ماه محرم

در این بخش منبرک هایی را که در رابطه با ماه محرم می باشد، می توانید ببینید.

دانستنی هایی از عتبات / پایگاه اینترنتی سعداء

السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب

به عنایت و خواست خداوند متعال و مدد اهل بیت علیهم السلام، و در آستانه اربعین حسینی که خیل عظیم عاشقان و دلدادگان راهی زیارت حضرات معصومین (علیهم السلام) و بقاع متبرکه می شوند،

مجموعه کلیپ های

دانستنی هایی از عتبات

شامل نکات ارزشمندی در شناخت بیشتر مزارهای مقدس و مهم منتشر شده و در اختیار زائران و علاقه مندان قرار می گیرد.

نکات ارزشمندی درباره حرم ائمه (علیهم السلام)، شخصیت های مهم مذهبی و علمای مدفون در حرمین، وادی السلام، مساجد مهم و …

ان شاءالله در طی یک هفته آینده بخشی از این مجموعه از طریق لینک زیر در دسترس قرار می گیرد تا قابل استفاده برای زائرانی که قصد عزیمت دارند نیز باشد.

التماس دعا

سعداء
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی

دانستنی هایی از عتبات

رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

توضیحاتی پیرامون رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

 

اظهار عجز به مولا

اظهار عجز 

یکی از چیزهایی که انسان را کوچک می­کند این است که عجز و ایراد خود را به دیگران بگوید.

مثلاً فرض کنید انسان از نظر مالی ضعیف است؛ هرجا که می­نشیند آن را بیان می‌کند!

 یا اینکه فرض کنید بیماری دارد هر جا که می رود بیماری خود را به دیگران می­گوید.

یا اینکه مثلاً با همسر خود مشکل دارد هر جا که می نشیند می‌گوید همسر ما اینطور است.

این رفتار به مرور زمان انسان را کوچک می­ کند و ارج و قرب او را از بین می­ برد.

اما در مقابل اگر انسان عجز و کمبودهای خود را به خداوند متعال و ائمه علیهم السلام بگوید بزرگ می شود.

به خداوند عرض کند که خدایا من این مشکلات را دارم؛ آن وقت این موجب قرب او می­شود.

یکی از مصادیق این رفتار، جناب جُون غلام اباعبدالله الحسین علیه السلام است. به حضرت عرضه داشت که آقا درست است رنگ من سیاه است اما اجازه دهید در رکاب شما شهید شوم. شاید به واسطه شما عطر خوشی بگیرم و اصل و نسب پیدا کنم.

جُون به شهادت رسید. زمانی که شهدای کربلا را دفن کردند پیکر جون را پیدا نکردند. بیستم محرم مردم دیدند از صحرای کربلا نوری به سمت آسمان می‌رود.

هر چه نزدیک­تر می­شدند دیدند بوی خوشی به مشام می‌رسد. وقتی رسیدند دیدند پیکر مطهر جون غلام اباعبدالله علیه السلام است. بعد از ده روز پیکرش نورانی شده بود و عطر خوشی گرفته بود.

کسی که عجز خود را به امام حسین علیه السلام بگوید اینطور او را می­پذیرند.

حضرت علی علیه السلام در مناجات مسجد کوفه عجز خود را به درگاه خداوند متعال عرضه می­کنند:

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ

این چنین است که انسان به عظمت و بزرگی می­ رسد.

 

اولین تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۶

ویژگی بارز شهید حججی

(به مناسبت تشییع شهید حججی)

1396060113120575711731424

یکی از اتفاقاتی که در این روزها افتاد، غوغایی در کشور بود که برای مراسم تشییع شهید بزرگوار، شهید بی سر و بی دست، شهید محسن حججی برگزار شد. دیدید در تهران، اصفهان و مشهد و … چه غوغایی به پا شد.

برای انسان این سوال پیش می آید؛

این شهدا چه کردند که خدا آنها را اینطور عزیز می کند؟

یکی از ویژگی های منحصر به فرد شهید حججی اخلاص ایشان بود. همه کارهایش برای خدا بود.

