خانه / اعتقادی (صفحه 11)

اعتقادی

در این بخش منبرک های با موضوع اعتقادی را می توانید ببینید.

از غصب حق حضرت زهرا ، تا غصب حق فرزند زهرا

 

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به روایت ۷۵روز)

گاهى وقتها برخى شعار مى‏دهند؟ ولى در عمل جور دیگر عمل می کنند

به عنوان مثال:

چقدر تا حالا ما گریه کرده‏ایم که: حق حضرت زهرا را ندادند؟ فدک را به زهرا ندادند.

این آقایى که چند لیتر تا حالا گریه کرده که چرا حق حضرت زهرا را ندادند، خودش هم خمس‏ نمى‏دهد! چه فرقى مى‏کند که حق زهرا را ندهیم یا حق فرزند زهرا را ندهیم؟

خمس مال امام زمان است. که توسط مرجع تقلید خرج محرومین مى‏شود، یا خرج نظام بشود. یا خرج هر چه مصلحت است بشود. آن آقایى که گریه مى‏کند براى حضرت زهرا و حق زهرا را نمى‏دهد معلوم نیست که اگر در زمان حضرت زهرا زندگى مى‏کرد وضعش چگونه بود! چون افرادى حق زهرا را ندارند این آقا هم حق فرزند زهرا را نداد. اگر کسى به یک امامزاده تیر اندازى کرد معلوم نیست که به امام تیر اندازى نکند.

 

داستان

کسى پهلوى یک نفر آمد، گفت: آقا مى‏شود پرده‏ى کعبه‏ را برید؟

 گفت: نه! وقف است. حرام است. خوب که گفت: حرام است.

گفت: آقا ببخشید حالا یا حلال است یا حرام؟ ما یک تیغ‏ دستمان بود یک خرده‏اش را بریدیم.

گفت: راست مى‏گویى؟ ببینم! یک خرده‏اش را به من بده!

گفت:! تا حالا که مى‏گفتى حرام است؟ گفت: حالا که حرام است با هم بخوریم. اول گفت: پرده‏ى کعبه را نمى‏شود برید. ولى گفت: وقتى گفتم گفت: با هم بخوریم. اول مى‏گوییم: حق زهرا را نمى‏شود خورد. بعد مى‏گوییم: سهم امام را با هم بخوریم. چه فرقى مى‏کند؟

به نقل از حجه الاسلام والمسلمین قرائتی

در برنامه درسهایی از قرآن

 

 

 

همنشینی حضرت موسی در بهشت ؛ پاداش پرستاری از مادر

 

 

(به بهانه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار )

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

مَنْ سَعَى لِمَرِیضٍ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ کَانَ الْمَرِیضُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ أَ وَ لَیْسَ ذَاکَ‏ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِی حَاجَهٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ قَالَ نَعَم‏

 امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمودند:

هر که از بیمارى ، پرستاری کند و در کارش کوشش کند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بیرون  آید، مانند  روزى که از مادرش متولد شده است.

 مردى از انصار عرض کرد یا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بیمار از خاندانش‏ باشد اجر بیشترى ندارد که در کار او تلاش کند؟

فرمود : چرا

منبع: وسائل الشیعه،  جلد‏۲، صفحه: ۴۲۷

نکته:

قطعا مهمترین خاندان انسان والدین او هستند

داستان:

روزی حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «می خواهم همنشینم را در بهشت ببینم».

جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «ای موسی، قصابی که در فلان محل ساکن است، همنشین توست».

حضرت موسی نزد قصاب رفت و اعمال او را زیر نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، موسی جلو رفت و پرسید: «ای جوان مهمان نمی‌خواهی؟»

گفت: بفرمایید!

حضرت موسی (علیه السلام) وقتی به درون خانه رفت، دید جوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آن گاه زنبیلی را که به سقف آویخته بود، پایین آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خویش غذا را به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد و هر دو خندیدند.

سپس جوان قصاب برای حضرت موسی (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.

چون موسی از ماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: «این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست و نمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می نمایم».

 موسی پرسید: «آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد،و خندیدید چه بود؟»

 گفت :«هرگاه او را شست و شو می دهم و غذا به او می خورانم، دعایم میکند و می گوید: “خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم درجه و همنشین حضرت موسی گرداند!”

حضرت موسی (علیه السلام) فرمود:

ای جوان، من موسی هستم. اینک به تو بشارت می دهم که خداوند دعای مادرت را درباره تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که تو در بهشت همنشین و هم درجه ی من خواهی بود.

