خانه / بایگانی برچسب: داستانهاي عاشقانه

بایگانی برچسب: داستانهاي عاشقانه

وصیت عجیب حُجر بن عدی در آخرین لحظات

 

( بهانه هتک حرمت به بارگاه ملکوتی حضرت حجر بن عدی علیه السلام)

حجر بن عدی یکی از یاران پیامبر اکرم ؛ امام علی و امام حسن علیهم السلام بود

او نه تنها از یاران حضرت علی بلکه از خواص حضرت به شمار می آید

او در ۳ جنگ ؛ جمل و صفین و نهروان حضور داشت

زندگی این مرد بزرگ ؛ به خصوص در سال آخر عمرش(سال ۵۱ ه ق ) سراسر مبارزه با طاغوت بود

و عاقبت در راه مقتدای خود حضرت علی علیه السلام به فجیع ترین وضع به شهادت رسید

وصیت عجیب حُجر بن عدی در آخرین لحظات

حجر بن عدی در آخرین لحظات عمر خود قبل از شهادت ، بعد از آنکه مأموران معاویه از او خاستند وصیت کند ؛ فرمود : ۳ در خواست دارم

۱٫ فرزندم را زودتر از من به شهادت برسانید ،زیرا می ترسم ، فرزندم وحشت و هراس شمشیر را که بر گردن من کشیده می شود ببیند و آنگاه از ولایت علی برگردد و باعث شود که ما دو نفر در منزلگاه آخرتی که خداوند آنرا به صابران وعده فرموده است کنار هم نباشیم (فرزند حجر همراهش بود و قرار بود او را بعد از پدر به شهادت برسانند) .[کتاب اصحاب امیرالمومنین صفحه۵۷]

۲٫ اجازه دهید ۲ رکعت نماز بگذارم .

“حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد . پرسیدند : آیا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: “به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته ام، دو رکعت نماز خوانده ام و هرگز نمازى به این سریعی نخوانده ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى ترسم به این کوتاهى خواندم “[مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۲- ۱۳]

۳٫ پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشوئید زیرا مى خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم! [کتاب اصحاب امیرالمومنین صفحه۵۸]

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

**منبرک**