یک روحانی بزرگوار تعریف می کند می گوید: من در اصفهان سخنران یک هیئتی هستم که آقای حججی خادم آنجا بود. از ملک آباد هفته ای یک بار برای خدمت به هیئت می آمد. رئیس هیئت تغییر کرد. وقتی شهید حججی آمد گفت: سخت ترین کار هیئت را به من بسپارید. من را جایی بگذارید که هیچ کس مرا نبیند. دوست دارم دیده نشوم.

خداوند گفت دوست دارم دیده شوی. دوست دارم همه عالم تو را ببینند.

اگر زندگی دنیایی انسان همه اش برای خدا باشد، خدا هم همه عالم را بنده او می کند.

عجز جناب جون (غلام امام حسین علیه السلام)

folder

ما اجازه نداریم چند مورد را به مردم اعلام کنیم، فقط باید به خدا بگوییم.

۱- گناهان: انسان اجازه ندارد گناهانش را به مردم بگوید، بلکه بین خودش و خدا است. وقتی می خواهد توبه کند می گوید خدایا این گناه ها را انجام دادم، تو خودت مرا عفو کن.

۲- عجز: آنجایی که انسان عجز دارد، نباید بگوید. آن را باید بین خودش و خدا و اولیای خدا مطرح کند. یکی از افرادی که عجزش را با اولیا خدا مطرح کرد و خداوند به بهترین صورت قبول کرد جناب جون بود.

جون غلام اباعبدالله (علیه السلام) بود. می گویند روز عاشورا وقتی اصحاب رفتند و شهید شدند، جون دید که همه رفته اند و نوبت به او نرسیده است. آمد خدمت امام حسین (علیه السلام) و گفت: اجازه می دهید میدان بروم؟ حضرت به او فرمود: تو برو! تو مرخصی! تو در راحتی ها با ما بودی، خودت را به این بلاهای ما مبتلا نکن. ما گرفتار شدهایم، تو خودت را به گرفتاری های ما گرفتار نکن. جون دیگر تحمل نیاورد و خود را به روی پاهای حسین (علیه السلام) انداخت. گفت: درست است که من بدبو هستم؛ دارای شخصیت خانوادگی نیستم؛ رویم سیاه است؛ این ها همه درست است، اما بیا بر من منّت بگذار، اجازه بده من خوشبو و رو سفید شوم…

امام حسین (علیه السلام) به او اجازه داد. جون به میدان رفت و جنگید تا به روی زمین افتاد. طولی نکشید که دید سرش را یکی دارد از روی زمین بلند می کند. ابی عبدالله سرِ جون را بر دامان خود گرفت و برایش این دعا را خواند: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ طَیِّبْ رِیحَه و …» خدا! روسفیدش کن و بدنش را خوشبو کن…

مثل امروزی یا دیشب بنی اسعد دیدند از صحرای کربلا نوری به آسمان بالا می رود. هر چه جلوتر می رفتند بوی بهتری به مشامشان می رسید. به محل رفتند و دیدند بدن مطهر جون است که بعد از ده روز، هم نورانی است و هم بوی خوبی پیدا کرده است.

ثمره اعلام عجز به خدا، عجز به ولی خدا، این می شود.

در دعاها نگاه کنید ائمه بزگوار معصومین چگونه با خدا صحبت می کنند؟

«مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمَوْلی وَاَنَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلی مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَنَا الْمَمْلُوکُاَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ». مولاى من … تویى سرور و منم بنده و آیا رحم کند بر بنده جز سرور او؟ مولاى من اى مولاى من، تویى مالک و منم مملوک و آیا رحم کند بر مملوک جز مالک  تویى روزى ده و منم روزى خور…

همه خوبی ها تویی و همه بدی ها در ما جمع شده است. ما وقتی در مقابل تو هستیم تماما بد می شویم. اگر انسان به عجزش در مقابل امام معصوم اعتراف کند، آن وقت خداوند انسان را به بهترین نحو آرام می کند.

