خانه / بایگانی برچسب: احسان به والدين

بایگانی برچسب: احسان به والدين

۳ چیز مقدمه ۳ چیز (۲٫ شکر خدا و احسان والدین)

 

به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام )

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام  قَالَ:

  إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى

 …  ۲٫  وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ؛ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ

ادامه نوشته »

اجر پرستار

(به بهانه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار)

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

مَنْ سَعَى لِمَرِیضٍ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ کَانَ الْمَرِیضُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ أَ وَ لَیْسَ ذَاکَ‏ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِی حَاجَهٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ قَالَ نَعَم‏

 امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمودند:

هر که از بیمارى ، پرستاری کند و در کارش کوشش کند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بیرون  آید، مانند  روزى که از مادرش متولد شده است.

 مردى از انصار عرض کرد یا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بیمار از خاندانش‏ باشد اجر بیشترى ندارد که در کار او تلاش کند؟

فرمود : چرا

منبع: وسائل الشیعه، جلد‏۲، صفحه: ۴۲۷

قطعا مهمترین خاندان انسان والدین او هستند

داستان:

فقیه بزرگ، شیخ اعظم انصاری ، مادرش را تا نزدیک حمّام به دوش مى گرفت و او را به زن حمامى سپرده، مى ایستاد، تا بعد از پایان کار او را به خانه برگرداند.

هر شب به دست بوسى مادر مى آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون مى رفت.

پس از مرگ مادر به شدت مى گریست فرمود گریه ام براى این است که از نعمت بسیار مهمى چون خدمت به مادر محروم شدم.

 شیخ پس از مرگ مادر با کثرت کار و تدریس و مراجعات تمام نمازهاى واجب عمر مادرش را خواند، با آنکه مادر از متدیّنه هاى روزگار بود.

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

مهمترین عامل فقر و ذلت

 

(به بهانه شهادت امام هادی علیه السلام)

قال ابوالحسن الثالث  علیه السلام:

الْعُقُوقُ یُعْقِبُ الْقِلَّهَ وَ یُؤَدِّی إِلَى الذِّلَّه

امام هادی علیه السلام می فرمایند:

عاق والدین به فقر گرفتار می شود و ذلیل خواهد شد

منبعبحار الأنوار- جلد  ‏۷۱- صفحه : ۸۵

داستانک:

یکی از بزرگان ، در جوانی با دو تن از دوستانش، عزم کردند که به طلب علم روند. چاره ای جز این ندیدند که از شهر خود، هجرت کنند و به جایی روند که بازار علم و درس، در آن جا گرم تر است. او، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد. مادر، غمگین شد و گفت: « ای جان مادر! من ضعیفم و بی کس، و تو حامی من هستی؛ اگر بروی، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به که می سپاری؟ آیا روا می داری که مادرت تنها و عاجز بمانَد و تو دانشمند شوی؟».

 از این سخن مادر، دردی به دل او فرود آمد. ترکِ سفر کرد و آن دو رفیق، به طلب علم از شهر، بیرون رفتند.

مدتی گذشت و او همچنان حسرت می خورد و آه می کشید. روزی در گورستان شهر نشسته بود و زار می گریست و می گفت: « من این جا بی کار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتی باز آیند، آنان عالِم اند و من هنوز جاهل.» ناگاه پیری نورانی بیامد وگفت:« ای پسر! چرا گریانی؟». جوان، حالِ خود را باز گفت. پیر گفت:« خواهی که تو را هر روز درس گویم تا به زودی از ایشان درگذری و عالم تر از دوستانت شوی؟». گفت: « آری، می خواهم». پس هر روز، درسی می گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن، معلوم شد که آن پیر نورانی، خضر(ع) بود و این نعمت و توفیق، به برکت رضا و دعای مادر یافته است

منبع:گزیده تذکره الاولیاء، دکتر محمد استعلامى ، صفحه ۳۵۹ .

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

نیکی به والدین

 

( به بهانه ۷ صفر سالروز ولادت امام کاظم علیه السلام و ارتحال آیت الله مرعشی نجفی)

 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى( الامام الکاظم) علیه السلام  قَالَ‏ :

سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله – مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ

لَا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه‏

 

از امام کاظم (علیه السلام) که مردى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید، حقّ پدر بر فرزند چیست؟

فرمود:

او را به نام صدا نزند

 جلو او راه نرود

پیش از وى ننشیند
وسیله دشنام به او را فراهم نکند

منبع: الکافی، جلد   ‏۲، صفحه   ۱۵۹، باب البر بالوالدین

 

داستانک

آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان می‌فرمودند: “وقتی مادرم مرا می‌فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت‌ها می‌دیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی‌آمد ایشان را بیدار کنم، همان‌طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می‌مالیدم تا ایشان بیدار می‌شد.
در این حال که بیدار می‌شد، برایم دعا می‌کرد و عاقبت‌بخیری می‌خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم
.  “

برگرفته از خاطرات فرزند مرحوم

 

**منبرک**