منبع: پند تاریخ، جلد۱، صفحه ۶۸و یکصد موضوع ۵۰۰داستان، جلد ۱، صفحه ۱۳۸

ذکر عجل فرجهم در تشهد نماز

 

سوال:

ذکر (و عجل فرجهم ) بعد از صلوات مستحب است،آیا در تشهد نماز نیز بعد از صلوات می توان (وعجل فرجهم) را ذکر نمود.

 

حضرت ایت الله العظمی فاضل لنکرانی:بلی بعنوان دعا مانعی ندارد.

حضرت ایت الله العظمی تبریزی: جمله و عجل فرجهم به عنوان مطلق الدعا مستحب است و استحباب آن ولو در تعقیبات وارد شده  ؛ و لکن روایت وارده سندا ضعف دارد

حضرت ایت الله العظمی سیستانی:گفتن آن بعد از صلوات جایز و مستحب است.

حضرت ایت الله العظمی مکارم شیرازی:اشکالی ندارد ولی گاهی ترک کنید تا تصور نشود جزو نماز است.

حضرت ایت الله العظمی بهجت:به قصد مطلق دعا اشکال ندراد.

 

منبع : کتاب مسائل جدید، جلد ۵، صفحه ۱۲۹

زیارت عاشورا ، رمز دیدار با ابا عبدالله

 

( به بهانه آغاز محرم )

در مفاتیح الجنان قبل از زیارت عاشورا شیخ عباس قمی رحمهالله علیه حکایتی را نقل می کند :

 

مرحوم حاج محمد علی یزدی مرد فاضل و صالحی بود. ایشان در زمان حیات خود، حکایت آموزنده ای را این چنین نقل کرده است :

 

در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هر کدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد . تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر بسیار خوب و آراسته ای داشت. از او پرسیدم: من تو را در دنیا می شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده اند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده اند.

در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد(آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوذدند ، امام حسین علیه السلام به دیدارش آمدند. پس از خاک سپاری،‌بار دیگر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام علیه السلام تشریف فرما شدند،‌دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم.

از او پرسیدم:‌آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟

با تعجب گفت: این چه سوالی است؟!

 از او پرسیدم : آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضه خوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا می کرد؟ استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیده ام ؛ سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچ یک از اعمالی را که شما برشمردید،‌انجام نداده بود؛ تنها در خواندن زیارت عاشورا مداومت میکرد. و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیه السلام به دیدار او آمده و قطعا مقام و مرتبه ای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او ، گناه کاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است. 

شرط پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای منبر رفتن عالمی که مرجعیت را نمی‌پذیرفت

 

Windows User
Normal
Windows User
۲
۵
۲۰۱۶-۱۱-۰۷T17:14:00Z
۲۰۱۶-۱۱-۰۷T17:14:00Z
۱
۱۹۲
۱۰۹۵
۹
۲
۱۲۸۵
۱۵٫۰۰

 

Clean
Clean
false

false
false
false

EN-US
X-NONE
AR-SA

 

/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:”Table Normal”;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:””;
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin-top:0cm;
mso-para-margin-right:0cm;
mso-para-margin-bottom:8.0pt;
mso-para-margin-left:0cm;
line-height:107%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:”Calibri”,”sans-serif”;
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;
mso-bidi-font-family:Arial;
mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

آیت‌الله بهجت درباره آیت‌الله آقا میرزا هادی خراسانی فرمودند:

آقا میرزا هادی خراسانی با اینکه از نظر علمی، در حد مرجعیت بود، رساله ننوشت و مرجعیت را نپذیرفت. (در بیانی دیگر نیز آیت لله بهجت فرموده‌اندبعد از مرحوم آقا سیدمحمدکاظم یزدی، مرحوم میرزا هادی خراسانی، شایسته مرجعیت بود ولی قبول نکرد…) حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) را در عالم رویا دید.

پیامبر به وی فرمودند: چرا مرجعیت را قبول نمی‌کنی؟”

پاسخ داد:مسئولیت آن سنگین است، نمی‌توانم

فرمودند: “اگر مرجعیت را نمی‌پذیری، منبرو برو، اما به سه شرط:

۱٫        اینکه خلف وعده نکن! (اگر گفتی فلان ساعت می‌آیم، در وقت مقرر در مجلس، حاضر شو… )

۲٫        اینکه هرچه دادند، بگیر. به کم و زیادش کاری نداشته‌باش (…شرط نکن که فلان مبلغ را بدهید)

۳٫       اینکه اگر در مجلس (وسط منبر) پذیرایی کردند؛ چای دادند و …، ناراحت نشو .