استقامت در راه دین

images

زندگی که در قرآن و روایات به آن تاکید شده است، زندگی به سبک جهادی است. یکی از مهمترین ملزومات زندگی جهادی، استقامت است، یعنی زود صحنه را خالی نکنیم. گاهی وقت ها با یک تهمت زدن فضا را خالی می کنیم، یا با یک مسخره کردن چادر را کنار می گذاریم، ریشمان را می تراشیم، یا با یک توهین دست از اصولمان بر می داریم. این با سبک زندگی جهادی سازگاری ندارد.

– نماینده آیت الله بروجردی برای تبلیغ به روستایی رفتند که فساد در آنجا اعم از شراب خواری و بی حجابی و … زیاد بود. پس از ورود ایشان به شهر کم کم مردم این کارها را کنار گذاشتند. برخی افراد که می دیدند مردم دیگر به آنها بی توجه اند شروع به تهمت زدن به این عالم کردند. گفتند این عالم شراب می خورد، اهل عمل منافی عفت است، دروغ می گوید و … . ایشان روزی همه مردم را در مسجد جمع کرد و گفت: مردم اگر شنیدید من عمل منافی عفت می کنم باور کنید، اگر شنیدید شراب می خورم باور کنید، اگر شنیدید دزدی کردم باور کنید اما مردم یک چیز را باور نکنید و آن این که من از این روستا رفته ام.

ما باید روی اصولمان استقامت داشته باشیم، کاری که اباعبدالله (علیه‌السلام) انجام داد. امام(علیه‌السلام)  حاضر شد عزیزترین کسانش شهید بشوند و به اسارت دربیایند اما از اصولشان پایین نیامدند.

امام خمینی(ره) و زیارت عاشورا

index

حجه الاسلام و المسلمین فردوسی پور که از یادگاران جریان هفت تیر بودند می گویند: روز اول محرم در نوفل لوشاتو بودیم و کار مهمی پیش آمد. خدمت امام رفتم. امام در داخل اتاق، تسبیح به دست در حال ایستاده مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا می خواندند. به من گفتند: لطفا تا نیم ساعت مزاحم من نشوید. گفتم: آقا بعضی وقت ها کار مهمی پیش می آید. حضرت امام فرمودند: مهمتر از زیارت عاشورا؟ ما هر چه داریم از زیارت عاشورا و اباعبدالله داریم.

برنامه ثابت عموم علما، زیارت عاشورا بود.

گریه بی خاصیت!!!

images

یکی از بهترین اعمالی که انسان را به سمت خدا می برد، گریه بر امام حسین علیه السلام است.

امام حسین علیه السلام می فرمایند: «انا قتیل العبرات». من کشته اشک های شما هستم. امام زمان (عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایند: «فَلاَنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاْبکِیَنَّ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً». (درعوض) صبح و شام بر تو مویه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم.

روایات در این مورد زیاد است اما بعضی اشک ها بی خاصیت هستند و به هیچ دردی نمی خورند، نمونه اش گریه کوفیان بر امام حسین علیه السلام.

مثل این روزها کاروان اسرا وارد کوفه شدند، مردم کوفه تا آنها را دیدند شروع به گریه کردند. در کوفه یک نفر نبود که گریه نکند، حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: ان شاالله چشم هایتان از اشک خشک نشود و همه ی عمر گریه کنید. برداران من و بنی هاشم را کشتید و حالا گریه می کنید. اشکالی ندارد توبه کردید، اگر امام ماضی نیست امام مضارع هست، اگر امام حسین علیه السلام شهید شد امام سجاد علیه السلام هست، حالا قیام کنید. اما آنها باز هم گریه می کردند. هرچه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب می گفتند: الان قیام کنید اما آنها فقط گریه می کردند.

