خانه / منبرک های روایی / امام حسن(علیه السلام)

امام حسن(علیه السلام)

در این بخش منبرک های روایی که از احادیث امام حسن(ع) می باشد را می توانید ببینید.

حدیثی منحصر به فرد

(به بهانه ۱۵ رمضان ، سالروز ولادت با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام)

2-300x245

حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پیشنهاد می شود متن عربی را هم حتما بخوانید

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ، عَنِ الْحَسَنِ:‏ أَنَ‏ أَحْسَنَ‏ الْحَسَنِ‏ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ.

 

حدیث کرد برای ما ابوالحسن ، که او روایت کرد از ابوالحسن ، که او نیز روایت کرده از ابوالحسن ، که او شنید از حسن که او گفت شندیم از حسن که او شنیده بود از امام حسن علیه السلام ؛ که ایشان فرمودند که :

همانا حسن ترین  حسن ها ؛ خُلق حسن است (نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست)

[بحار الأنوار ، جلد ‏۶۸،  صفحه  ۳۸۶،  باب ۹۲]

حسن های موجود در سلسله ی حدیث چه کسانی اند؟

فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری

و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار

و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی

و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفه العبدی

و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری

و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب علیه السلام

 داستانک:  (بد اخلاقی)

آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:

فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟

گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!

بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن

جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است

گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ.

اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم

[کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ با اندکی تلخیص]

اول همسایه سپس خود / عمل به دستور حضرت زهرا سلام الله علیها

امام حسن مجتبی(علیه السلام) می‌فرمایند: در دوران کودکی، شبی بیدار ماندم و به نظاره‌ مادرم زهرا(سلام الله علیها) در حالی که مشغول نماز شب بود، گذراندم.

پس از آنکه نمازش به پایان رسید متوجه شدم که در دعاهایش یک‌یک مسلمین را نام می‌برد و آنها را دعا می‌کند، خواستم بدانم که درباره‌ی خودش چگونه دعا می‌کند.

اما با کمال تعجب دیدم که برای خود دعا نکرد.

فردا از او سؤال کردم: چرا برای همه دعا کردی، اما برای خودت دعا نکردی؟

فرمود: یا بُنَی! الجار ثم الدار.

پسرم! اول همسایه بعد خانه!

 

اگر بخواهیم درسی که این داستان برای ما دارد را در زندگی پیاده کنیم باید دلسوزی و دغدغه مندی برای دیگران را به عنوان اصل برای خود قرار دهیم.

دیگران را از نزدیکان خود بدانیم.

 

به عنوان مثال:

هر مشتری که به مغازه ما مراجعه می کند را از نزدیکان خود بدانیم.

در هوای سرد و برفی، اگر کسی کنار خیابان منتظر وسیله ای ایستاده است، با او همانند فرزند و نزدیکان خود رفتار کنیم.

اگر کسی هرگونه کمکی احتیاج دارد که از دست ما برمی آید، فرقی بین او و اقوام خود نگذاریم.

 

اینها همه از مصادیق دغدغه مند بودن نسبت به دیگران است که حضرت زهرا سلام الله علیها به ما می آموزند.

مردم بنده محبت اند

????????????????????????????????????

ما که مذهبی و مسجدی هستیم وظیفه سنگین تری نسبت به بقیه داریم. ما اگر می خواهیم مردم را به دین دعوت کنیم حتما باید با اخلاق خوب باشد.

خداوند به پیامبر(ص) می فرماید: «وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛ و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند. (سوره آل عمران آیه ۱۵۹)

مردم بنده محبت اند. ما محبت کنیم، آنوقت ببینیم چطور جذب دین می شوند. دیگر لازم نیست ما بهشان بگوییم نماز بخوان، خودش اول وقت در مسجد است.

چه اشکالی دارد من که صبح به مغازه می روم و صبح در مغازه ام را جارو می زنم جلو مغازه دو تا همسایه کناری را هم جارو بزنم؟ چه ایرادی دارد که انسان به خاطر دین این کار را انجام دهد؟ اگر همسایه هایمان کمکی از ما می خواهند، سریع کمکشان کنیم. هر وقت وارد مغازه مان می شوند جلو پایشان بلند شویم. محبتی که ما انجام می دهیم به اسم دین نوشته می شود. آن موقع نامش جهاد می شود، جهاد کاری سخت است.

