خانه / بایگانی برچسب: عبادت

بایگانی برچسب: عبادت

۳ چیز مقدمه ۳ چیز (۲٫ شکر خدا و احسان والدین)

 

به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام )

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام  قَالَ:

  إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى

 …  ۲٫  وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ؛ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ

ادامه نوشته »

خواسته دشمن/ فقط عبادت

فلسفه وجودی پیامبران را خداوند در قرآن مطرح می فرمایند:

«وَلَقَد بَعَثنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ» (آیه ۳۶ سوره نحل)

پیامبران را فرستادیم برای اینکه مردم را به  عبادت دعوت کنند و از  طاغوت ها بر حذر دارند.

این فلسفه وجودی پیامبران و معصومین است.

«ان اعبدوالله» یعنی خدا را عبادت کنید، منظور اینکه اهل نماز و روزه و اجتناب از دروغ و اجتناب از محرمات و مسخره کردن دیگران و … . این منظومه خوب زندگی کردن است.

«واجتنبوالطاغوت» یعنی مبارزه دائمی با  طاغوت.

اگر ما فقط اهل عبادت باشیم، نماز بخوانیم، روزه بگیریم اما به طاغوت کاری نداشته باشیم بی فایده است.

شما می بینید اصل مبارزه مخالفین پیامبر صلی الله علیه و آله با ایشان، به خاطر همین جریان است.وگرنه اگر پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمودند: مردم نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج انجام بدهید آنها با پیامبر صلی الله علیه و آله کاری نداشتند. مشکل آنها با پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که پیامبر بت ها را می شکست.

امروز هم همین طور است. اگر ما نماز بخوانیم، روزه بگیریم و … دشمن با ما هیچ کاری ندارد.

مشکل امروز دشمن، مرگ بر آمریکاست. مرگ بر اسرائیل است. دشمن می گوید شما دین خودتان را دارید به ما چکار دارید، ما کار خودمان را انجام می دهیم.

داستانک:

داستان معروفی هست که در زمان عثمانی سفیر بریتانیا به ترکیه آمد. دید کسی روی بلندی ایستاده و فریاد می زند. هول شد و از مترجمش پرسید جریان چیست؟ مترجم گفت:  اذان می گوید. مسلمان ها وقت نماز را با اذان اعلام می کنند.

پرسید آیا اذان به حکومت ما لطمه می زند؟ گفت: نه به حکومت شما کاری ندارد. گفت پس هر چه دلش می خواهد فریاد بزند.

امروز نماز  عربستان اینطور است. می بینید به سوریه حمله می کنند، پول سوخت موشک ها را عربستان می دهد. اما دینداری شیعیان امیرالمومنین اینگونه نیست، بلکه همیشه در مقابل یزیدیان و طواغیت آماده اند.

چه کنیم تا لذت عبادت را بچشیم ؟

 

بسیاری از ما واجبات را انجام می دهیم اما از آن عبادت لذت نمی بریم

مثلا: نماز می خوانیم، اما لذت نمی بریم . لذت عبادت را امثال آیت الله بهجت برده اند، که می فرمایند: اگر سلاطین عالم بدانند که در نماز چه لذتی وجود دارد، آنها سلطنت را رها کرده تا به این لذت دست پیدا کنند…

حال ، ما چه کنیم تا لذت عبادت را بچشیم؟

یکی از عوامل چشیدن طعم عبادت ، که شاید مهمترین عامل باشد را می توان از این حدیث نبوی متوجه شد .

ما من مسلم ینظر إلی امرأه أوّل رمقه ثمّ یغضّ بصره إلّا أحدث اللَّه تعالى له عباده یجد حلاوتها فی قلبه.

  هر مسلمانى که یک بار به زنى بنگرد آنگاه چشم از او باز دارد خداوند او را با عبادتى انس دهد که لذت آن را در قلب خویش احساس کند.

منبع :میزان الحکمه ؛ جلد ۱۳؛صفحه ۶۳۲۲؛ حدیث ۲۰۲۸۲

 

عبادت یا عبودیت ؟ مسأله این است

 

عبادت مهم تر است یا عبودیت ؟

بسیاری عبادت را مشروط میکنند ومیگویند : تا دلیلش را ندانیم انجام نمیدهیم !!!

مثلا : تا ندانیم چرا تراشیدن ریش حرام است …

 و یا تا ندانیم چرا شستن دستها در وضو از بالا به پایین است …

و یا ما که بعد از جنابت حمام می رویم ؛چرا باید به این ترتیب غسل کنیم

 و …

اما اگر کسی عبودیت داشت “چرا”  نمی گوید

 

روایتی فوق العاده مهم و کارگشا :

قال الإمام الصادق – علیه السلام – :أمر الله إبلیس بالسجود لآدم، فقال: یا رب وعزتک إن أعفیتنی من السجود لآدم لأعبدنک عباده ما عبدک أحد قط مثلها، قال الله جل جلاله: إنی احب أن اطاع من حیث ارید.

امام صادق – علیه السلام – فرمودند: خداوند به ابلیس دستور داد بر آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری تو را چنان پرستشی کنم که هرگز کسی مانند آن تو را نپرستیده باشد. خداوند جل جلاله فرمودند: من دوست دارم آن گونه که اراده می کنم اطاعت شوم.

منبع:

بحار الأنوار، جلد ۶۳، صفحه  ۲۵۰

 داستان :

مفضل بن عمر می گوید :من و عبدالله بن ابى یعفور خدمت امام رسیدیم . امام براى پذیرایى از ما میوه آورد، اما عبدالله به ایشان عرضه داشت که براى ناراحتى معده اش نمى تواند چیزى بخورد.

سپس عبدالله به امام گفت ((اى امام بزرگوار، شما مى دانید که من همواره از شما اطاعت کرده ام و هر چه گفته اید نه نگفته ام ، اگر این انار را نصف کنید و بگویید این نیمه حرام است و نیمه دیگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى کنم ، چون حرف شما حجت است )).

امام به او فرمود ((خدا رحمتش را شامل حالت گرداند)). سپس عبدالله بیمارى اش و درمان آن را که پزشک گفته باید شراب بخورد را به امام گفت و پرسید :حال چه مى فرمایید

امام صادق (علیه السلام ) به او فرمود:شراب حرام است ، هرگز شراب ننوش ، این شیطان است که تو را وسوسه مى کند و مى خواهد به بهانه شفاى دردت ، شراب به تو بنوشاند، اگر از شیطان نافرمانى کنى ؛ او نیز ماءیوس مى شود و دست از تو برمى دارد

از این سخن امام ، عبدالله خوشحال شد و دلش آرام گرفت . از امام خداحافظى کردیم و بازگشتیم . روز به روز حال عبدالله بدتر شد، اقوامش ‍ شراب آوردند تا او بنوشد، اما او نخورد.

مفضل ، من شنیده ام اگر براى معالجه باشد اشکالى ندارد.

اگر اشکال نمى داشت امام صادق او را منع نمى کرد… به هر حال ، روزهاى آخر عمرش را در بستر گذراند، پسر عمویش به او گفته بود ((بیچاره ، بخور اگر شراب ننوشى مى میرى )). عبدالله نیز در جوابش گفته بود ((به خدا قسم یک قطره هم نخواهم نوشید)). چند روزى در بستر ماند و درد را تحمل کرد. خداى متعال هم او را براى همیشه شفا داد.

منبع :

رجال کشى، صفحه ۲۴۷ تا ۲۴۹

**منبرک**