این گریه، گریه بی خاصیت است. اگر آدم اینطور برای امام حسین علیه السلام گریه کند به درد نمی خورد. ما باید ببینیم در این دهه اول محرم و صفر آیا اشک و بغضمان نسبت به دشمنان اهل بیت علیه السلام، شمر زمان، یزید زمان، حرمله کودک کش زمان بیشتر شد یا نه؟ و ما را در برابر دشمن مقاوم تر کرد یا نه؟

وابستگی به دنیا، مانع یاری امام زمان…

images

چهار پنج روز دیگر امام حسین علیه‌السلام به کربلا می رسند.

اگر ما به جای مردم کوفه بودیم چکار می کردیم؟ چه عواملی باعث شد که مردم کوفه نه تنها امامشان را یاری نکنند، بلکه کم کم در مقابل امام هم قرار بگیرند؟

دلایل زیادی دارد:

یکی از آنها دلبستگی به دنیا است: مثلا دلبستگی به مغازه، دلبستگی به فرزند، پول، خانه، ماشین و …

اینها مانع یاری کردن امام زمان می شود. هر روزی که امام زمان عج تشریف بیاورند بگویند به جنگ بروید، اگر وابستگی داشته باشید ترمز می کنید. نمی توانید جلو بروید.

این شهدای عزیز که می بینید شهید شده اند دلبستگی نداشته اند. وابسته به خدا بوده اند.

داستانک

شهید حاج احمد کاظمی تعریف می کند:

شهید حسین خرازی پیش من آمد و گفت: من در این عملیات شهید می شوم.

گفتم: از کجا این حرف را می زنی؟ گفت: می دانم که شهید می شوم.

گفتم: علم غیب داری؟

گفت: “نه، چند عملیات قبل یک خمپاره کنار من خورد. من به آسمان رفتم. فرشته ای را دیدم که اسم های شهدا را می نویسد. یکی یکی اسم ها را می خواند و می گفت: وارد شوید.

به من رسید گفت: آقای خرازی آمدی؟ حاضری شهید بشوی به بهشت بروی؟

من یک لحظه به زمین نگاه کردم گفتم: اگر یک بار دیگر برگردم بچه ام و همسرم را ببینم خیلی خوب می شود.

تا این در ذهنم آمد زمین خوردم. چشم هایم را باز کردم دیدم در بیمارستان هستم و دستم قطع شده است.

اما حاج احمد دیگر وابستگی ندارم. دیگر اگر بالا بروم به زمین نگاه نمی کنم.”

شهید کاظمی هم می فرمود: من هم دیگر وابستگی ندارم.

ایشان هم شهید شد.

گاهی ما به خاطر وابستگی هایمان از دین کوتاه می آییم.

ثوابی غیر قابل وصف

(به بهانه نزدیکی به اربعین حسینی)

166329گروهی از محدثین از معاویه بن وهب نقل کرده‏ اند که وى گفت:

اذن خواستم که بر امام صادق علیه السّلام داخل شوم، به من گفته شد که داخل شو، پس داخل شده آن جناب را در نمازخانه منزلشان یافتم پس نشستم تا حضرت نمازشان را تمام کردند پس شنیدم که با پروردگارشان مناجات نموده و مى‏گفتند:

بار خدایا، اى کسى که ما را اختصاص به کرامت داده و وعده شفاعت دادى و مختص به وصیّت نمودى (یعنى ما را وصى پیامبرت قرار دادى) و علم به گذشته و آینده را به ما اعطاء فرمودى، و قلوب مردم را مایل به طرف ما نمودى، من و برادران و زائرین قبر پدرم حسین علیه السّلام را بیامرز، آنان که اموالشان را انفاق کرده و بدنهایشان را به رنج انداخته به جهت میل و رغبت در احسان به ما و به امید آنچه در نزد توست به خاطر صله و احسان به ما و به منظور ادخال سرور بر پیغمبرت و به جهت اجابت کردن فرمان ما ، و به قصد وارد نمودن غیظ بر دشمنان ما.