فکر کنیم ما چطور اگر محبت کنیم مردم به دین خوشبین می شوند؟ آنوقت ببینید شبکه های اجتماعی و … حریف شما می شوند؟ هر چه شبهه وارد کنند چون از شما محبت دیده است عوض نمی شود.

داستانک:

مردی از اهل شام وارد مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گویی ها سکوت کرد. وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن علیه السلام نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی، اگر گرسنه باشی سیرت می کنیم و اگر بی لباس باشی لباست می دهیم و اگر فراری باشی پناهت می دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری و نزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است».

مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت آمیز و جوانمردانه دگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت می گریست گفت :گواهی می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر می دانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستید.

مردم بنده محبت اند، از ما محبت ببینند جذب دین خواهند شد.

مختار در روایات

 (به بهانه ۱۴ رمضان ، سالروز شهادت مظلومانه جناب مختار)31

زمانی که سر عبیدالله بن زیاد را به مدینه نزد امام سجاد ـ علیه السلام ـ آوردند امام فرمودند:

«که هیچ کس از بنی هاشم نبود مگر اینکه به مختار درود فرستاد و در حق وی دعا کرد و نسبت به وی سخن نیک گفت.»  طبقات الکبری، جلد۵   صفحه  ۲۸۵

امیرالمومنین علی (علیه السلام ) در مورد مختار می فرمایند:

«به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان‌گونه که بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند … او جوانی از قبیله ثقیف است که او را مختار بن ابی عبید می‌گویند.»  بحار الانوار جلد ۱۰ صفحه ۲۸۰

حضرت ابا عبدالله علیه‌السّلام هم پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می‌فرمایند:

«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این‌ها بگیرد»             بحارالانوار، جلد ۴۵، صفحه ۳۴۰

داستانک:

عبدالله بن شریک می گوید:

 روز عید قربان نزد امام محمدباقر(علیه السلام) رفتم و در مجلس ایشان نشسته بودم که مردی از اهل کوفه وارد شد.

مرد کوفی اصرار داشت بر دست امام(علیه السلام) بوسه زند و ابراز ارادت بسیار کرد. حضرت از او پرسیدند؛ تو کیستی؟

مرد کوفی عرض کرد؛ من «ابومحمد، حکم بن مختار» هستم.

 امام (علیه السلام) او را در کنار خود نشانید و تکریم کرد.

فرزند مختار گفت؛ ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) مردم درباره پدرم سخن ها گفته اند ولی به خدا سوگند آنچه شما در حق پدرم بفرمایید را حق می دانم.

 حضرت پرسیدند: مگر درباره پدرت چه گفته اند؟

حکم بن مختار در پاسخ گفت؛ می گویند پدرم کذاب بوده است!

امام محمدباقر فرمودند:

سبحان الله ! پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آنچه مختار فرستاده بود تامین شد . سپس دو مرتبه فرمود رحم الله ابوک رحم الله ابوک. مختار هیچ حقی از ما را نگرفته نگذاشت. قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخواست    بحارالانوار، جلد  ۴۵  صفحه  ۳۵۱

نماز پشت سر اهل سنت!!!

(به بهانه نزدیکی به هفته وحدت)

24سوال:

روایتی است از حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام که فرموده اند هرکس در نماز جماعت به امام جماعت اهل سنت اقتدا کند ، از ثواب اقتدا به رسول الله صلی الله علیه و آله بهره مند خواهد شد .