منبع : کتاب زمزم عرفان، یادنامه ای درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره)،  تالیف آیت الله محمد محمدی ری شهری، صفحه ۱۰۴، در بخش ارزشهای اخلاقی و عملی ۱۱/۶

اهمیت تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها

 

باب استحباب اختیار تسبیح الزهراء

 

 

 

نکته :خلاصه این داستان گفته شد

روایت کرده‏اند که امیر المؤمنین علیه السّلام به مردى از بنى سعد فرمود:

آیا نمیخواهى از وضع و حال خودم و فاطمه زهرا با تو سخنى باز گویم، (و چنین حکایت فرمود) فاطمه در خانه من بود، و به تنهائى آب از چاه مى‏کشید و در مشک کرده بدوش میگرفت و بخانه مى‏آورد چندان که تسمه مشک سینه او را مجروح کرده بود، و با آسیاب گندم را آرد میکرد به حدّى که دستهایش آماس کرده و تاول زده بود، و آنقدر خانه را رفته و روبیده بود که جامه‏اش خاک آلود و کثیف شده بود، و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرده بود که لباسهایش چرکین گشته، و از این همه کار و زحمت آسیب و فرسودگى فراوان به او رسیده بود روزى من به او گفتم: چه خوب مى‏شد اگر نزد پدرت میرفتى از آن حضرت تقاضاى خدمتگارى میکردى که تا حدّى بار مشقّتى را که از این همه کار بر دوش تو است بردارد، فاطمه نزد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله رفت و دید جمعى خدمت آن حضرت نشسته و مشغول صحبت‏ هستند، شرمش آمد که خواسته‏اش را بگوید و بمنزل باز گشت،

و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فهمید که دخترش براى کارى آمده بوده ولى از روى آزرم برگشته است، فرداى آن روز پیامبر به خانه ما آمد . . . فرمود: اى فاطمه دیروز چه خواسته‏اى داشتى که نزد پدرت آمدى؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهم برخیزد و برود پس سر خود را از قطیفه بیرون آورده و عرض کردم: من شما را از آن با خبر مى‏کنم اى رسول خدا، ماجرا چنین است که دختر شما آنقدر مشک آب بر دوش کشیده و آب آورده که تسمه آن روى سینه‏اش اثر گذاشته، و چندان آسیا گردانده که دستهایش آبله و تاول زده‏است،  و آنقدر خانه را روبیده و نظافت کرده که جامه‏هایش چرک و غبار و خاک گرفته است، و چندان زیر دیگ آتش کرده که لباسهایش دود آلود و سیاه شده است و من باو گفتم: اگر نزد پدرت میرفتى و از ایشان تقاضاى خدمتگارى مى‏کردى که تا حدودى بار این مشقّت و رنج این همه کار را از دوش تو بر دارد خوب میشد، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پس از شنیدن ماجرا و درخواست ما فرمود: آیا مى‏خواهید چیزى بشما بیاموزم که برایتان از خدمتگار بهتر باشد؟ هنگامى که آماده خواب شدید و یا برختخواب رفتید سى و چهار بار «اللَّه أکبر» بگوئید، و سى و سه بار «سبحان اللَّه» و سى و سه بار «الحمد للَّه» بگوئید (تا بدین وسیله خستگى مفرط ناشى از کارهاى روزانه از تن شما بیرون رفته و آرامش و نیروى دوباره براى کارهاى روز بعد به جسم و جانتان باز گردد) در این هنگام حضرت فاطمه علیها السّلام که تا این زمان ملحفه را روى سر خود کشیده بود سر خود را بیرون آورد و گفت: «رضیت عن اللَّه و عن رسوله، رضیت عن اللَّه و عن رسوله». (من از خدا و رسولش راضى شدم من از خدا و رسولش راضى شدم براى آنچه خدا و رسولش بمن عطا فرمودند راضى و خشنود شدم و هیچ شکایتى ندارم).

منبع:

من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى

جلد‏۱

صفحه ۵۰۴

باب در بیان چگونگى خواندن نماز از آغاز آن تا پایان آن

 

 

**منبرک**