اینان اراده و نیّتشان از این ایثار تحصیل رضا و خشنودى تو است پس تو هم از طرف ما این ایثار را جبران کن و بواسطه رضوان، احسانشان را جواب گو باش

 و در شب و روز حافظ و نگاهدارشان باش  و اهل و اولادى که از ایشان باقى مانده‏اند را بهترین جانشینان قرار بده و مراقب و حافظشان باش و شر و بدى هر ستمگر عنود و منحرفى را از ایشان و از هر مخلوق ضعیف و قوى خود کفایت نما و ایشان را از شر شیاطین انسى و جنّى محفوظ فرما و اعطاء کن به ایشان برترین چیزى را که در دور بودنشان از اوطان خویش از تو آرزو کرده‏اند، و نیز به ایشان ببخش برتر و بالاتر از آنچه را که بواسطه‏اش ما را بر فرزندان و اهل و نزدیکانشان اختیار کردند،

 بار خدایا دشمنان ما بواسطه خروج بر ایشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى این حرکت دشمنان،  ایشان را از تمایل به ما باز نداشت و این ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفین ما، پس تو این صورت‏هائى که حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده و نیز صورت‏هائى را که روى قبر ابى عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى‏گذارند و بر مى‏دارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده و همچنین به چشم‏هائى که از باب ترحم بر ما اشک ریخته‏اند نظر عنایت فرما و دل‏هائى که براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوخته‏اند را ترحم فرما ،

 بار خدایا به فریادهائى که بخاطر ما بلند شده برس، خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اکبر، که بر حوض کوثر وارد مى‏شوند آنها را سیراب نمائى.

و پیوسته امام علیه السّلام در سجده این دعاء را مى‏خواندند و هنگامى که از آن فارغ شدند عرض کردم:

فدایت شوم این فقرات و مضامین ادعیه‏اى که من از شما شنیدم اگر شامل کسى شود که خداوند عزّ و جلّ را نمى‏شناسد گمانم این است که آتش دوزخ هرگز به آن فائق نیاید!!! به خدا سوگند آرزو دارم آن حضرت (حضرت امام حسین علیه السّلام) را زیارت کرده ولى به حج نروم.

امام علیه السّلام به من فرمودند: چقدر تو به قبر آن جناب نزدیک هستى، پس چه چیز تو را از زیارتش باز مى‏دارد؟

سپس فرمودند:اى معاویه زیارت آن حضرت را ترک مکن.

عرض کردم: فدایت شوم نمى‏دانستم که امر چنین بوده و اجر و ثواب آن این مقدار است.

حضرت فرمودند:

اى معاویه کسانى که براى زائرین امام حسین علیه السّلام در آسمان دعاء مى‏کنند به مراتب بیشتر هستند از آنان که در زمین براى ایشان دعاء و ثناء مى‏نمایند                            [ کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: ۳۸۰]

خرِ من میشی؟!!!

(به بهانه شهادت امام سجاد)

3قال علی بن الحسین علیهما السلام: 

مَنْ قَنِعَ بِمَا أَقْسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاس‏  [بحار الأنوار، جلد ‏۶۶،صفحه ۴۰۲]

هر کس قناعت کند به آنچه خدا به او داده است از بى‏نیازترین مردم مى‏باشد

داستانک:

روزی (شبلی) به مسجد رفت تا نماز بخواند ، در آن مسجد کودکان مشغول کتابت بودند . وقت نان خوردن آنها بود و با هم نان میخور دند .

دو کودک ، نزدیک شبلی نشسته بودند ، یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری فرزند فقیری .

پسر ثروتمند مقداری حلوا داشت و پسر فقیر ، مقداری نان خشک ، پسر ثروتمند حلوا می خورد و پسر فقیر از او حلوا می خواست .

پسر ثروتمند به پسر فقیر گفت: اگر حلوا می خواهی باید سگ من باشی . و او قبول کرد

پسر ثروتمند گفت : پس صدای سگ در آور ! آن بیچاره ، صدای سگ در آورد و او مقداری حلوا پیش پسر فقیر انداخت . و این کار چند بار تکرار شد ..