سوال این است :

اولا – آیا این حدیث و روایت صحیح است یا خیر ؟

ثانیا – منبع این حدیث در کدام یک از کتب معتبر آمده است ؟

ثالثا – آیا علمای وهابیت از اهل سنت محسوب می شوند؟

پاسخ:

روایات فراوانى بر مطلوب بودن شرکت در نماز جماعت اهل سنت دلالت دارد. از جمله آنها روایتی است که در سوال آمده است. در این روایت که از حیث سند صحیح و معتبر است؛ امام صادق علیه السلام می فرماید:

مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ (۱)

«هرکس با اهل سنت، در صف اوّل آنها نماز بگزارد، مانند کسى است که پشت سر رسول اللّه صلی الله علیه و آله در صف اوّل نماز گزارده است

مرحوم شیخ حر عاملی نیز در کتاب وسائل الشیعه بابی را به روایات داله بر استحباب شرکت در نماز جماعت اهل سنت و شرکت در صف اول نماز آنها إختصاص داده است.(۲)

هدف از جواز این عمل و استحباب و فضیلت آن این است که این عمل موجب جلب دوستى اهل سنت و موجب وحدت کلمه و اتحاد بیشتر مسلمانان می گردد.

بسیاری از فقها از جمله حضرت امام خمینی رحمت الله علیه  طبق روایاتی که در این باب آمده به تقیه مداراتی با اهل سنت حکم کرده است. (۳) تقیه مداراتی یکی از اقسام تقیه است که در این نوع تقیه ترس از ضرر مالی و جانی مطرح نیست. بلکه تقیه ای است که برای جلب دوستی و ایجاد وحدت با اهل سنت مدارا می گردد.

اما در خصوص سؤال پایانی شما باید بگوییم که امام جماعت مساجدی مانند مسجدالحرام و مسجدالنبی نیز گرچه جزء علمای وهابی هستند. اما از این روایات خارج نیستند

در روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده که امام حسن و امام حسین علیهما السلام پشت سر مروان بن حکم نماز می خواندند. صَلَّی حَسَنٌ وَحُسَیْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَنَحْنُ نُصَلِّی مَعَهُم (۴)

مروان بن حکم همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله  وی را ملعون بن ملعون (۵) نامیده بود. وی بعد از صلح امام حسن با معاویه از سوی معاویه والی و حاکم مدینه شده بود. امامت جمعه و جماعات در صدر اسلام از جایگاه بسیار مهمی برخوردار بوده است بطوری که معمولاً حاکمان و والیان هر شهر این منصب مهم را در اختیار خود داشته و با حضور دائم خویش از این منصب محافظت می کردند.

داستانک:

پسر دکتر احمد توکلی (نماینده مجلس) می گوید:

بهار سال ۱۳۷۳، بنده، پدرم، آقای مهندس محمود فرشیدی وزیر آموزش و پرورش دولت نهم و جناب آقای علی صفار، مدیر محترم مدرسه راهنمایی معلم در منطقه ۲ تهران، به محضر شادروان آیت‌الله‌ بهجت مشرف شدیم.

 پدرم از آیت الله بهجت پرسید: بنده در دانشگاه ناتینگهام انگلستان درس می‌خوانم. آنجا دانشجویان عرب که همه سنی هستند، از دانشگاه، فضایی برای اقامه‌ی نماز جماعت خواسته‌اند و دانشگاه نیز جایی را به آنها اختصاص داده است. بنده نماز اول وقت را پشت سر آنان به جماعت می‌خوانم. آیا اعاده نماز واجب است؟

مرحوم آیت‌الله بهجت فرمودند:‌ « نه تنها اعاده نماز واجب نیست، بلکه نماز خواند پشت سر آنها، ثوابش از شمشیر زدن در رکاب رسول خدا در صف اول جنگ احد بیشتر است».

 سپس بعد از مکثی افزودند: «اگر ما شیعیان و امامانمان اینگونه عمل نمی‌کردیم، پنج شیعه آن‌روز اکنون صدوپنچاه میلیون شیعه نبود»(۶)

پی نوشت ها:

۱٫ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه ق، ج‏۳، ص ۳۸۰.

۲٫ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال ۱۴۰۹ هـ.ق، ، ج‏۸، ص ۲۹۹.

۳٫ امام خمینی، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى ، ۱۴۲۲ق،ص ۵۲۲.

۴٫  شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال ۱۴۰۹ هـ.ق، ج‏۸، ص ۳۰۱.

