببرند ؛ بهتر است در حالی  که ارزش به این است که قابل فهم حرف بزنیم زیرا خداوند می فرماید :

وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ [القمر : ۱۷]

و این قرآن را آسان و قابل فهم فرستادیم

داستان:

شخصی از دست کسى عصبانى شد، خواست به او، این فحش را بدهد: لجن به ریشت!

او اینگونه فحش مى‏داد. مى‏گفت: «لجن در دست چپت، ماه رجب بعد از نماز! فتأمَّل؟»

شخص به فکر فرو میرفت سى چهل دقیقه که فکر می کرد، تازه می فهمید چه شده!

 ماه رجب یک دعایى هست بعد از نماز که مردان ریششان را می گیرند، اگر در دست آدم لجن باشد، ریش آدم هم لجنى مى‏شود.

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

راحت زندگی کنیم

 

بعضی در مسایل غیر ضروری ( بخصوص در آداب و رسوم) سخت می گیرند در حالی که خداوند فرموده:

یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ [البقره : ۱۸۵]

 خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را

به عنوان مثال :

ساعتها در بازار راه میرود تا بشقابی پیدا کند که گُلش به گل قالیها بخورد

می گوید این مهمانی نمی آیم چون لباسم تکراریست

چون سقف تالار بلند است ، باید لباس بلند بپوشد

ازدواج نمی کند و می گوید چون مدرکم لیسانس است باید با فوق لیسانس ازدواج کند

در تمام این موارد باید گفت : شد شد ؛ نشد نشد یعنی اگر گُلش به قالی خورد ،خورد ؛ نخورد نخورد.اگر لباس جدید داشت می پوشد نداشت تکراری و …

لطیفه :

امام جماعتی به جاى «قل هو الله» خواست سوره‏ى نوح را بخواند.

گفت :«بسم الله الرحمن الرحیم» «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا»  یعنى ما حضرت نوح را فرستادیم. بقیه اش را فراموش کرد.

دوباره گفت که: «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» یادش نیامد.

باز گفت :«إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا»، «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» یک نفر از پشت سر گفت: آقا! نوح نمى‏رود، یک پیغمبر دیگر را بفرست‏ ؛ این نشد یکی دیگر

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

**منبرک**