شبلی به آنها نگاه میکرد و می گریست ! مریدان از او پرسیدند : برای چه گریانی ؟

گفت: نگاه کنید که طمع چه بر سر مردم می آورد ، اگر آن پسر فقیر به همان نان خشک قناعت می کرد و به حلوای آن پسر طمع نمی ورزید ، هرگز سگ فردی همانند خود نمی شد

 

عذابی که از قبرستان برداشته شد

( به بهانه نزدیکی به ماه محرم)

18

در مفاتیح الجنان بعد از زیارت عاشورا شیخ عباس قمی رحمهالله علیه حکایتی را نقل می کند :

 مرحوم حاج محمد علی یزدی مرد فاضل و صالحی بود. ایشان در زمان حیات خود، حکایت آموزنده ای را این چنین نقل کرده است :

در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هر کدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد . تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر خوب و آراسته ای داشت. از او پرسیدم: من تو را در دنیا می شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده اند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده اند.

در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد(آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوذدند ، امام حسین علیه السلام به دیدارش آمدند. پس از خاک سپاری،‌بار دیگر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام علیه السلام تشریف فرما شدند،‌دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم.

از او پرسیدم:‌آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟

با تعجب گفت: این چه سوالی است؟!

 از او پرسیدم : آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضه خوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا می کرد؟

 استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیده ام ؛ سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچ یک از اعمالی را که شما برشمردید،‌انجام نداده بود؛ تنها در خواندن زیارت عاشورا مداومت میکرد. و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیه السلام به دیدار او آمده و قطعا مقام و مرتبه ای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او ، گناه کاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است. 

[ منبع: مفاتیح الجنان؛ بعد از زیارت عاشورا و قبل از زیارت عاشورای غیر معروفه]

 

۳رهنمود مهم از زبان آیت الله بهجت

( به بهانه نزدیکی به ماه محرم )

19

حضرت آیت الله بهجت فرمودند:

شخصى از علماى اصفهان ، اهل معقول و منقول بود که به مرحوم میرزاى شیرازى اشکالاتى داشت ، لذا مطالبى نوشت نامه را علماى اصفهان امضا کردند و به نجف رفت تا نامه را به میرزاى شیرازى بدهد. قبل از آن ، به خدمت مرحوم ملا فتح على سلطان آبادى رسید و ایشان از مضمون نامه اى که در جیب آن عالم اصفهانى بود، او را با خبر کرد. آن آقا تکان خورد و تعجب کرد و با اینکه خودش را خیلى بالا مى دانست تواضع به خرج داد، لذا به ملا فتح على گفت : به ما چیزى بفرمایید تا استفاده کنیم . فرمود: شما که خود از علما و بزرگانید. اصرار کرد.

مرحوم ملا فتح على فرمود: به سه چیز مداومت داشته باشید:

  1. نماز اول ماه
  2. زیارت عاشورا در هر روز
  3. هر شب دو رکعت نماز وحشت بخوانید و به مؤ منین و مؤ مناتى که کسى را ندارند و از دنیا رفته اند، هدیه کنید.

[منبع: کتاب نکته هاى ناب : ۱۴۸]

یازده بار زیارت در هر هفته!

 (به بهانه اربعین سید و سالار شهیدان)

arbaein2

حنّان بن سدیر، از پدرش در ضمن حدیث طویل مى‏گوید:

حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند:

اى سدیر، این حق بر تو نیست که قبر حسین علیه السّلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز یک بار زیارت کنى عرض کردم: فدایت شوم بین ما و بین آن حضرت فرسخ‏هاى بسیار فاصله است.

حضرت فرمودند:

بر بام منزل برو سپس بطرف راست و جانب چپ خود توجه کن بعد سر به آسمان بلند کن، سپس سر را بطرف قبر امام حسین علیه السّلام برگردان و بعد بگو:

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه‏

هر گاه چنین نمودى ثواب یک زوره برایت منظور مى‏شود. زوره یعنى یک حج و یک عمره.

سدیر مى‏گوید: بسى روزها بیش از بیست مرتبه حضرت را این طور زیارت مى‏کردم.

[کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، صفحه : ۸۶۹]

**منبرک**