علی‏بن جعفر در کتاب خود از برادرش امام موسی کاظم (ع) نقل می‏کند که آن حضرت فرمود: امام حسن و امام حسین علیهما السلام پشت سر مروان نماز خوانده‏اند و ما نیز با آنها نماز می‏خوانیم.

۵٫ علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، سال ۱۴۰۴ هـ ق، ج‏۶۲، ص ۲۳۷.

۶٫ کتاب بصیرت لازمه تبری صفحه ۴۱ به نقل از سایت الف متعلق به دکتر احمد توکلی


هلاکت انسان در ۳ خصلت (۳)

20امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:

 هَلَاکُ النَّاسِ فِی ثَلَاثٍ

… ۳٫ وَ الْحَسَدُ رَائِدُ السُّوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیل [بحار الأنوار جلد ‏۷۵ صفحه ۱۱۱]

هلاک مردم در سه چیز است ؛ …  ۳٫ حسد رهنماى بدیهاست. بواسطه حسد بود که قابیل هابیل را کشت

یکی از مهمترین دلایلی که بسیاری از افراد مهم؛ عاقبت به شر میشوند؛ حسادت است

در انقلاب اسلامی نیز بسیاری از افراد سرشناس به خاطر حسادت ؛ در مقابل نظام اسلامی ایستادند

داستانک:

هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود به سهم خواهی موسوی خوئینی‌ها از آیت‌الله خامنه‌ای اشاره می‌کند که ذکر این خاطره خالی از لطف نیست.

 ۳۰مرداد۱۳۶۸:

آقای موسوی خویینی ها آمد… از رهبری رنجیده [بود]، به خاطر اینکه ایشان را رئیس قوه قضائیه نکرده است.

گفتم آیت‌ا… خامنه‌ای مایلند در دفتر خودشان کاری به ایشان واگذار نمایند؛ نپذیرفت. و گفت بنا دارد با انتخابات میان دوره ای به مجلس برود. پیشنهاد همکاری با نهاد ریاست جمهوری را هم دادم. گفت اگر بنا باشد کاری را بپذیرد، این را می‌پذیرد  .[کارنامه و خاطرات، هاشمی رفسنجانی، بازسازی وسازندگی(۱۳۶۸)، ص ۲۸۰]

روایت به صورت یکجا (هر ۳مورد با هم)

هلاکت انسان در ۳ خصلت (۲)

22امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:

 هَلَاکُ النَّاسِ فِی ثَلَاثٍ

… ۲٫ وَ الْحِرْصُ عَدُوُّ النَّفْسِ  وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ…   [بحار الأنوار جلد ‏۷۵ صفحه ۱۱۱]

هلاک مردم در سه چیز است ؛ …  ۲٫حرص دشمن جان است و بواسطه حرص آدم از بهشت خارج گردید.

داستانک:

ابو وائل گفت: در خدمت اباذر به خانه سلمان رفتیم

 هنگام غذا سلمان گفت اگر رسول خدا از تکلف نهى نکرده بود براى شما چیزى ‏تهیه مى‏کردم، پس از آن مقدارى نان و نمک آورد.

ابوذر گفت: اگربا این نمک نعنا همراه مى‏شد خیلى بهتر بود.

سلمان آفتابه خود را به گرو گذاشت و مقدارى نعنا تهیه نمود. پس از آن که خوردیم ابوذر گفت: سپاس خدایى را که ما را قانع ساخت.

سلمان گفت: اگر قانع بودید آفتابه من به گرو نمى‏رفت.[کشکول بحرانى، ج‏۲، ص‏۱۳۷]

روایت به صورت یکجا (هر ۳مورد با هم)

هلاکت انسان در ۳ خصلت (۱)

16امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:

 هَلَاکُ النَّاسِ فِی ثَلَاثٍ

۱٫ فَالْکِبْرُ هَلَاکُ الدِّینِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلِیسُ…  [بحار الأنوار جلد ‏۷۵ صفحه ۱۱۱]

هلاک مردم در سه چیز است ؛ ۱٫ کبر موجب نابودى دین است و بواسطه کبر شیطان ملعون شد …

به عنوان مثال :

چون ماشین مدل بالا داریم ؛ همیشه حق را به خود می دهیم

چون مغازه ای در بالا شهر داریم ؛ دیگران را تحقیر می کنیم

چون خانه ای در کوچه ای پهن داریم ، خاستگاری که منزلش ، کوچه ای باریکتر است را رد می کنیم

چون مدرک بالایی داریم ؛ کم سوادها را به چشم حقارت می بینیم

چون نماز شب می خوانیم ؛ خود را از دیگران بهتر می دانیم و  …

داستانک:

شیخ  جعفر کاشف الغطا از علمای بزرگ است .

شب که فرا مى رسید، هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش مى پرداخت و گاهى خطاب به خویشتن مى گفت: در کوچکى ترا”جعیفر”(جعفر کوچولو) مى گفتند، سپس “جعفر” شدى، و پس از آن “شیخ جعفر”، و سپس “شیخ الاسلام “، پس تا کى خدا را معصیت مى کنى و این نعمت را سپاس نمى گویى؟[ نمی گذاشت ذره ای تکبر و خودبرتر بینی پیدا کند]  [اعیان الشیعه،جلد ۴،صفحه ۱۰۱]

روایت به صورت یکجا (هر ۳مورد با هم)

آیا شما عضو گروه ۹۹ تایی ها هستید؟

(به بهانه ۷ صفر، سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام)

x3ont6u2

از امام حسن مجتبی علیه السلام سوال شد : مَا الْفَقْرُ   « فقر چیست ؟»

فرمودند: شَرَهُ النَّفْسِ إِلَى کُلِّ شَیْ‏  «حرص بسیار به هر چی»     تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: ۲۲۶

داستانک :

روزی پادشاهی بود در یک کشور ثروتمند و بزرگ اما پادشاه خوشحال نبود. روزی که از آشپزخانه دربار می گذشت دید که آشپز خوشحال و خندان است از او در مورد علت شادیش پرسید او گفت: چرا خوشحال نباشم خانه دارم زنی خوب دارم و از فرزندانم هم راضی ام چرا خوشحال نباشم .

پادشاه موضوع را به وزیر گفت و علت را از او جویا شد. وزیر گفت چون او وارد گروه ۹۹ نشده است.

پادشاه به وزیر گفت گروه ۹۹ چیست؟ گفت گروه ۹۹ سکه. پس قرار شد که ۹۹ سکه در کیسه ای در کنار خانه آشپز بگذارند. آشپز کیسه را برداشت و با دیدن سکه ها خوشحال شده آنرا شمرد ۹۹ تا بود دوباره شمرد باز هم ۹۹ سکه خیلی ناراحت شد سروصدا براه انداخت تا آن سکه دیگر را پیدا کند ولی خبری نبود.

از فردا تصمیم گرفت تا بیشتر کارکند تا آن سکه باقیمانده را بدست آورد شب ها تا دیر وقت کار می کرد و خسته به خانه می آمد و صبح بخاطر اینکه دیر از خواب بیدار شده بود با همه دعوا می کرد.

وزیر به پادشاه گفت: آری حال او هم وارد گروه ۹۹ شده. افرادی که پول به اندازه کافی دارند اما بخاطر حرص و طمع به خود و زندگیشان سخت می گیرند.

حدیثی بسیار بسیار جالب و منحصر به فرد

(به بهانه میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام)

2

حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پیشنهاد می شود متن عربی را هم حتما بخوانید

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ ، عَنِ الْحَسَنِ :‏ أَنَ‏ أَحْسَنَ‏ الْحَسَنِ‏ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ.

 

حدیث کرد برای ما ابوالحسن ، که او روایت کرد از ابوالحسن ، که او نیز روایت کرده از ابوالحسن ، که او شنید از حسن که او گفت شندیم از حسن که او شنیده بود از امام حسن علیه السلام ؛ که ایشان فرمودند که : همانا حسن ترین  حسن ها ؛ خُلق حسن است (نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست)

منبع: بحار الأنوار ، جلد ‏۶۸،  صفحه  ۳۸۶،  باب ۹۲

حسن های موجود در سلسله ی حدیث چه کسانی اند؟

فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری

و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار

و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی

و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفه العبدی

و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری

و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب علیه السلام

 

داستانک: (بد اخلاقی)

آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:

فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟

گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!

بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن

جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است

گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ.

اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم

منبع: کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ [با تلخیص]

 

 

علیکم بالمتون، لابالحواشی

(به بهانه  ۷ صفر سالروز شهادت امام حسن علیه السلام)

18الامام الحسن علیه السلام:

«ضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا»

امام حسن علیه السلام:

هر گاه مستحب به واجب زیان برساند، آن را ترک کن.

[منبع :الحیاه با ترجمه احمد آرام، جلد ۱، صفحه: ۵۵۳]

مانند برخی که:

* صدقه مستحبی می دهند، خمس و زکات نمی دهند.

* کربلا و سوریه می روند، حج واجب را ترک می کنند.

* شب ها تا سحر سینه می زند، نماز صبح نمی خواند.

* سالها نماز صبح قضا دارد و نمی خواند، قضای نماز غفیله می خواند.

امام در این روایت می فرمایند به اصل بپردازید نه به فرع؛ در اینجا بد نیست نگاهى به وضع جهان در این روزها بیفکنیم تا ببینیم این کشورهای غربی به ظاهر متمدن، چگونه با پرداخت به فرعیات به سمت سقوط می روند و آیا راه نجاتى جز پناه بردن به اصل یعنی راه خدا و رسول داریم؟

* امروزه بازیها جدّى گرفته شده و جدّی‌ها بازى.

* ابزار تأمین پیشرفت کرده ولى امنیت عقب رفته است.

* تجمّلات اصل شده و معنویات فرع.

* درآمدها بالاتر رفته، اخلاقیات پایین آمده.

* آسایش بیشتر شده، لبخند کمتر.

* علم رشد کرده، عاطفه تنزل یافته.

* تحصیلات بالاتر، احساسات کمتر.

* خانه‏ ها بزرگتر، خانواده ‏ها کوچک‏تر.

* در راهِ رفتن به کره ماه هستیم، اما از رفتن به خانه همسایه غافلیم.

* بر کمیت افزوده ‏ایم، از کیفیت کاسته شده.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ:

 إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ أَوْ أَکَلَ أَوْ شَرِبَ أَوْ لَبِسَ لِبَاساً یَنْبَغِی أَنْ یُسَمِّیَ عَلَیْهِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ کَانَ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْک‏

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

زمانی که یکی از شما وضو بگیرد ، یا بخورد ، یا بیآشامد ، یا لباسی بپوشدو هر کاری که انجام می دهد ، شایسته است که نام خدا را بر آن ببرد و اگر نام خدا را نبرد ، شیطان در آن کار با او شریک می شود.

منبع: بحار الأنوار – جلد ‏۶۳  صفحه  ۳۷۳   

داستانک:

یک روز شیطان چاقى ، شیطان لاغرى را ملاقات کرد.

شیطان چاق ، از شیطان لاغر پرسید:

چرا تو اینقدر لاغر و ضعیف شده اى ؟

شیطان لاغر، جواب داد:

من بر شخصى مسلّط و ماءمور شده ام که او را گمراه کنم . ولى آن شخص ‍ در اوّل هر کار، مانند: خوردن ، آشامیدن ، …، زبانش به ذکر بسم اللّه الرحمن الرحیم گویا است ، از این رو از نفوذ در او، و شرکت در کارهاى او محروم هستم . و همین سبب و موجب لاغرى من شده است، حال تو بگو بدانم ، چطور چاق شده اى ؟

شیطان چاق پاسخ داد:

چاقى من به خاطر آن است که شاد هستم ، زیرا بر شخص غافل و بى خبر و بى تفاوت مسلّط شده ام که در هیچ کارى بسم اللّه نمى گوید، مثلا هنگام ورود و خروج و هنگام خوردن و نوشیدن … و در هر کارى ، آنچنان غافل و سرگرم است که اصلا به یاد خدا نیست

منبع:داستانهاى بسم اللّه الرحمن الرحیم : صفحه ۶۹.

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

**منبرک**